سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنچانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

سالگرد تخریب بقیع

کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (92)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (174)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (35)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (168)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (11)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (17)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (28)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (15)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (49)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (21)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (13)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (23)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (141)

سروده های دیگر (156)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 790892
بازدید امروز :50
بازدید دیروز : 14
تعداد کل پست ها : 1280

 

شعر ولادت حضرت معصومه س

معصومه(س) و ملیکه ی ارض و سماست او

زهرای ثانی و شفیعه ی روز جزاست او
او زینب(س)است، خواهر مولا رضاست او
معصومه(س) است و زینت عرش خداست او

او کیست؟ او سلاله ی زهرای اطهر است
شرح و بیان و معنی آیات کوثر است

او گوهر یگانه ی دریای عفّت است
سر تا به پا کرامت و ایمان و حکمت است
سر چشمه ی فضائل و باران رحمت است
نور است و شمع محفل شبهای ظلمت است

او عمّه ی چهار ولیّ الهی است
حصن حصین واقعه ی بی پناهی است

او دختر است و مادر حوّا و آدم است
معصومه(س) است و مادر عیسی ابن مریم است
بر درد و رنج آدمیان همچو مرهم است
او افتخار آل علی(ع) در دو عالم است

او مریم و خدیجه(س) و زهرا(س) و هاجر است
 معصومه(س) است و دختر موسی ابن جعفر(ع) است

معصومه(س) است و زینت گلزار احمدی است
سر تا به پاست نیکی و خالی ز هر بدی است
او جلوه ی حقیقت انوار سرمدی است
عطر حضور او صلوات محمدی است

خواهر عطا شده ز خداوند بر رضا(ع)
تبریک و تهنیت به همه آل مصطفی(ص)

عرش خدا گرفته صفا از ولادتش
شادند جمله اهل سما از ولادتش
لبریزِ شوق، آل عبا(ع) از ولادتش
جبریل گشته نغمه سرا از ولادتش

معصومه(س) و کریمه ی آل محمّد(ص) است
او بانوی عفیفه و ممدوح و امجد است

معصومه(س) است و زینت عرش خداست او
اُخت رضا(ع) و نو گل باغ هداست او
حمد و ثنا و ذکر و نماز و دعاست او
بر دردهای مردم دنیا دواست او

از یمن مقدمش همه عالم منوّر است
ورد لب ملائکه اللهُ اکبر است

معصومه(س) است و دختری از جنس آسمان
او دختر است و سیده ی جمله بانوان
معصومه(س) است و ترجمه ی ساده اذان
او با محبّت است و عطوف است و مهربان

شادند از ولادت او جمله شیعیان
تبریک و تهنیت به همه مردم جهان



یکشنبه 101 خرداد 8 | نظر بدهید

 

شعر وفاترحضرت عبدالعظیم حسنی

مانوس با آیات قرآن کریم است

در سایه ی لطف خداوند رحیم است

او دشمن سر سخت شیطان رجیم است
او کیست؟ ایشان حضرت عبدالعظیم است

عطر حسن(ع) پیچیده در صحن و سرایش
رنگ خدا دارد همه گلدسته هایش

یک عمر ایشان یاری قرآن و دین کرد
عمر خودش را وقف دین راستین کرد
بار سفر بست و دل ما را غمین کرد
با داغ خود هر شیعه را ماتم نشین کرد

مانند اجدادش گره ها می گشاید
هر لحظه او صدها معمّا می گشاید

مردی که عمری جمله رفتارش خدائی است
یک عمر کارش رهبری  و رهنمائی است
هر کس که باشد زائر او، کربلائی است
در آستانش کار هر شیعه گدائی است

دیگر شبیهش مادر گیتی نزاده
با رفتن خود داغ بر دل ها نهاده

او از بزرگان و ز اصحاب جواد(ع) است
او یاور هادی(ع)، سراپا اعتقاد است
قبر شریف حضرتش باب المراد است

