سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شهادت کوثر پر بهای قرآن

قانون محبت

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (225)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (150)

سروده های دیگر (166)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 821813
بازدید امروز :19
بازدید دیروز : 189
تعداد کل پست ها : 1321

 

مدح حضرت معصومه سلام الله علیها

باغ بهشت طره ی مژگان چشم توست
قمری به روی شاخه غزلخوان چشم توست

باران شوق چشم تو معنای زندگی است
زمزم همیشه تشنه ی باران چشم توست

نام تو گشته ذکر مناجات قدسیان
روح الامین که قاری قران چشم توست

روز حساب علت ویرانی جهان
یک نفحه از وزیدن طوفان چشم توست

خورشید هم عنان خود از دست داده است
مبهوت و مات و خیره، پریشان چشم توست

بانو خدای را به تماشا نشسته ای
دین ترجمان و معنی ایمان چشم توست

معنا گرفت با تو بهار ای گل وجود
فصل بهار، غنچه ی بستان چشم توست

باران رحمتی که فرو ریزد از سما
از ابرهای فصل زمستان چشم توست

ماهی در آب و مرغ هوا و غزال دشت
با افتخار ریزه خور خوان چشم توست

جان ها فدای مقدمت ای اسوه ی عفاف
دل های شیعیان همه مهمان چشم توست

صحن و سرای حضرت تو شد نگین قم
یک قطعه از بهشت، خراسان چشم توست

مدیون توست هر که خدا را شناخته
هر کس موحد است، مسلمان چشم توست

معصومه ای و طاهره ای و محدثه
 مریم کنار  آسیه حیران چشم توست

از چشم زخم و طعن حسودان غمین مباش
وقتی خدای عشق نگهبان چشم توست 



سه شنبه 98 تیر 11 | نظر بدهید

 

تلنگر

فرق دارد راه ما، من با شماها نیستم
چشمه ای در کوهسارم، موج دریا نیستم

فکر فرداهای خود باشید ای امواج سخت
من که از امروز می دانم که فردا نیستم

دوست دارم  زنده باشم تا زمان رستخیز
صد هزار افسوس زیرا من مسیحا نیستم

گر شما خود را ز هر عیبی مبرا خوانده اید
من گنه آلوده هستم پس مبرا نیستم 

نیل در پیش است و فرعون است در تعقیب من
غرق خواهم شد، من از اصحاب موسی نیستم

اهل دل هم دل به زیبایان عالم می دهند
کس نداده دل به من زیرا که زیبا نیستم

کرد استفتا مسلمان کیست؟ گفتم در جواب
  شرح کوتاهی دهم، من اهل فتوا نیستم

در تمام عمر خود را شیعه خواندم ای دریغ
از مسلمانی همینم بس که ترسا نیستم

شیعه باید گام بگذارد به راه اهل بیت(ع)
نیستم من شیعه چون در راه مولا نیستم

چون تبرا و تولا رمز شیعه بودن است
بی تبرا، بی گمان اهل تولا نیستم

شیعه باید با خدای خود کند راز و نیاز
گر مسلمانم چرا اهل تمنا نیستم ؟

خانه ی عقبای خود را باید آبادش کنم
نیست دنیا جای ما، من اهل دنیا نیستم  



یکشنبه 98 تیر 9 | نظر

 

آرام ساحل ها

مرا دیوانه می خوانند در میخانه عاقل ها
همان هایی که می دانند خود را جزو کامل ها

مرا راهم نمی دادند دانایان به جمع خود
مبادا کم کند از علم آنها جهل جاهل ها

به من گفتند کمتر کن از این پس عشق بازی را
که هردم عشق بازی ها پدید آورده مشکل ها

من استفتاء نمودم راز عشق و عشق بازی را
نجستم پاسخی اما به توضیح المسائل ها

نباید دور باطل زد در این دار فنا هرگز
کسی نابرده سودی از دویدن حول باطل ها

چنان دست گدایی سوی آل الله باید برد
که گردی زین عمل ضرب المثل در بین سائل ها

علی(ع) اول علی(ع) آخر علی(ع) ظاهر علی(ع) باطن
علی(ع) برده دل از شیعه درست از آن اوایل ها

دو چشمم آرزوی دیدن آل علی (ع) دارد
خوشا آنان که می بینند این شکل و شمایل ها

همیشه کو به کو گردم که جویم محفل انسی
 که دل ها برده اند آنان فقط  از این محافل ها

تمام هستی خود را دهم در راه آل الله(ع)
اگر چه بشنوم طعن از همه اوباش و غافل ها 

به گرداب بلای دوری از  مولا گرفتارم
   خدایا از تو میخواهم  فقط  آرام ساحل ها



یکشنبه 98 تیر 2 | نظر

 

حضرت عبدالعظیم

یا سید الکریم دل و دیده جای توست
شیعه اسیر دام تو و مبتلای توست

هم سید الکریم هستی و هم زاده ی کریم
با افتخار شیعه ی حیدر(ع) گدای توست

رفته به کربلا و شده زائر حسین(ع) 
آن کس که  زائر حرم و کربلای توست

یا سید الکریم، تو ای جان اهل بیت(ع)
شیعه تمام عمر به زیر لوای توست

ای روسفید پیش خداوند متعال
چشم امید ما به دو دست و دعای توست

دارالشفای ماست مزار شریف تو
 باغ بهشت و روضه ی رضوان سرای توست

آقا به جایگاه قرب تو در نزد حق قسم
خوشبخت آن که بنده ی خاص خدای توست

تو منبع فضائل و احسانی و کرم
 چشم امید ما به عطا و سخای توست

یاسید الکریم فدای تو جان ما
   ای تاج فخر شیعه که جان ها فدای توست

دل در کنار قبر تو آرام می شود
شوق و امید و آرزوی ما رجای توست

عبدالعظیم و حصن حصینی برای ما
ما را امید و شوق وصال و لقای توست

یا سید الکریم  تو راضی ز شیعه باش
زیرا رضای حضرت حق در رضای توست

از چشم شیعه چشمه ی اشکی که جاری است
از سوز درد و غصه و داغ عزای توست



دوشنبه 98 خرداد 27 | نظر

 

وداع با رمضان

تا وقت سحر خدا خدا می کردم
با یاد خدا عشق و صفا می کردم

لبریز ز عشق حضرت حق بودم
در چشمه ی عاشقی شنا می کردم
---
دیدیم خدا را همه پیدا و نهان
لبریز خدا شدیم در وقت اذان

مهمان خدا شدن چه لذت بخش است
افسوس نماند و رفت ماه رمضان
---

یک ماه چو باغ گل شکوفا شده ام
 با یاری حق دوباره احیا شده ام

من با رمضان یار صمیمی بودم
ماه رمضان که رفت، تنها شده ام
---
یک ماه به شوق یار ربنا می گفتم
با دیده ی اشک بار ربنا می گفتم
 

یک ماه به شکرانه ی مهمانی حق
 با حالت روزه دار ربنا می گفتم
---

ماه رمضان بهار قران بگذشت
هنگام ضیافت خدای سبحان بگذشت 

دیدیم بسی خیر از این ماه شریف
این ماه پر از خیر فراوان بگذشت



دوشنبه 98 خرداد 13 | نظر

 

عشق

بی نگاه عشق در عالم مسلمانی نبود
در درون سینه ها غوغا و طوفانی نبود

بی نگاه عشق عالم شوره زاری خشک بود
در جهان آفرینش باغ و بستانی نبود

آدمی از درد می پیچید بر خود روز و شب
از برای درد او بی عشق درمانی نبود

سخت می شد زندگی کردن برای آدمی
زندگی بی عشق هرگز کار آسانی نبود

می شد این عالم پر از الحاد و کفر و گمرهی
بی نگاه عشق حتی رنگ ایمانی نبود

روی لبها غنچه ی لبخند می خشکید زود
درجهان هر گز لب پیوسته خندانی نبود

حق و باطل هر دو گم می شد اگر عشقی نبود
چون برای حق شناسی هیچ فرقانی نبود

بی نگاه عشق از سوی خدای مهربان
رهنما و رهبر و آیات قرانی نبود

این جهان پر می شد از نیرنگ ها و ظلم ها
بی نگاه عشق هرگز عهد و پیمانی نبود

سایه می افکند بر سرهای ما فصل خزان
بی نگاه عشق درعالم بهارانی نبود

بی نگاه عشق این عالم شبی تاریک بود
از برای این جهان خورشید تابانی نبود

بی نگاه عشق بر سر سایه ی ابری نبود
خرمی از باغ ها می رفت و بارانی نبود

زندگی با عشق معنی می شود ای دوستان
با نگاه عشق دنیا همچو زندانی نبود

دل اگر پر بود از عشق خدا و اهل بیت(ع)
زندگی با عشق جاری بود و پایانی نبود



پنج شنبه 98 خرداد 9 | نظر

 

ابیات نغز و ناب

از غنچه های باغ گلاب آفریده شد
مهتاب جلوه کرد و نقاب آفریده شد

از تشنگی که جان به لب آدمی رسید
در جستجوی آب، سراب آفریده شد

باغ بهشت آن سوی پل چون که شد بنا
اعمال نیک و خیر و ثواب آفریده شد

چون که هدف ز خلقت انسان عبادت است
میزان عدل و روز حساب آفریده شد

هر چند شرط اصلی عشق است عاقلی
عاشق همیشه مست و خراب آفریده شد

ما مست جام غنچه ی لبهای دلبریم
لبهای او چو جام شراب آفریده شد

شرح کتاب تک تک آل عبا(ع) شدند
آنگاه وحی و اصل کتاب آفریده شد

در وصف اهل بیت(ع) چو گل کرد طبع من
ابیات نغز و تازه و ناب آفریده شد



سه شنبه 98 اردیبهشت 31 | نظر

 

قافیه های ردیف شده

دوباره قافیه ها را ردیف خواهم کرد
بساط عشق و صفا را ردیف خواهم کرد

برای آن که دمی با خدا سخن گویم
دو دست و سوز دعا را ردیف خواهم کرد

وجود من همه درد است از جدایی یار
وصال  یار و دوا را ردیف خواهم کرد

به اشک چشم و به سوز دعای وقت سحر
دو باره یاد خدا را ردیف خواهم کرد

اگر چه دل ز گناهان سیاه و زنگاری است
 ز اشک دیده جلا را ردیف خواهم کرد

به مدح آل علی(ع) روز و شب سخن گویم
رضای آل عبا(ع) را ردیف خواهم کرد

گدای درگه آل عبا(ع) شدن هنر است
نشانه های گدا را ردیف خواهم کرد

گناه کار م و بر عفو حق رجا دارم
امید و خوف و رجا را ردیف خواهم کرد

امید من به چهارده امام و معصوم(ع) است
شفیع روز جزا را ردیف خواهم کرد



چهارشنبه 98 اردیبهشت 25 | نظر

 

با مرام ها

جان می دهیم در قدم  با مرام ها
آنان که پیش دل بگشودند دام ها

وقتی مقامشان برسد تا خود خدا
آورده کم مقابل آنها مقام ها

می خواستم که وصف کمالاتشان کنم
اما نبود در خور آنها کلام ها

ای خوش هر آن که نوکر دربارشان شود
زیرا که هست هر دوجهان از غلام ها

تسبیح صبح و ظهر و شبم نام نیکشان
دارد خدا به محضر آن ها سلام ها

هستند چون که تاج سر اهل آسمان
در عرش دیده اند ز حق احترام ها

آنکس که داد هستی خود را به راهشان
بگرفت از خدا، به خدا احتشام ها

بی یاد و نامشان دو جهان را صفا نبود
یارب مگیر از بشر این اهتمام ها

بخشیم جان و هستی خود را به راهشان
ما بی خیال زخم زبان از عوام ها

با افتخار کعبه نماید طوافشان
کعبه کند به حضرتشان استلام ها 

هر دو جهان فدای یکی تار مویشان
جان ها فدای خاک قدوم امام ها



چهارشنبه 97 اسفند 15 | نظر

 

خط و نشان

پس از این شاعری نخواهم کرد، دوستان، شاعران خداحافظ
کرده پیرم اگر سرودن شعر، شعرای جوان خداحافظ

من برای سرودن شعر، سیر در هفت آسمان کردم
عاقبت آمدم به روی زمین، آی هفت آسمان خداحافظ

گفتم ازعشق و عاشقی ها و از غم و درد و رنج ها بسیار
عاشقم پای تا سرم عشق است، ولی ای عاشقان خداحافظ

نه قصیده سرایم و نه غزل، نه رباعی نه شعر نو دیگر
مثنوی های من تمام شده، میکده، می خوران خدا حافظ

گل و گلزار و گلشن و باغ، تا ابد خرمی از آن شما
پس از این چون غزل نخواهم گفت، گلشن و بوستان خداحافظ

مصرع و بیت و قافیه و ردیف، کار من  با شما تمام شده
سرتان تا ابد سلامت باد، آری ای دوستان خداحافظ

شعر من شعر شور بود و امید، نا امیدی نبود در شعرم
قهر بودم اگر چه با پائیز، فصل باد خزان خداحافظ

گر چه نایی نمانده در تن من، قد کمانم اگر ز درد فراق
مثل یک مرد قهرمانم من، مثل یک پهلوان خداحافظ

غیر مدح رسول و آل رسول(ص)، نسرودم سروده ای هرگز
نسرودن به مدحشان سخت است، ولی ای مومنان خداحافظ

نه، مرا طاقت جدایی نیست، زنده ام من به مدح آل رسول(ص)
می سرایم به مدحشان شب و روز، این خط، این هم نشان، خداحافظ 



سه شنبه 97 بهمن 23 | نظر

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin