اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

ماه مبارک رمضان

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (176)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (229)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (169)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 829295
بازدید امروز :39
بازدید دیروز : 54
تعداد کل پست ها : 1340

 

جمعه

پس از هر بار شد تکرار جمعه
و هی تکرار شد بسیار جمعه

هزاران بار جمعه آمد اما
نیامد هیچ موقع یار جمعه

شمردم جمعه های عمر خود را
شده حالا هزاران بار جمعه

به ندبه جمعه ها را طی نمودم
و دامان تر زچشم زار جمعه

فراقت زد به جان شیعه آذر
بیا دیگر تو ای دلدار جمعه

جهان پر شد ز ظلم و جور و کینه
همه تن ها تن تبدار جمعه

تمام هفته را با غم عجینیم
و صبح جمعه را بیمار جمعه

غم هجران اگر چه سخت باشد
خوشا آن لحظه دیدار جمعه



پنج شنبه 93 مرداد 23 | نظر بدهید

 

مجلس ختم

گرچه در طول هفته بی دینم
جمعه در انتظار بنشینم

ندبه می خوانم از برای فرج
از غم هجر یار غمگینم

بعد ندبه دوباره روز از نو
بعد ندبه نه دین نه آئینم

سخت مشغول کار خویشتنم
و به دنبال مال و تمکینم

به جز از زرق و برق این دنیا
ندهد هیچ چیز تسکینم

جمعه ی دیگری و ندبه و من
دوسه انگشتری و تزئینم

سالها زندگی همین تکرار
حالت احتضار و بالینم

وقت جان کندن و سپس مردن
و گروهی و وقت تدفینم

گرچه در قعر دوزخم اما
مجلس ختم و مدح و تحسینم



چهارشنبه 93 مرداد 22 | نظر بدهید

 

باز هم...

باز هم جمعه شد اما خبر از یار نشد
دیده ی پر ز گنه لایق دیدار نشد

چشم گر شسته شود لایق دیدار شود
دیده در خواب فرو رفته و بیدار نشد

مرهمی بر دل بیمار طلب می کردم
مرهمی آمدنش بر دل بیمار نشد

درغیابش غم دل را به که گویم یارب
کس دیگر به جز او محرم اسرار نشد

جز به خال لب دلدار که دل از ما برد
دل به خال دگری هیچ گرفتار نشد

نام او را بشنیدیم و بشد هوش از سر
تا ابد مست رخش عاقل و هشیار نشد

ای که در جستجوی اسوه و الگو هستی
به جز او هیچ کسی الگوی ابرار نشد

هر کجا باغ گلی بود تماشا کردم
مثل او هیچ گلی زینت گلزار نشد

گل نامش همه دم بر لب من می روید
مثل نامش سخنی زینت گفتار نشد

وقت آن شد که نماید به ظهورش تعجیل
گرچه این دیده ی ما لایق دیدار نشد ...



پنج شنبه 93 مرداد 9 | نظر بدهید

 

شعر انتظار

بیا که مردم دیده به انتظار نشسته
به انتظار رویت فصل بهار نشسته

مگر نه آن که تو هستی پناهگاه یتیمان
به انتظار تو شیعه یتیم وار نشسته

سری به کلبه ی احزان منتظران زن
که قلبها، همه محزون و بی قرار نشسته

هزار سال دیده ی شیعه به انتظار تو مانده
بیا ببین که صبورانه، استوار نشسته

در آرزوی تو مانده هزار دیده ی محزون
به انتظار تو افراد بی شمار نشسته

بیا به مردم دیده سری ز روی وفا زن
که در فراق تو غصه در این دیار نشسته

تمام عمر کشیدیم درد هجر و جدایی
بیا که دیده دگر در صف مزار نشسته

یکی کشید درد غمت را به کنج خانه نهانی
به انتظار تو آن یک چه آشکار نشسته

تمام عمر شده صرف انتظار کشیدن
رسیده لحظه ی آخر به اعتذار نشسته

ز چشمه سار دو چشمم دو رود خون شده جاری
بیا که عاشق روی تو زار زار نشسته

اگر چه داغ فراق تو سخت مرا سوخت
منم که زنده به عشقت، در انتظار نشسته



چهارشنبه 93 مرداد 1 | نظر بدهید

 

لبخند بزن ...

لبخند بزن آقا، لبخند تو شیرین است
لبخند تو چون مرهم، بر این دل غمگین است

عمریست ز هجر تو می سوزم و می سازم
داغ غم هجرانت، دانی که چه سنگین است

وقتی که دعا کردم بهر فرجت آقا
دیدم به لبت آندم، صد نغمه ی آمین است

ای ترجمه ی توحید وی معنی الرحمن
توصیف تو آیات نور و حج و یاسین است

حق گویی و حق خواهی کردار علی (ع) بوده است
عمری است که گفتار و کردار تو هم این است

با چشم دلم آقا هر روز تو را بینم
با دوست بسر بردن رسم من و آئین است

سرمایه ی من وقتی عشق است به آل الله
بی حد و حسابم سود، زین مسئله تضمین است

آنکس که دل او شد ماوای تو یا مولا
زیبنده ی تقدیر و شایسته ی تحسین است

وقت است که باز آیی آقا ز سفر دیگر
چون خانه ی دلهامان با عشق تو تزئین است



پنج شنبه 93 تیر 12 | نظر بدهید

 

احسن الحال...

احسن الحال زمانی است که دل پیش شماست
با شما این دل تنها، حرم امن خداست

هرکه را زمزمه ی نام شما هست به لب
به لبش بوسه زدن، خوب، پسندیده، رواست

وصفتان کعبه دلهای خدا خواهان است
 و دل شیعه ی اثنی عشری قبله نماست

دل از آن روی شده منبع انوار خدا
که نهانخانه ی اولاد علی (ع) و زهراست

شیر مادر به دلم ریخت همه مهر شما
تا ابد هم به دلم مهر شما پا بر جاست

غافل از یاد شما گر بشوم شرمم باد
یار را یاد نمودن یکمین شرط وفاست

در همه عمر فقط ذکر شما را گفتم
هر چه جز ذکر شما بر لب من بوده خطاست

روسیاهم من و بر دست شما چشم من است  
بالاخص در صف محشر که صف خوف و رجاست

همنشینی شما جنت و رضوان من است
باغ فردوس به همراه شما جای صفاست  



دوشنبه 93 تیر 9 | نظر بدهید

 

آرزو

بر من ببار بارش بارانم آرزوست
بگشای لب که نغمه ی قرانم آرزوست

بردار پرده از رخ خود ای نگار من
زیرا که ماه نیمه ی شعبانم آرزوست

هر صبح و شام نام تو ورد زبان ماست
آخر هوای باغ و گلستانم آرزوست

دنیا پر است از سخن لغو و حرف پوچ
دیگر بیا که یار سخندانم آرزوست

دیریست ما اسیر خزانیم و فصل غم
فصل امید و صبح بهارانم آرزوست

گرگ ستم، ز بس که ربوده است دین ما
از ترس گرگ، بودن چوپانم آرزوست

بازار دین فروشی ما پر ز رونق است
یک ذره دین و قطره ی ایمانم آرزوست

جمعیت جهان شده گرچه هزارها
در این میانه دیدن انسانم آرزوست

تو کعبه ای، تو رکن و صفایی و تو حرم
گِردت طواف و سعی فراوانم آرزوست

ای ترجمان تک تک آیات کردگار
تعجیل در فرج بنما، آنم آرزوست

خشکیده خنده بر لب ما از فراق تو
آقا بیا، بیا لب خندانم آرزوست

آقا بیا که گشته جهان پر ز ظلم و جور
اندر رکاب توست، که جولانم آرزوست



پنج شنبه 93 خرداد 29 | نظر بدهید

 

توصیفی از ام الکتاب

می چکد از بین لبهایم فقط ابیات ناب
هست ابیاتم همه توصیفی از ام الکتاب

هست مهدی(عج) معنی ام الکتاب ای دوستان
آن که دنیا را گلستان می کند با انقلاب

می زداید غصه و غم را ز قلب مومنان
می رهاند شیعه را از الهتاب و اضطراب

پرده بگشاید اگر روزی ز رخسار آن نگار
شمس می گوید به او دیگر تو جای من بتاب

مرغ دل عمریست پر بگشوده سوی کوی او
می چکد از شوق میلادش ز چشمانم گلاب

هر کجا نور خدا باشد در آنجا حاضر است
ای خوشا روزی که بردارد ز
رخسارش نقاب

گر چه نادیده پسندیدم من او را بی گمان
بر تمام خلق می بالم من از این انتخاب

لحظه ای غافل اگر من بوده ام از یاد او
شرم بر من باد، معذورم من از این ارتکاب

شد جهان لبریز از ظلم و سیاهی و ستم
در ظهورش ای خدای مهربان بنما شتاب



پنج شنبه 93 خرداد 22 | نظر بدهید

 

رباعی های مهدوی

وقتی که ترا شناختم یا مهدی(عج)
عقل و دل و دیده باختم یا مهدی(عج)
از داغ غم جدائیت هر شب و روز
  آتش شدم و گداختم یا مهدی(عج)
------
ای سرو بلند، بر سرم سایه ی توست
گم کرده رهم، راهبرم سایه ی توست
من در دو جهان هیچ ندارم چیزی  
شمس من و ماه و اخترم سایه ی توست
------
خورشید شعاع کوچکی ز انوار شماست
مهتاب نشانه ای ز رخسار شماست
فردوس برین و باغ رضوان بهشت
یک غنچه ی نشکفته ی گلزار شماست
------
ای نور خدا در تو پدیدار شده
خلقی ز غم هجر تو بیمار شده
بر فرض بصر روزه ی دیدار تو داشت
باز آی دگر موقع افطار شده



سه شنبه 93 خرداد 20 | نظر بدهید

 

پیامک های نیمه شعبان

همه دار و ندار از او داریم
و همه افتخار از او داریم
در ره یاریش قدم نزدیم
ما فقط انتظار از او داریم
------
شب ظلمت اگر چه تاریک است
شب تاریک و راه باریک است
غم مخور ای که راه می جویی
روز در راه و صبح نزدیک است
------
جمکران دلم تو را دارد
چون تو را دارد او صفا دارد
هر کجا عشق هست امید است
با تو این دل امیدها دارد



سه شنبه 93 خرداد 20 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin