به لب ترنّم آیات کوثر است هنوز
مراد و مقصد من کوی دلبر است هنوز
تمام عمر نشستم به انتظار نگار
غم فراق و جدایی مقدّر است هنوز
چنان اسیر گناه و خطا و تقصیرم
که حال یار ز دستم مکدّر است هنوز
به موج درد و بلاها اسیر هستم اگر
چه غصه چون که مرا دوست لنگر است هنوز
فضای کشور جان از شمیم عطر نگار
هزار سال دگر هم معطّر است هنوز
خوشم که نام نگار است زیب دفتر من
دلم ز نور جمالش منوّر است هنوز
هزار شکر که ورد لبم ترانه ی اوست
خوشم که نام خوشش روح پرور است هنوز
دل است خانه ی آن دلبر پری چهره
به خانه ی دل من زیب و زیور است هنوز
شب سیاه جدایی اگر چه طولانی است
«مرا به رجعت خورشید باور است هنوز»
اگر که قلب من از مهر یار لبریز است
ز شیر پاک و دعاهای مادر است هنوز