از شافعان شیعه هنگام معاد است

چشمان ما از داغ او شد چشمه ی خون
با رفتن او گشته این عالم دگرگون

هادی(ع) دین تصدیق کرده دین او را
تائید کرده شیوه و آئین او را 
تاج شرف داده خدا مسکین او را 
صبری عطا کن ای خدا غمگین او را

سر تا به پا تقوا و علم و زهد بوده
با داغ خود صبر و قرار از ما ربوده

او راوی صدها حدیث است و روایت
در مدح حیدر(ع) دفتری کرده کتابت
او صاحب فضل است و ایمان و کرامت
فرمان حقّ را مو به مو کرده اطاعت

از داغ او افلاکیان هم غصه دارند
همچون زمینی ها ز دیده اشکبارند



یکشنبه 101 اردیبهشت 25 | نظر بدهید

 

تخریب قبور ائمه بقیع علیه السلام

آنان که هر یک شرح و تفسیر کتابند

مولای ما و شافع روز حسابند

عالم منور گشته از انوار آنان
بی سایبان در زیر نور آفتابند
****
با حیله ی وهابی و بی شرمانه
گردیده بقیع مثل یک ویرانه

ویرانه ولی پر است از گنجینه
ما نیز گدای ثابت این خانه
****
وهابیت آن مایه ی هر فتنه و شر
ویرانه نموده قبر خورشید و قمر

ای لعنت حق به هر کسی وهابی است
وهابیت است مایه ی ننگ بشر
****
صد حیف که شد بقیع دلها ویران
گردیده ورق ورق کتاب قرآن

زان ظلم که شد به جمعی از آل الله(ع)
جاری شده خون دل ز چشم یاران
****
تا حرمت حریم ائمه شکسته شد
ارکان دین شکسته و از هم گسسته شد

درهای فیض و رحمت بی منتهای حق
قفلی بزرگ خورد و به یک باره بسته شد
****
چندین فروغ جاودان در زیر خاکند
اجسادشان ما را چو جان، در زیر خاکند

وهابیون چون سایبان ها را شکستند
خورشیدها بی سایبان در زیر خاکند



یکشنبه 101 اردیبهشت 18 | نظر بدهید

 

مناجات شب قدر

امشب شب قدر است و من با دوست نجوا می کنم

بخشایش جرم و گناه از او تمنّا می کنم
محزون و سر افکنده و لبریز از خوف و رجا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

یاربّ تو مولائی و من عبدی گنه آلوده ام
یک عمر پیش چشم تو سرگرم عصیان بوده ام
هستم پشیمان ای خدا، می خوانمت امشب تو را
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

امشب به درگاه خدا با ناتوانی آمدم
با کوله باری از خطا، قدی کمانی آمدم
شرمنده از کردار خود، من آمدم سوی خدا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

امشب به درگاه خدا تا صبح زاری می کنم
امشب ز ابر چشم خود من سیل جاری می کنم
پیوسته تا وقت سحر، ورد لبانم ربّنا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

من بی پناهم ای خدا، امشب پناهم می دهی
تا صبح من در می زنم، آیا تو راهم می دهی؟
از راه لطف و مرحمت، در را به روی من گشا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

گر کوله بار من پر است از جرم و عصیان و خطا
اما دلم لبریز از حبّ علی مرتضی(ع)
جز اهل بیت مصطفی(ع)، هرگز ندارم مقتدا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

من بی پناه و بی کَسم، ای بی کَسان را دادرس
درمانده و تنها منم، یا ربّ به فریادم برس
ای تو پناه بی کسان، دارم به تو من التجا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

امشب شب قدر است و من با دوست دارم گفتگو
راه سعادت را کنم از حضرت او پرس و جو
تا آن خدای مهربان، از غم مرا سازد رها
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

امشب شب قدر است و من دستم به سوی آسمان
زیرا صله می خواهم از دست خدای مهربان
قرآن به سر بگرفته ام، جاری ز لبهایم دعا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا

باشد محمد(ص) رهبرم، زهرای اطهر(س) کوثرم
آل محمد(ص) جملگی، مولای من، تاج سرم
امشب شب قدر است و من، شکر خدا آرم به جا
یاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا



سه شنبه 101 فروردین 30 | نظر بدهید

 

شهادت امام هادی ع

مهبط الوحی و معدن الرحمه، در عزای تو دیده گریان است

امرکم رشد و شانکم حق است ، شان تو همطراز قرآن است 

هستی و جان خویش را دادی تا که دین خدا شود احیاء 
در عزای تو ایها الهادی(ع)، چشمها چشمه های جوشان است

ای که مولای مؤمنان هستی، همه جان ها فدای تو آقا
تا که بستی به این جهان دیده، همه عالم اسیر طوفان است

ای که اصل الاصول اسلامی، همه عالم نشسته در غم تو
تو که لبریز نور توحیدی شیعه از داغ تو پریشان است

آسمان ها سیاه پوشیدند، خیمه ی غم به عرش برپا شد
نوحه خوان گشته است اسرافیل، حضرت جبرئیل نالان است

تو که نور هدایتی آقا، ماه و خورشید امّتی آقا
نور تو تا زمان رستاخیز ، روشنی بخش راه انسان است

کهکشان ها که واژگون شده اند، دیده ها چشمه ها ی خون شده اند
آتشی که نمی شودخاموش، آتش غصه فراوان است 

کمر عرش و فرش و لوح و قلم، زیر بار غمت شکسته شده
صاحب مجلس عزای شما، تا قیامت خدای سبحان است

انبیاء جمله زار و دل خونند، اولیاء داغدار و محزونند
رفتی و رفت فصل بهار، فصل اندوه و آه و افغان است



جمعه 100 بهمن 8 | نظر بدهید

 

عزای حضرت معصومه سلام الله علیها

معصومه جان داغ غمت سوزاند جان را
سوزاند جان و سوخت مغز استخوان را

در زیر تابوت تو حیدر(ع) گریه کرده
بالای قبر تو پیمبر(ص) گریه کرده

از داغ تو زهرای اطهر(س) ناله ها زد
زینب(س) هم از غم مثل مادر ناله ها زد

کعبه سیه پوش است از داغ تو بانو
کرب و بلا  بگرفته دست غم به زانو

قم در عزایت رخت غم پوشیده بر تن
ایران ما شال عزا دارد به گردن

مشهد عزادار است مانند مدینه
شیعه زند دست عزای خود به سینه

در عرش جبرائیل ریزد اشک ماتم
قلب تمام انبیاء لبریز از غم

هنگام مردن دور بود از تو برادر
دست عزا دارد ولی از غصه بر سر

جسم برادر را که تو بی سر ندیدی
آیا سراسیمه سوی جسمش دویدی؟

از مردم ایران ندیدی جز محبّت
در شام غم بشنیده زینب(س) صد ملامت

 بانوی قم دوری اگر چه از رضایت 
از داغی شن ها نشد آزرده پایت

هرگز نگشتی همنشین با می گساران
هرگز ندیدی روی نی قاری قرآن

بند ستم هر گز تو را بانو نیازرد
زینب(س) ولی در بند ظالم بارها مُرد

راس برادر را روی نی دیده ای تو؟
یا از رگ ببریده بوسه چیده ای تو؟

دست علمداری جدا از تن ندیدی
طفلی اسیر بند اهریمن ندیدی

سیلی زدن بر روی مادر را ندیدی
در طشت زر راس برادر را ندیدی

معصومه جان اما تو هم بانو غریبی
بانو تو مثل ضامن آهو غریبی

تو دیده ای رنج پدر را کنج زندان
تو دیده ای قرص قمر را کنج زندان

بانو تو هم دیدی مصیبت های بسیار
اما ندیدی مادر خود را تو بیمار

داغ  غم تو سوخت جان شیعیان را
بنگر  غم و درد و فغان شیعیان را

تا زنده ایم از داغ تو ما داغ داریم
از دیده از داغ تو اشک غم بباریم

نالیم چون مرغ سحر ما در عزایت
سوزیم از داغ تو تا صبح قیامت

خون شد اگر دلهای ما از مردن تو
دارالشفای شیعیان شد مدفن تو



دوشنبه 100 آبان 24 | نظر بدهید

 

میهمان ری

خاک ری تبریک، باران می رسد
بر تن بی روح تو جان می رسد

تهنیت ای ساکنان شهر «ری»
پاسدار ملک ایمان می رسد

اوست شاگرد کلاس اهل بیت(ع)
 خُبره در تفسیر قرآن می رسد

دردمندان مژده می آید طبیب
درد را دارو و درمان می رسد

نور می آید سوی شهر شما
مؤمنان خورشید تابان می رسد

کربلا نا رفته ها را مژده باد
کربلائی بهر ایشان می رسد

گر چه با یک گل نمی آید بهار
با گل ما نو بهاران می رسد

بر مشام جان رسد بوی بهشت
سوی ری گویا گلستان می رسد

شهر را امشب چراغانی کنید
شادمان باشید مهمان می رسد



سه شنبه 100 آبان 18 | نظر بدهید

 

رباعی برائت

1
ما شیعه ی حیدریم و با او یاریم
از ظلمت شب چه غصه، ما بیداریم

آنگونه که لبریز ولایت هستیم
از دشمن مرتضی علی(ع) بیزاریم
2
آنکس که به دخت مصطفی(ص) سیلی زد
بر روی علی مرتضی(ع) سیلی زد

ناموس خداست دختر پیغمبر(ص)
نامرد به ناموس خدا سیلی زد
3
لبریز ولایتیم، یارب شکرت
در کوی سعادتیم، یارب شکرت

از دشمن اهل بیت(ع)، ما بیزاریم
سرشار برائتیم، یارب شکرت
4
وقتی که دل حیدر(ع) و زهرا(س) شاد است
شیعه ز غم و درد و بلا  آزاد است

صد شکر دل شیعه پر از نور خداست
با یاری اهل بیت(ع) دل آباد است
5
گردیده دل حضرت پیغمبر(ص) شاد
زهرای بتول(س) و شوهرش حیدر(ع) شاد

ابتر همه دشمنان و کوثر زهراست
تاویل و بیان سوره ی کوثر شاد
6
 بر احمد(ص) و بر آل پیمبر(ص) صلوات
بر شیر خدا حیدر صفدر(ع) صلوات

بر دشمن اهل بیت(ع) لعن ابدی
بر ترجمه ی سوره ی کوثر صلوات
7
در صبح سپید می فرستم صلوات
با شوق و امید می فرستم صلوات

بر دشمن اهل بیت(ع)لعنت گویم
توفیق مزید می فرستم صلوات
8
این عید برائت است شکراً لله
هنگام صلابت است شکراً لله

امروز که خاندان عصمت(ع) شادند
نوروز ولایت است شکراً لله
9
ما شیعیان حضرت زهرای اطهریم
پویندگان راه علی(ع) و پیمبریم

عید برائت است و در این عید با شکوه
لبریز شور و رغبت و ایمان و باوریم
10
با لحن خوش و صوت رسا می گوئیم
 با شور و نشاط و همنوا می گوئیم

امروز که عید حضرت فاطمه(س) است
تبریک به اصحاب کساء(ع) می گوئیم
11
در مکّه و مشهدالرضا(ع) می گوئیم
هم در نجف و کرببلا می گوئیم

با شور و شعف به یمن این عید سعید
تبریک به آل مصطفی(ص) می گوئیم



جمعه 100 مهر 23 | نظر بدهید

 

عید قربان

عید اضحی و عید قربان است
جشن تسلیم اهل ایمان است

عید الله اکبر است این عید
عشق حنجر به خنجر است این عید

جشن «سر» دادن است در ره یار
سر تسلیم و محضر دلدار

عید بشکستن بت نفس است
عید آنکس که خویشتن بشکست

بت خود را اگر که بشکستی
در حقیقت تو بت شکن هستی

چون که بشکسته بود ابراهیم(ع)
بت سنگی زمان عهد قدیم

هاتفی گفتش آی ابراهیم(ع)
آمده این ندا ز رب عظیم

گر که خواهی خدای سبحان را
تو فدا کن به راه او جان را

گفت جانم فدای رب ودود
جان من را بگیر خیلی زود

گفت او را جناب جبرائیل(ع)
هست منظور دوست اسماعیل(ع)

دل ببرّ و ببر سر او را
تا که راضی کنی ز خود هو را

گفت امر خداست بسم الله
گر خدایم رضاست بسم الله

این ندا آمد از خدا ناگه
صبر کن تا تو را کنم آگه

تو که یک عبد سر به فرمانی
گوسفندی نمای قربانی

تو مکن پور خویش را قربان
که خدای تو می کند جبران

به بدیل ذبیحت ابراهیم(ع)
هست در پیش روی ذبح عظیم

کرد پرسش که ذبح عظمی چیست؟
چه کسی کشته می شود او کیست؟

گفت: او میوه ی دل زهراست
حاصل ازدواج دو دریاست

با لب تشنه کشته خواهد شد
بر تنش نیزه پشته خواهد شد

سر او از قفا بریده شود
خون او بر زمین چکیده شود

تن او فرش خاک می گردد
جسم او چاک چاک می گردد

سر او روی نیزه راهی شام
تنش عریان به روی خاک، امام

اسبها بر تنش دوان گردند
اشک ها در غمش روان گردند

خاندانش اسیر بند ستم
راهی شام گشته اهل حرم

این نوامیس اوست در انظار
مو پریشان میانه ی بازار

کودکانش برهنه پا روی خاک
همه آزرده گشته از خاشاک

غم و اندوه و رنج بی پایان
می رسد بر قبیله ی آنان

داغ او آتشین و سوزان است
دیده ها چشمه های جوشان است

سوخت از داغ و درد ابراهیم(ع)
گفت: جانم فدای ذبح عظیم



دوشنبه 100 تیر 28 | نظر بدهید

 

نام نیک

ما دست رد به سینه ی  غم ها گذاشتیم
بر هر چه داشت رنگ عزا پا گذاشتیم

در جستجوی یوسف زهرا(س) تمام عمر
پیوسته سر به وادی صحرا گذاشتیم

از آل مصطفی(ص) همه دم دم زدیم ما
وقتی که پا به عرصه ی دنیا گذاشتیم

اجساد ما به روی زمین می کشد نفس
ما پای دل به عالم معنا گذاشتیم

با شوق همنشینی با آل مصطفی(ص)
روزی قدم به عالم عقبی گذاشتیم

کردیم جان خویش فدا در مسیر عشق 
یعنی که سر به پای دو دریا گذاشتیم 

جستیم درّ و گوهر و در جایگاه دل
آن را به عرضگاه تماشا گذاشتیم  

در کربلا شدیم همه زائر حسین(ع)
دل را کنار مرقد مولا گذاشتیم

دنیا محل ماندن ما نیست تا ابد
آن را برای مردم فردا گذاشتیم

مرغیم و تا به عرش خدا پر کشیده ایم
ما خاک را برای شما واگذاشتیم

جز نام نیک حاصلمان از جهان نبود
آن را برای اهل جهان جا گذاشتیم



پنج شنبه 100 تیر 24 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin