سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

من و تو

شعر میلاد امام رضا علیه السلام

هشدار

حضرت شاهچراغ

حال خوش

کلاس ریاضی

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (180)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (231)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (179)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 835995
بازدید امروز :91
بازدید دیروز : 257
تعداد کل پست ها : 1364

 

اعجاز تلاوت قران

آید به گوش نغمه ی قران ز روی نی
 آری خوش است این همه الحان ز روی نی

این کیست کاینچنین سر نی جلوه گر شده
وان پای نیزه کیست که خونین جگر شده

الحان او درست شبیه پیمبر(ص) است  
این نغمه ها تمام نواهای حیدر(ع) است

حیدر(ع) اگر به چاه بگوید کلام خود
یا آن که درد دل بکند با غلام خود

اما حسین(ع) بر سر نی نغمه سر کند
اتمام حجتی است که او با بشر کند

گوید منم حقیقت قران، منم علی(ع)
هر کس که با من است فقط اوست با ولی

هستم حسین و زاده ی زهرای اطهرم
من حجت خدا و عزیز پیمبرم
***

ای حجت خدا تو بخوان نغمه های ناب
احیا نما به کار خودت راه بوتراب

قران بخوان که معنی قران و احمدی
تو حیدری و فاطمه ای و محمدی

قران بخوان که نور دو چشم پیمبری
قران بخوان که زاده ی زهرای اطهری

قران بخوان که معنی قران تویی تویی
بعد از خدا امید یتیمان تویی تویی

قران بخوان که عید غدیر آفریده ای
با کار خویش خیر کثیر آفریده ای

قران بخوان به صوت حزینت که محشری
با خواندنت دل از همه ابرار می بری

قران بخوان که زینب کبری(س) کنار توست
دار و ندار زینب کبری(س) نثار توست

قران بخوان که مجری احکام دین تویی
بالای نیزه مالک ملک زمین تویی

احیاگر دوباره اسلام و مکتبی
بالای نیزه حافظ اطفال و زینبی

در چهره ی تو نور خدا جلوه گر شده
قران بخوان کنار تو شق القمر شده

قران بخوان که فاطمه (س) باشد نظاره گر
قران بخوان که می زند از غصه او به سر

قران بخوان که کار تو اعجاز می کند
راه بهشت را به بشر باز می کند

فیض حضور توست که آرامش دل است
کنج تنور از چه سبب بر تو منزل است

ای سر بگو که پیکر خونین تو کجاست
گه در تنور جای تو، گه روی نیزه هاست

با من سخن بگو که گناهت چه بوده است
شاید گناه توست که حقت، ستوده است

شاید گناه توست که فرزند حیدری
شاید گناه توست که معنای کوثری

شاید گناه توست که پاک و مطهری
واز جمله ی خلایق عالم تو برتری

قران بخوان و دیده ی ما را پر آب کن
اینک تو با تلاوت خود انقلاب کن

قران بخوان که زینت این انجمن تویی
قران بخوان که قاری خونین بدن تویی

عالم اگر بپاست همه از نوای توست
تا هست این جهان همه زیر لوای توست

قران بخوان تو با سر از پیکرت جدا
ما عاشقانه در ره تو یک به یک فدا...



دوشنبه 93 آذر 3 | نظر بدهید

 

اذان غم

تا شد به سوی شام بلا کاروان غم
سیلاب خون روانه شد از دیدگان غم

از آن زمان به بعد جهان روز خوش ندید
هر روز روز غصه و هر دم زمان غم

شد از جنوب تا به شمال و ز شرق و غرب
از پای تا به سر همه عالم جهان غم

از ظهر روز حادثه تا صبح روز حشر
گوید فراز ماذنه قاری اذان غم

سنگینی عزا قد غم را شکسته است
بنگر به حال و روز و به قد کمان غم

هر جا که بگذری سخن از غصه و غم است
انگار گشته جمله زبانها زبان غم

از قعر آب تا به اوج فلک غم گرفته است
بر چهره ی تمامی عالم نشان غم

شد دوخته به قامت عالم لباس غم
خون می چکد ز دیده ی هفت آسمان غم

از لب به غیر غصه و غم مطلبی مخواه
هر حرف حرف غصه به هر گفتمان غم

از کربلا به شام و سپس تا به روز حشر
مائیم همسفر همه با کاروان غم

ای دیده خون ببار که در مجلس یزید
دندان شکست و خرد شد از خیزران غم

جسم حسین(ع)سوخت اگر زیر آفتاب
از داغ اوست بر سر ما سایبان غم

داغ حسین(ع) در دل ما کرده آشیان
ما سربلند آمده از امتحان غم

زینب(س) که بار غصه و غم را به دوش داشت
شد در جهان غصه و غم قهرمان غم

ای بار غصه با دل زینب(س) چه کرده ای؟
بادا خراب خانه ی تو، آشیان غم




یکشنبه 93 آبان 18 | نظر بدهید

 

