کاش از یوسف زهرا(س) خبری می آمد
کاش بر شام فراقش سحری می آمد
چشم ما گر که نبیند رخ او نابیناست
کاشکی روشنی چشم تری می آمد
همه ی عمر دعای فرجش ورد لب است
کاش بر ذکر لب ما اثری می آمد
جمعه ها ندبه ی ما ترک نشد در همه عمر
کاش بر ندبه شیعه ثمری می آمد
چشم ما هست به دستان سخاوتمندش
کاش ما را هم از ایشان نظری می آمد
او به هر شهر و دیاری گذرش افتاده
کاشکی او سوی ما هم گذری می آمد
اوست تاج سر هر شیعه ی اثنی عشری
کاشکی بر سر ما تاج سری می آمد
ما همه منتظر امر ظهورش هستیم
کاش بر منتظِران منتظَری می آمد
روز ما بی رخ او تارتر از شب شده است
کاش این شام سیه را قمری می آمد
کام ما تلخ تر از زهر شد از درد فراق
کاشکی معدن شهد و شکری می آمد
همه ی عالم هستی شده لبریز ستم
کاشکی دادرس و دادگری می آمد
همسفر لازمه ی یک سفر رؤیایی است
کاشکی همسفر خوش سفری می آمد
او ندارد اگر از حضرت حقّ اذن ظهور
کاشکی لا اقل او مختصری می آمد
ترس داریم بمیریم و نبینیم او را
کاش بر بستر هر محتضری می آمد