قول و قرار
|
|
باز آمدم باز آمدم ، با کوله بارغصه ها باز آمدم با بارغم، در این دیارغصه ها
بی یار و یاور گشته ام ، چون بی برادرگشته ام شد غصه ها دمساز من، من غمگسارغصه ها
در روز عاشورا شدم ، من همنشین درد وغم در اربعین اما منم، غمخوار و یار غصه ها
کرببلا شهر غم و شهر بلا و ماتم است من همنشین غصه ام ، در بوته زارغصه ها
ای کاش عمر من شود کوتاه و کوته تر از این زیرا که بالا می رود ، هردم عیار غصه ها
تا این زمان خورشید اگر بودی مدار این زمین زین پس زمین گردش کند حول مدار غصه ها
دیگر فصول مختلف بر بست بار خویش و رفت باقی است در دنیا فقط فصل بهار غصه ها
غصه شده دلدار من،غم یاور و غمخوار من ممنونم ازغم تا ابد ، من شرمسارغصه ها
شادی اگر پیمان خود بشکسته با من بارها نا گشته خلف وعده در قول و قرارغصه ها
باقی است گر عمری مرا با غم مدارا می کنم من مرده ای از غصه ام ، اینجا کنارغصه ها
|
پنج شنبه 90 دی 15 |
نظر بدهید
|
|
|
|