یا حسین علیه السلام

غرق تمنای توست، دیده و جان یا حسین (ع)
رفت ز تن از غمت، تاب و توان، یا حسین (ع)

تا که بشد از قفا، راس تو از تن جدا
شد به غمت مبتلا، پیر و جوان، یا حسین (ع)

کرده به تن رخت غم، حضرت خیر الامم
خون دل از دیده اش گشته روان، یا حسین (ع)

حضرت روح الامین، هست ز داغت غمین
در غم تو قدسیان، سینه زنان، یا حسین (ع)

بر سر نی راوی غصه و ماتم تویی
برای زینب (س) کمی روضه بخوان، یا حسین (ع)

ای گل باغ جنان،ترجمه ای بر اذان
با سر از تن جدا، بگو اذان، یا حسین (ع)

دخترکی خوش زبان، با قد همچون کمان
اشک زچشمش روان، دل نگران، یا حسین (ع)

شب شده و می وزد باد به گیسوی تو
از کف زینب(س) ولی رفته عنان، یا حسین (ع)

از غم تو چشمها ، چشمه ی خون گشته است
ز آتش داغت همه سوخته جان، یا حسین (ع)

بزم عزای تو در عرش معلی به پاست
حضرت روح الامین مرثیه خوان، یا حسین (ع)

عالم و آدم همه سوخته از داغ تو
سوخته حتی همه باغ جنان، یا حسین (ع)

در همه دم دم زدم من ز تولای تو
گاه عیان گفته ام، گاه نهان، یا حسین (ع)

مست سبوی توام، گدای کوی توام
به جان اصغر(ع) مرا ز در مران، یا حسین (ع)



شنبه 93 آبان 17 | نظر بدهید

 

ظهر عاشورا

ظهر عاشوراست از نوک سنان خون می چکد
و از لب تیغ جفای کوفیان خون می چکد

از زمین تا آسمان لبریز اندوه است و آه
جای اشک از دیده ی کروبیان خون می چکد

گوئیا سر از تن زینب(س)جدا کرده است شمر
چون که بر دامان زینب(س) بی امان خون می چکد

بوسه باران می کند زینب(س) رگ ببریده را
زین مصیبت از دوچشم قدسیان خون می چکد

گریه ها و ناله ها و غصه ها و اشک ها
همنوا با کودکان از آسمان خون می چکد

یک قیامت گریه در راه است و یک محشر عزا
چون به روی گونه های کودکان خون می چکد

ظهر عاشوراست بعد از این اذان تا روز حشر
بی گمان از بند بند هر اذان خون می چکد

می چکد از گوش طفلی بی فدک پیوسته خون
وز دوچشم دختری قامت کمان خون می چکد

صورت اطفال نیلی، پایشان پر آبله
وای از دستان دهها ساربان خون می چکد

می درخشد بر سر هر نیزه یک ماه تمام
پای هر نیزه هزاران کاروان خون می چکد

مجلس بزم یزید و قاری قران شدن
حال زینب(س) را مپرس، از خیزران خون می چکد

هر زمانی هست عاشورا و هر جا کربلاست
تا ابد از دیدگان شیعیان خون می چکد

بارها هم گر بمیرد شیعه از این غم کم است
چون ز چشم حضرت صاحب زمان خون می چکد

 



یکشنبه 93 آبان 11 | نظر بدهید

 

وقتی که دل و دیده گرفتار حسین(ع) است

وقتی که دل و دیده گرفتار حسین(ع) است
سر مشق بشر سیره و رفتار حسین(ع) است

مدحی به جز از حمد خدا بر لب ما نیست
زیبنده ی ما شیوه ی گفتار حسین(ع) است

سرمایه ی جان در ره مقصود ببخشیم
چون اسوه ی ما نحوه ی ایثار حسین(ع) است

راهی به جز از راه خدا را نشناسیم
چون مقصد ما دیدن رخسار حسین(ع) است

گر خلق جهان طالب گلزار بهشتند
ما را دل و جان سخت خریدار حسین(ع) است

از عطر خوش گلشن او سر خوش و مستیم
دل سایه نشین گل گلزار حسین(ع) است

دانی که چرا بر تن ما جامه ی فخر است
زیرا که همه عمر هوادار حسین(ع) است

جز نام حسین (ع) بر لب ما نیست کلامی
دل نیز دمادم سر بازار حسین(ع) است

گر عرش الهی شده زیبنده نامش
آری دل و جان نیز سزاوار حسین(ع) است

چون ماه غم و شیون و اندوه و عزا شد
جن و ملک و انس عزادار حسین(ع) است

مدیون حسین(ع) است همه عالم و آدم
شرمنده ی دستان علمدار حسین(ع) است

از زخم تنش گر دل و جان مسکن غمهاست
سر در طلب ایده و افکار حسین(ع) است

در راه خدا داد همه هستی خود را
عالم همه مدیون و بدهکار حسین(ع) است



شنبه 93 آبان 10 | نظر بدهید

 

نوحه سینه زنی

افتاده در خاک و خون گل زهرا(س) 2
دامان زینب(س) ز اشک دیده دریا 2
(واویلا ، واویلا ، واویلا آه واویلا) 2
-------
ریزد ز داغ برادر خون ز دو دیده
هر گز کسی مثل زینب غصه ندیده
دیده بر سر نیزه او سر بریده
از این مصیبت ناله اش تا عرش اعلا
(واویلا ، واویلا ، واویلا آه واویلا) 2
--------
در قتلگه بوسه زد بر رگ بریده
اشک غمش بر پیکر بی سر چکیده
زخم زبان از دشمنان دین شنیده
زیرلب،    می گوید،     اف بر تو،    ای دنیا
(واویلا ، واویلا ، واویلا آه واویلا) 2
-------
باغ گل زینب (س) خزان گردیده ای وای
با دست دشمن هر چه گل شد چیده ای وای
بر پای هر گل اشک غم پاشیده ای وای
در خیمه گه بزم عزا گردیده بر پا
(واویلا ، واویلا ، واویلا آه واویلا) 2
-------
غلطیده در خون باغبان باغ گلها
بی باغبان پژمرده شد گلهای زهرا(س)
گیرد رقیه(س) ز عمه سراغ بابا
گوید در،    جواب،    رقیه(س)،     چه حالا
(واویلا ، واویلا ، واویلا آه واویلا) 2
-------
شد شاخه های باغ زینب(س) چون شکسته
غمهای عالم در دل زینب(س) نشسته
از جان بر آرد ناله ها با دل خسته
تنها مانده زینب (س) میان سیل غمها
(واویلا ، واویلا ، واویلا آه واویلا) 2



پنج شنبه 93 آبان 8 | نظر بدهید

 

کربلا بود و بلا

رنگ خون داشت زمین، رنگ شفق داشت سما
و سپس تا به قیامت همه جا رنگ عزا

زیر صد نیزه و شمشیر، تنی غرقه به خون
سر خورشید جدا گشته ز پیکر ز قفا

سر سروی به سر نیزه تماشایی بود
می چکید از سر آن سرو سهی خون خدا

ساقی تشنه لبان، تشنه لب افتاده به خاک
به گمانم شده سیراب خود از آب بقا

بر سر نی سر هفتاد و دو قربانی عشق
بر زمین بود ولی پیکر پاک شهدا

بسکه بر اهل حرم سنگ بلا می بارید
کربلا بود و بلا بود و بلا بود و بلا

طعنه ها ، سنگ زدن ها و بسی زخم زبان
هدیه ی مردم شام است برای اسرا

پا پرهنه ، لب تشنه و غم بی پدری
مرغکی خسته و بشکسته پر از سنگ جفا

دختران معجر خود را همه محکم بستند
چون که دشمن نه شرف داشت، نه شرم و نه حیا



چهارشنبه 93 آبان 7 | نظر بدهید

 

می دانی چرا؟

شد محرم دیده ها دریاست می دانی چرا؟
کربلا چون محشر کبراست می دانی چرا؟

بر تن ارض و سما رخت سیه پوشیده شد
در همه عالم عزا بر پاست می دانی چرا؟

قحطی آب آمده در خیمه ی آل عبا
آب آنجا حرف بی معناست می دانی چرا؟

شیر مردان یک به یک در خاک و خون افتاده اند
خون از این غم در دل مولاست می دانی چرا؟

حضرت عباس(ع) در نزدیکی شط فرات
در میان لشکر اعداست می دانی چرا؟

اشک چشم کودکان از تشنگی خشکیده است
کام آنان نیز چون صحراست می دانی چرا؟

زیر تیغ دشمنان مولا حسین ابن علی(ع)
در میان قتلگه تنهاست می دانی چرا؟

در میان لشکر دشمن هیاهویی شده
بر سر انگشتری دعواست می دانی چرا؟

می کشد آتش زبانه از خیام کربلا
واز درون قتلگه پیداست می دانی چرا؟

غم فراوان است اما غصه این ماجرا
مثل کوهی سخت پا بر جاست می دانی چرا؟

هر زمینی تا قیامت سر زمین کربلاست
هر زمانی نیز عاشوراست می دانی چرا؟



دوشنبه 93 آبان 5 | نظر بدهید

 

ماه خون

بار دیگر
شد محرم
ماه خون
ماه شهادت
کودکانی تشنه
در ظهر عطش
زیر تابش خورشید سوزان
درکویر تشنه کامی
می رود تا آسمان فریاد آنان
العطش
العطش
العطش
ماه زینب(س)
ماه صبر و استقامت
ماه اکبر(ع)
ماه اصغر(ع)
ماه عباس(ع) دلاور
ماه اشک و ماه شیون
ماه ناله
 ماه ماتم
ماه فریاد
ماه عبدالله(ع) و قاسم(ع)
ماه عون(ع) و ماه جعفر(ع)
ماه گریه
ماه غم
ماه عزا
ماه مصیبت
ماه اندوه است این ماه
در کنار قتلگاهی
خواهری محنت کشیده
شاهد قتل برادر
ریزد از غم خاک بر سر
ماه خورشید و قمر
ماه پیکرهای بی سر
بر فراز نیزه ها
خورشید و ماه و چند تایی هم ستاره
هریکی مانند یک رنگین کمان زیبا
و چشم کودکانی
اشک ریزان
پا برهنه
پای بر خار مغیلان
پینه بسته
خون چکان
در پی هر نیزه نالان
صورت این کودکان
از ضرب سیلی
نیلگون گردیده
می چکد
از گوش بعضی خون تازه
خود نمایی می کند
 بالای نیزه
راس خونینی
به مانند ستاره
گشته از بیداد دشمن
پاره پاره
آن سر خونین سر طفلی است
شش ماهه
دمبدم از عمه می گیرد سراغش را
رقیه(س)
عمه جان
همبازی ام را کو
دلم تنگ است 
آن طرف تر
خیمه ی اهل حرم
از آتش بیداد دشمن
هست سوزان
در میان خیمه ها
طفلان بی بابا
از ترس دشمن
هر یکی سویی گریزان
از عمه
می جویند بابا را
اشک ریزان است عمه
دیده گریان است عمه
چاره ای اما...



یکشنبه 93 آبان 4 | نظر بدهید

 

شعر محرم

دوباره فصل اندوه است،‌ سرها در گریبان است
تمام سینه ها لبریز غم شد، دیده گریان است

لباس غم به تن پوشیده عرش کبریایی هم
بلی صاحب عزا پروردگار حی سبحان است

تمام عرشیان زانوی غصه در بغل دارند
و جبریل امین هم روضه خوان بزم ایشان است

رسول الله اعظم(ص) اشک غم می بارد از دیده
درون سینه ی او آتشی از غم فروزان است

به جنت حضرت زهرای اطهر(س)می زند بر سر
ز غصه حیدر کرار(ع) هم در آه و افغان است

دوباره موسم روییدن پی در پی غمهاست
به آل مصطفی(ص) این فصل، فصل برگ ریزان است

دوباره فصل غم شد آب شد بسته بر آل الله
دوباره خشک و تفتیده لب اطفال عطشان است

دوباره فصل غم شد، شد جدا دست ابوفاضل(ع)
دوباره بر گلوی اصغر شش ماهه پیکان است

به روی خاک افتاده است جسم قاسم(ع) و جعفر(ع)
و قدری آن طرف تر پیکر حر پشیمان است

دوباره ظهر عاشورا شد و هنگام شیون شد
دوباره موسم غم شد، شب شام غریبان است

دوباره سر زند بر چوب محمل حضرت زینب(س)
برای خواهر از بس سخت و سنگین داغ هجران است

دوباره ظهر شد خورشید آتش بار می تابد
به روی خاک اما پیکری مجروح و عریان است

دوباره شد محرم داغ زینب(س) تازه گردیده
دوباره بر سر نیزه سر پاک شهیدان است

دوباره خیمه ها از آتش بیداد می سوزد
دوباره کودکانی پای بر خار مغیلان است

دوباره فصل غم شد پیکری افتاده در خون است
سری از تن جدا بالای نی قاری قران است

دوباره کاروان غم به سوی شام می آید
دوباره راس خونینی به مطبخ خانه مهمان است

دوباره کاروانی داغ هفتاد و دو تن دیده
غل و زنجیر دشمن نیز بر پای اسیران است

تمام خاک ها کرببلا، هر روز عاشوراست
دمادم در دل اهل حقیقت موج طوفان است



شنبه 93 آبان 3 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin