مرغ دل پر می کشد تا کربلای فاطمه(س)
می چکد از دیده اشکم در عزای فاطمه(س)
می زند دست عزا بر سر رضای فاطمه(س)
رخت غم شد بر تن عرش خدای فاطمه(س)
دختر موسی(ع)که الگوی عفاف و عفت است
مرقدش در قم یکی از غرفه های جنّت است
اوست معصومه(س) نماد پاکی و تقواست او
در فضیلت، در کرامت تالی زهراست او
بین نسوان جهان بی مثل و بی همتاست او
غم مخور ای شیعه زیرا شافع فرداست او
آفتاب بی غروب دین و ایمان است او
ترجمان و معنی آیات قرآن است او
در عزایش قامت پیغمبران گردیده خم
قدسیان دست عزا بر سر دو دیده همچو یم
بر تن اهل زمین پوشیده گشته رخت غم
ناله بر می خیزد از نای خلایق دم به دم
این چه غوغائیست یارب آسمان ویران شده
اهل جنت هم ز غم چشمانشان گریان شده
خوبتر از مادران کرده رضا(ع) را مادری
بعد زینب(س) هیچکس نادیده چون او خواهری
راه و رسمش حیدری و شیوه اش پیغمبری
لوح و کرسی و قلم مبهوت چون او اختری
ابر چشم آسمان می بارد از غم روز و شب
چشم ها شد چشمه ی خون سینه ها لبریز تب
هست داغش سخت و درد دوری اش بی التیام
مدفن او هست شهر خون و ایثار و قیام
از خدا و آل پیغمبر(ص) به ایشان صد سلام
پیکرش تشییع شد بانو ولی با احترام
تسلیت ای اهل عالم فاطمه(س) رفت از جهان
داغ او تا روز محشر در دل ماشیعیان