سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنچانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام

متی ترانی و اراک

من کی ام؟

دانلود و به روز رسانی کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (92)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (173)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (34)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (168)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (11)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (17)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (28)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (15)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (49)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (21)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (13)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (23)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (223)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (141)

سروده های دیگر (154)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 788859
بازدید امروز :15
بازدید دیروز : 199
تعداد کل پست ها : 1277

 

شعر شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام

  1

در ره شام ستم سخت فداکاری کرد
با تن او غل و زنجیر وفا داری کرد

خیمه در آتش بیداد و ستم شعله کشید
سوخت او از غم و یک عمر عزاداری کرد
2
وقت آن است گرفتارعزیزی باشیم
در همه عمر هودار عزیزی باشیم

زهر نوشیده و پوشیده به تن رخت سفر
وقت آن است عزادار عزیزی باشیم
3
گریه هایش همه از حادثه ی عاشوراست
بر لبش از غم بابا همه دم  واویلاست

زهر نوشیده و در بستر مرگ است آقا
خیمه ی غم ز عزایش به دل ما بر پاست
4
زهر نوشیده و می سوخت تمام جگرش
بسته بود او به یقین توشه و بار سفرش

لب او خشک تر از حلق علی اصغر(ع) بود
روضه ی مشک و عطش خواند ز داغ پدرش
5
سهمش از حادثه ی کرب و بلا ماتم بود
دل او در همه ی عمر لبالب غم بود

گریه هایش همگی بوی محرم می داد
دامنش از غم سالار شهیدان یم بود
6
دل او صبح و مسا آینه ی ایمان بود
چشمش از خوف خدا در همه دم گریان بود

زهر نوشیده و آتش جگرش را می سوخت
آتشی که به همه زندگی اش پایان بود



چهارشنبه 97 مهر 11 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin