سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنچانی

 
 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (88)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (169)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (103)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (32)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (160)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (8)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (15)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (26)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (13)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (47)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (19)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (11)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (21)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (219)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (132)

سروده های دیگر (141)

کتاب های الکترونیک (3)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 753184
بازدید امروز :242
بازدید دیروز : 427
تعداد کل پست ها : 1212

 

رباعی میلاد امام سجاد علیه السلام


بگذاشت قدم به خاک چون روح دعا
از مقدم او گرفت افلاک صفا

هر بار که سر به سجده برد آن مظهر حقّ
سجاده گرفته است از او بوی خدا
*
گل آمده تا گلشن دین آراید
با مقدم خود به عیش ما افزاید

لبریز عبادت است و طاعت و راز و نیاز
سجاده به پیشواز او می آید
*
لبریز عبادت خداست، سجاد(ع)
سر تا به قدم دعاست، سجاد(ع)

لولاک لما خلقت الافلاک
الحق که چه پر بهاست، سجاد(ع)
*
آمد که به ما درس عبادت بدهد
ما را شرف و مجد و کرامت بدهد

 در شام سیه چراغ راه بشر است
آمد که به ما خیر و سعادت بدهد
*
صد شکر که مقتدای ما سجاد(ع) است
شمع ره و رهنمای ما سجاد(ع) است

هنگام دعا که دست ما سوی خداست
آمین اجابت دعای ما سجاد(ع) است
*
بگذاشت قدم به خاک و تاج سر شد
بر اهل زمین و آسمان رهبر شد

مانند علی(ع) بود پر از علم و یقین
آمد به جهان و ثانی حیدر(ع) شد
*
تاج سر اهل آسمان سجاد(ع) است
مولا و امام مؤمنان سجاد(ع) است

با آمدنش جهان شده همچو بهشت
زیبا گل باغ این جهان سجاد(ع) است



یکشنبه 100 اسفند 15 | نظر بدهید

 

شهادت امام سجاد علیه السلام

کیستم؟ سجاد فرزند حسین(ع)
بر رسول الله(ص) هستم نور عین

هستم از نسل علی(ع) و فاطمه(س)
کربلا بودم به روز واقعه

داغ هفتاد و دو تن را دیده ام
زیر شلاق ستم رنجیده ام

آتشی در خیمه ها افروختند
در میان خیمه، جانم سوختند

ظلمها دیدم به راه شام غم
در غل و زنجیر و در بند ستم

ظلم شد بر من بسی از حد فزون
خانه ی قلبم شده لبریز خون

صد گره بر بندهای غم زدند
در میان کوچه ها سنگم زدند

دم به دم زنجیرها محکم شدند
سنگ ها بر زخم تن مرهم شدند

روی نی هفتاد دو گلدسته بود
دست های عمه ی من بسته بود

زیر بار غصه، تا شد قامتم
با قد خم شد نماز و طاعتم

کعب نی آزرد ما را بارها
پایمان آزرده شد از خارها

مادر من تازیانه خورده است
عمه را زخم زبان آزرده است

ضربِ در پهلوی زهرا(س) را شکست
داغ زهرا(س) قلب مولا را شکست

عمه ام با چوب محمل سر شکست
در غم ما قلب پیغمبر(ص) شکست

بر سر نی راس بابا دیده ام
در غمش از دیده خون باریده ام

داغ عمو و برادر دیده ام
در تمام عمر خود نالیده ام

راهی بزم شرابم کرده اند
پیر در عهد شبابم کرده اند

با سر بابا شدم من همسفر
زیر بار غم مرا خم شد کمر

مثل مادر قامت من شد کمان
غصه ها و رنج ها در دل نهان

مثل زهرا(س) خورده ام من هم کتک
برده ام من ارث از او الا فدک

شد رقیه(س) خواهرم بر غم اسیر
چشم او خون بود و لبهایش کویر

 بودم آنجا زار و بیمار و علیل
چشمم از داغ رقیه(س) رود نیل

لانه کرده در دلم رنج و الم
گشته نام من قرین با درد و غم

کودکان از ناقه افتادند هی
غصه روی غصه بنهادند هی

بسته ام ای شیعیان بار سفر
می روم اکنون به دیدار پدر

زخم شمشیر از عدو دارد به تن
جسم او شد دفن بی غسل و کفن

آمده بابا به استقبال من
کاش می بردم برای او کفن



جمعه 100 مرداد 29 | نظر بدهید

 

شعر ولادت امام سجاد علیه السلام

سلام عطر خوش ربنای سجاده
سلام سوز و گداز دعای سجاده

سلام بر تو که هستی مسیح کشور عشق
حکیم حاذق دارالشفای سجاده

تمام درد بشر را فقط تو درمانی
طبیب درد تویی با دوای سجاده

تو عشق را بنمودی برای ما معنا
از آن زمان که نهادی بنای سجاده

خوش است نغمه ی جانسوز نیمه های شبت
نوای عشق شنیدن ز نای سجاده

سلام عطر خوش سفره ی دعای سحر
تو و خدای تو ای ناخدای سجاده

از آن زمان که شدم آشنای کوی شما
نشسته است به دوشم همای سجاده

تو ای تمامی اسلام، حق نگهدارت
که زنده مانده ز تو کربلای سجاده

تو کعبه ای و توئی قبله گاه اهل یقین
تو رکنی و تو مقام و منای سجاده

صفای کوی بهشت از صفای کوی شماست
صفا گرفته صفا از صفای سجاده

توئی که وحی خدا را یگانه مفهومی
سلام بر تو و حال و هوای سجاده

توئی که سجده گرفت آبرو ز سجده ی تو
تو عزتی و شرافت برای سجاده

سلام حضرت زین العباد(ع) یا سجاد
سلام بر تو و بر سجده های سجاده

سلام بر تو که سجاده را بها دادی
تو ارج و قدر و مقام و بهای سجاده

منم فقیر و تو هستی امیر فضل و کمال
دو دست من به امید عطای سجاده

از این که قدر ندانسته ام تو را مولا
ز شرم سر بگذارم به پای سجاده



پنج شنبه 99 اسفند 28 | نظر بدهید

 

رباعیات ولادت امام سجاد علیه السلام

روزی که ولادت امام سجاد(ع) شده
دلها همه از بند غم آزاد شده

صیاد دل ماست از این پس رخ او
شادیم که دل اسیر صیاد شده
---
غم نیست چو دردها دوا خواهد شد
حاجات بشر همه روا خواهد شد

از یمن ولادت گل باغ رسول(ع)
درهای بهشت نیز وا خواهد شد
---
چشم بگشود و زمین یکسره نورانی شد
چشم ها شوق زده ابری و بارانی شد

باز شد از قدم او در رحمت روی خلق
و همه خاک زمین رحمت رحمانی شد
---
تا زین العابدین(ع) به روی خاک پا گذاشت
از شوق و شور خاک  به افلاک پا گذاشت

شد خاک پاک و گشت یکی از مطهرات
بر روی خاک تا پسری پاک پا گذاشت
---
پیشانیت از نور خدا نورانی است
الحان تو در وقت دعا رحمانی است

سرتا به قدم معنی قران هستی
در وقت سخن کلام تو قرانی است
---
عید میلاد گل سجاده ها ست
در دل ما شیعیان شوری به پاست

شاد و خندانیم از میلاد او
شکر یارب چون به ما او رهنماست
---
تو سجادی و زین العابدینی
تو نوری در دل اهل یقینی

گلی از باغ یاسینی و طه
تو فرزند امیر المومنینی
----
ای تشنه ی نماز تو شب زنده دارها
حیرت زده ز اشک تو شد جویبارها

دست دعا که سوی خدا می کنی بلند
در سایه ی دو دست تو ما رستگارها



سه شنبه 99 فروردین 19 | نظر بدهید

 

زینت سجاده ها

 زینت سجاده هایی یا علی ابن الحسین(ع)
حجت پاک خدایی یا علی ابن الحسین(ع)

ای پر گهواره ی تو روح عیسای مسیح
درد مندان را دوایی یا علی ابن الحسین(ع)

ای غبار خاک پایت توتیای چشم ما
چشم را نور و جلایی یا علی ابن الحسین(ع)

آمدی و گلشن دین را صفا بخشیده ای
چشمه ی آب بقایی یا علی ابن الحسین(ع)

حسن یوسف ذره ای از جلوه ی رخسار توست
تو گل باغ هدایی یا علی ابن الحسین(ع)

سجده و ذکر و دعایت، عشق بازی با خداست
ای که خود روح دعایی یا علی ابن الحسین(ع)

عاشقان از سجده هایت عشق را فهمیده اند
در خدای خود فنایی یا علی ابن الحسین(ع)

بینوایان را نوایی، نا امیدان را امید
دستگیر هر گدایی یا علی ابن الحسین(ع)

ای شده سجاده ی تو زینت عرش خدا
گلشن دین را صفایی یا علی ابن الحسین(ع)

در دو چشمت جلوه خلاق سبحان ظاهر است
زینت عرش علایی یا علی ابن الحسین(ع)

زینت سجاده ها هستی و زین العابدین
پر بهاتر از طلایی یا علی ابن الحسین(ع)

دستگیر هر یتیم و هر اسیر و هر فقیر
منبع جود و سخایی یا علی ابن الحسین(ع)

خطبه ی شور آفرینت باعث احیای دین
تو سفیر کربلایی یا علی ابن الحسین(ع)

پاک خواهد شد دل از آب طهور شیعگی
چون که ما را مقتدایی یا علی ابن الحسین(ع)

در صف محشر امید ما گنهکاران تویی
شافع روز جزایی یا علی ابن الحسین(ع)



چهارشنبه 98 فروردین 21 | نظر

 

شعر شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام

  1

در ره شام ستم سخت فداکاری کرد
با تن او غل و زنجیر وفا داری کرد

خیمه در آتش بیداد و ستم شعله کشید
سوخت او از غم و یک عمر عزاداری کرد
2
وقت آن است گرفتارعزیزی باشیم
در همه عمر هودار عزیزی باشیم

زهر نوشیده و پوشیده به تن رخت سفر
وقت آن است عزادار عزیزی باشیم
3
گریه هایش همه از حادثه ی عاشوراست
بر لبش از غم بابا همه دم  واویلاست

زهر نوشیده و در بستر مرگ است آقا
خیمه ی غم ز عزایش به دل ما بر پاست
4
زهر نوشیده و می سوخت تمام جگرش
بسته بود او به یقین توشه و بار سفرش

لب او خشک تر از حلق علی اصغر(ع) بود
روضه ی مشک و عطش خواند ز داغ پدرش
5
سهمش از حادثه ی کرب و بلا ماتم بود
دل او در همه ی عمر لبالب غم بود

گریه هایش همگی بوی محرم می داد
دامنش از غم سالار شهیدان یم بود
6
دل او صبح و مسا آینه ی ایمان بود
چشمش از خوف خدا در همه دم گریان بود

زهر نوشیده و آتش جگرش را می سوخت
آتشی که به همه زندگی اش پایان بود



چهارشنبه 97 مهر 11 | نظر

 

سید الساجدین علیه السلام

سید الساجدین سلام علیک
زینت عابدین سلام علیک

ای ولای تو بر همه واجب
رهبر موءمنین سلام علیک

سجده گاه تو بوسه گاه خداست
اسوه ی متقین سلام علیک

معنی آیه های قرانی
و تو معنای دین سلام علیک

در فضل و کرامتت باز است
با سخاوت ترین سلام علیک

کرده تحسین ترا خدای کریم
بر تو صد آفرین سلام علیک

هر کجا نام توست حق آنجاست
ای تو حق مبین سلام علیک

چون تویی جلوه ای ز نور خدا
ای تو زیباترین سلام علیک



شنبه 94 خرداد 2 | نظر بدهید

 

همناله

چشمها این روزها از غصه خون گردیده اند
صحنه پر ماجرای کربلا را دیده اند

مزرع دلهای ما شد کشتزار غصه ها
تخم غم را در دل ما بارها پاشیده اند

هر کجا بودی درخت شادمانی کنده شد
ساقه ها آفت گرفت و شاخه ها خشکیده اند

نیست از شادی نشانی، دزدهای نابکار
شادمانی را نمی دانم چرا دزدیده اند

سر جدا کردند از هفتاد دو سرو سهی
سرو های سر جدا در خاک و خون غلطیده اند

هفت گردون واژگون گردید بگشایید چشم
بنگرید افلاکیان رخت عزا پوشیده اند

در عزای حضرت سجاد (ع) ما همناله ایم
یاد شبهایی که از خوف خدا نالیده اند



شنبه 92 آبان 25 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin