با دلی اندوهگین و پر زغم
شرح کوتاهی بگویم از الم
هست موضوع سخن چون اربعین
ماجرا را شرح گویم اینچنین
اربعین یعنی چهل شب اشک و آه
بر سر نیزه سر خورشید و ماه
اربعین یعنی ستم بعد از ستم
اشک و اندوه و عزا و حزن و غم
اربعین یعنی دوباره کربلا
اربعین یعنی بلا بعد از بلا
اربعین یعنی چهل منزل فراق
گریه ، ناله ، اشک در راه عراق
اربعین یعنی عزای بی حساب
اربعین یعنی که دل های کباب
دامنی از اشک دیده همچو یم
اربعین یعنی دلی لبریز غم
اربعین یاد آور ظهر عطش
کودکان تشنه لب در حال غش
اربعین یعنی که در بزم شراب
چوب خوردن بر لب ام الکتاب
اربعین یعنی نگون از صدر زین
کودکی از داغ بابا دلغمین
خار در پا، اشک غم در دیده ها
اربعین یعنی جفا بعد از جفا
بر سر نی راس خونین خون چکان
خواهری در پای نیزه قد کمان
اربعین یعنی سری در تشت زر
بر سر نی هم، سری همچون قمر
اربعین یعنی غل و زنجیر و نی
خوردن از جام بلا پیوسته می
پای ها از خار تاول ها زدند
ناله ی اطفال گریان هم بلند
اربعین یعنی سری از تن جدا
اربعین یعنی میان خون شنا
دود و آتش، خیمه های سوخته
اربعین یعنی دلی افروخته
کودکی از ناقه گر شد سرنگون
غم روی غم ها شود آن دم فزون
گر خورد سیلی به رویش بیشتر
می زند بر جان آدم نیشتر
گوش او گر پاره گردد از ستم
خانه ی دل می شود لبریز غم
اربعین یعنی دو چشم اشک بار
تا نفس باقیست گریان زار زار
جان زینب (س) بود اینک در مزار
داغ زینب(س) بود اما بی شمار
بود گرم گفتگو با جان خود
خون دل می ریخت از چشمان خود
سرگذشت کاروان را شرح داد
درد دلها کرد و غم بر غم نهاد
گِرد زینب(س) جمع اهل کاروان
زینب کبری(س) هم آنجا روضه خوان
روضه ی ظهر عطش را باز گفت
قصه را با شیوه ای ممتاز گفت
پاره شد بغض و همه گریان شدند
پای تا سر جملگی طوفان شدند
آبیاری شد زمین از اشکشان
جای هر قطره بر آمد صد اذان
شاخه ها روییده شد از هر اذان
رفت هر شاخه به سوی آسمان
زنده شد اسلام و احیا گشت دین
کربلا شد ملک هستی را نگین