افتاده در خون
|
|
در خاک و خون افتاده بر تن، سر ندارد تنهای تنها مانده و یاور ندارد
می بارد از هر سو به سویش تیر و نیزه بهر دفاع از خود علی اکبر ندارد
شمس و قمر هردو نقابی دارد از خون تاریک شد دنیا، سما اختر ندارد
هفتاد دو سر باز جانباز ره دین غلطان به خون خود شده افسر ندارد
این کشتی طوفان زده در خون نشسته چون شد اسیر حادثه لنگر ندارد
وقت نماز مغرب و با چشم گریان کرده تیمم زینب (س)، آب آور ندارد
مجلس پر از نامحرمان چشم نا پاک بشتاب زینب(س)، دختری معجر ندارد
|
چهارشنبه 92 آبان 15 |
نظر بدهید
|
|
|
|