نیست معبودی به جز الله، رب العالمین
مالک روز جزا و هادی اهل یقین
او که باشد برتر از هر وصف و هر وهم و گمان
او که سبحان است و می باشد بهارش بی خزان
نیست جز او هیچکس شایسته حمد و ثنا
آن که نه فرزند دارد نه شریک و اقربا
آن خداوندی که از او ذلت و خواری است دور
آن که نازل کرده او قرآن و انجیل و زبور
آن خداوندی که از وصف و بیان ها برتر است
واحد است و بی شریک است و خدای اکبر است
ای خدایی که فرو ریزنده ی هر نعمتی
خالق جان دارها و دافع هر نقمتی
نور می بخشی به هر هفت آسمان و بر زمین
ظاهری و باطنی و اولین و آخرین
همتت باشد بلند ای صاحب جود و کرم
هست در توصیف تو قاصر زبان ها و قلم
بر طرف می سازی از ما تو زیان ها و الم
مونس مایی تو در هنگام ترس و در ظُلَم
درس نا آموخته دانای کل عالمی
تو همان تفسیر و شرح آیه های محکمی
از خدا بر احمد(ص) و بر خاندان او درود
نیست در عالم نوای خوشتری از این سرود
هست نام تو دوا و یاد تو باشد شفا
ای خدا با من چنان کن که تو را باشد سزا
مشکلات اهل عالم را تو هستی چاره ساز
از عبادت ها و طاعت های مردم بی نیاز
رحم کن بر هر که شد سرمایه اش تنها امید
ساز و برگش گریه شد امید او صبح سپید
نیست معبودی به جز تو ای خداوند کریم
ای که پاکی و منزه، ای تو رحمن و رحیم
ای که حنّانی و منّانی و بخشایشگری
خالق ملک زمین و آسمان و کوثری
ای سراپا حشمت و مجد و شکوه و کبریا
بندگانت سوی تو دارند دست التجا
رخت غم پوشیده بر تن خاک تا عرش خدا
در غم صادق(ع) همه عالم نشسته در عزا
حضرت روح الامین در عرش گشته نوحه خوان
سیل خون جاری است از چشمان اهل آسمان
شیعیان خاک عزا ریزند بر سرهای خویش
از غم صادق(ع) شده دل های آن ها ریش ریش
گر چه جای غصه و غم نیست فردوس برین
اهل جنت از غم صادق(ع) همه زار و غمین
آهوی صحرا و مرغ آسمان، ماهی به یم
از غم صادق(ع) شده دل هایشان لبریز غم
از زمین تا آسمان یک باره رنگ غم گرفت
یک جهان لبریز غم شد یک جهان ماتم گرفت
این عزای جان گزا هرگز ندارد التیام
قصه ی پر غصه و اندوه و دردی نا تمام