وقتی خدای ما خداوند رحیم است
در دل اگر حب ولایت از قدیم است
یا آن که لب مشغول ذکر یا کریم است
وقتی که دل با حضرت عبدالعظیم است
ما شادمان از مقدم عبدالعظیمیم
شاکر به درگاه خداوند رحیمیم
در هر نفس کار مسیحا می کند او
باغ ولایت را شکوفا می کند او
ری را پر از شور و تمنا می کند او
هر شیعه را غرق تولا می کند او
صحن و سرای او بهشت جاودان است
میعادگاه صبح و شام عاشقان است
تسبیح گوی حضرت پروردگار است
پرهیزگار و با خدا و رستگار است
ثابت قدم در راه حق و استوار است
او بر سر هر شیعه تاج افتخار است
ما خاک بوسان حریم پاک اوئیم
ما عاشقیم و جمله سینه چاک اوئیم
هم تاج سر هم بر سر ما سایبان شد
از یمن میلادش دل ما شادمان شد
مست از می نابش همه پیر و جوان شد
غم رفت و شور و شوق و شادی جاودان شد
او عهد با دلدار دارد تا قیامت
مانند مولایش حسن(ع) دارد کرامت
از مقدم خود عشق و ایمان آفریده
او از برای شیعیان جان آفریده
بر درد ما دارو و درمان آفریده
او در کویر دل گلستان آفریده
او از خدا تقدیم ما ایرانیان شد
ایران ما هم تاج فخر این جهان شد
یاد آور کرب و بلا صحن و سرایش
عزت به او داده بدون شک خدایش
شاهان عالم ریزه خوارند و گدایش
چشم امید ما به الطاف و عطایش
هم ریزه خوار سفره ی احسان اوئیم
هم تا قیامت بر سر پیمان اوئیم
شکر خدا ما زائران کوی اوئیم
ما جملگی دلدادگان کوی اوئیم
از جان و دل ما عاشقان کوی اوئیم
مستیم و جمله می کشان کوی اوئیم
در مقدمش شادیم و سرگرم سروریم
شاکر به درگاه خداوند غفوریم