سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنچانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

مردم خواب آلود

نو روز

من کی ام؟

زیارت امام زمان عج

دانلود و به روز رسانی کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (92)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (173)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (34)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (168)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (11)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (17)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (28)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (15)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (49)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (21)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (13)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (23)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (222)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (141)

سروده های دیگر (151)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 788341
بازدید امروز :25
بازدید دیروز : 21
تعداد کل پست ها : 1274

 

شعر عید سعید مبعث

آغاز وحی و عید رسالت مبارک است

عید رسول و عید هدایت مبارک است

فصل خزان گذشت و بهار آمد ای بشر
مژده که شب گذشت و شده موقع سحر

بشنو به گوش جان خود آوای وحی را
بشنو که حق به آدمیان می دهد ندا 

اقرأ و ربک ای همه پاکی همه صفا
ای انتخاب ناب خداوند، مصطفی

اقرأ و ربک ای که شدی انتخاب حقّ
اقرأ بخوان به صوت رسایت کتاب حق

امر خداست لب به سخن باز کن بخوان
مشتاق نغمه های تواند اهل آسمان

ای آفتاب حسن ز مکه طلوع کن 
قلب بشر قرار ندارد شروع کن

اقرأ بخوان سعادت انسان به دست توست
خلق جهان به عشق تو و ناز شست توست

اقرأ بخوان برادر روح الامین تویی
اقرأ بخوان که رحمت للعالمین تویی

قبل از وجود عالم هستی تو بوده ای
تو اولین کسی که خدا را ستوده ای

اقرأ بخوان و دلبری از جبرئیل کن
مهمانمان به جرعه ای از سلسبیل کن

ذکر لب ملائکة الله احمد(ص) است
تسبیح شمس و ورد لب ماه احمد(ص) است

ای انتخاب ویژه ی حق انقلاب کن
بت های ظلم و جور و جفا را خراب کن

بگشای لب که نغمه ی قرآنم آرزوست 
بگشای لب که خیر فراوانم آرزوست

تو انتخاب اولی و آخرین رسول
تو با علی(ع) برادری و کوثرت بتول(س)

ای جمله انبیاء همگی شیعیان تو
باشند اولیاء همگی رهروان تو

تو برترین سفیر خدایی و احمدی
پیوسته گرم حمد و ثنایی، محمدی

زیباترین غزل تویی ای شعر ناب حق
حق انتخاب توست، تو هم انتخاب حق

با نغمه ی حجاز بخوان آیه های وحی
با صوت دلنواز بخوان آیه های وحی

بر قله ی کمال بشر رد پای توست
در اهتزاز بر سر قله لوای توست

ای شاهد رسالت تو حضرت علی(ع)
باشد تو را وزیر و خدا راست او ولیّ

تو شهر علم هستی و او باب شهر علم
تو مظهر سخاوت و او شهره شد به حلم

قرآن کتاب وحی خدا ثقل اکبر است
حیدر(ع) کتاب ناطق تو ثقل اصغر است

شکر خدا که رهبری و رهنمای ما 
قرآن و اهل بیت(ع) تو هم مقتدای ما



سه شنبه 102 بهمن 17 | نظر بدهید

 

شعر ولادت حضرت رسول اکرم ص

آفرینش آفرین را بی نهایت آفرین

چون که داده افتخاری تازه بر اهل زمین
چشم بگشوده به دنیا رحمه للعالمین
نور باران شد زمین تا آسمان هفتمین

مژده مژده اهل عالم مولد پیغمبر(ص) است
در همه عالم شمیم مشک و عود و عنبر است

خاک خوشبوتر ز عطر گل عذاران می شود
قلب های اهل ایمان نور باران می شود
فصل های سال سرتاسر بهاران می شود
این محمد(ص) معنی آیات قرآن می شود

اوست خورشیدی که عالم را کند لبریز نور
مؤمنان را می دهد با دست خود جامی طهور

تاج فخر آفرینش بر سر ام القراست
جشن میلاد محمد(ص) در همه عالم به پاست
دست افشان حضرت جبریل در عرش خداست
آمد آن شمس درخشانی که ما را رهنماست

دست افشان، پای کوبان جمله ی کروبیان
راهی شهر مدینه خنده بر لب، شادمان

معدن احسان و جود و فضل و حلم و رحمت است
نور رویش روشنی بخش جهان ظلمت است
 پای تا سر شوکت و عز و وقار و حشمت است
آیت پروردگار است و مدار وحدت است

عالم هستی سراسر بوی احمد(ص) می دهد
روز میلادش صله بسیار و بی حد می دهد

تاج سرهای تمام انبیا و اولیاست
نام او زیباترین زینت به عرش کبریاست
انتخاب ویژه ی الله، یعنی مصطفاست
او پسر عمّ و برادر با علی مرتضاست

ما همه عبدیم و ما را سیّد و مولاست او
علت ایجاد هستی و ابوالزهراست او

در مسیر رستگاری مؤمنان را رهبر است
قلب او لبریز ایمان و یقین و باور است
هر چه خوبی در دو عالم هست را او مظهر است
بهتر است از بهترین ها، برترین را برتر است

اسوه تقوا و پاکی ها و نیکی هاست او
واسط فیض خدای حیّ بی همتاست او

آفرینش را یقناً علت ایجاد اوست
بنده ی حق است و از هر قید و بند آزاد اوست
ترجمان و معنی انصاف و عدل و داد اوست
بر سر هر زورگو و ظالمی فریاد اوست

می کند در عالم هستی عدالت گستری
اوست الحق لایق و شایسته ی پیغمبری

می رسد از راه و دنیا را گلستان می کند
شور و شوق و عشق را تقدیم انسان می کند
او چراغ زندگی ها را فروزان می کند
قلب ها را پر ز نور عشق و ایمان می کند

تا ابد تسبیح و تحمید است ورد مؤمنان
دین اسلام محمد(ص) تا قیامت جاودان



شنبه 102 مهر 8 | نظر بدهید

 

شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

ماتم گرفت از خاک تا عرش خدا را

لبریز غم کرده قلوب انبیاء(ع) را

روح الامین پوشیده بر تن رخت ماتم
سر تا سر عالم به رنگ غصه و غم

غم در دل زهرای اطهر لانه کرده 
این خانه را غم مثل یک ویرانه کرده 

غم های عالم سوی حیدر(ع) شد شتابان
قلبش پر از غم شد دو چشمش زار و گریان

گشته کریم اهل بیت(ع) از غصه نالان
از چشم های او روان سیلاب باران

زانوی غم دارد بغل شاه شهیدان
شد قلب او از داغ جدّش بیت الاحزان

زینب(س) اسیر غصّه ها و رنج و غم هاست
دامان او از اشک غم مانند دریاست

شهد شهادت شد نصیب رهبر دین
بار سفر بست و جهان را کرد غمگین

مولا علی(ع) مشغول کفن و دفن او شد
اما سقیفه گرم بحث و گفتگو شد

شد نقشه ی غصب ولایت طرح آنجا
شد بحث پیرامون غصب باغ زهرا(س)

از این سقیفه انحراف آغاز گردید
با دستشان درهای دوزخ باز گردید

از این سقیفه بسته شد راه سعادت
از این سقیفه باز شد راه جهالت

با هم عوض شد جای حق و جای باطل
طوفان شد و یک باره گم شد راه ساحل

جای نبی(ص) بنشسته بت بالای منبر
شد غصب حقّ نایب خاص پیمبر(ص)

آیات کوثر زیر پا ماندند آن روز
صد فاتحه از بهر دین خواندند آن روز

بر چهره زهرای اطهر نقش سیلی 
پهلوی او از ضربه ی در  گشت نیلی

مسمار در بر سینه ی زهرا(س) اثر کرد
آل علی(ع) را در غم او خون جگر کرد

با ریسمان بستند دستان علی(ع) را
تحریف ها کردند قرآن نبی(ص) را

شد واژگون اسلام از نیرنگ کفار
دیگر مسلمانی شده یک امر دشوار

زشتی نشسته جای تقوا و نکویی 
عالم شده لبریز نیرنگ و دو رویی

از این سقیفه جان انسان گشت ارزان
انسان فراوان کشته شد با نام قرآن

از این سقیفه گشت جایز هر حرامی
گم شد حلال و نیست از او هیچ نامی

اسلام شد بخشی ز توضیح المسائل
تا از مسلمانی نباشد هیچ حاصل

هر کس به ظنّ خود کند تفسیر قرآن
نام و نشانی نیست از اسلام و ایمان

 بعد از نبی(ص) شد ظلم بر زهرا(س) و حیدر(ع)
خون گریه کن ای شیعه از داغ پیمبر(ص)



یکشنبه 102 شهریور 19 | نظر بدهید

 

شعر مباهله

مصطفی(ص) آن رهنما و رحمه للعالمین

رحمتش گسترده در سرتاسر ملک زمین

واژه ی نفرین نباشد هیچ در قاموس او
حرف جز آئین نباشد هیچ در قاموس او

آمد اما نیّت او بی گمان نفرین نبود
رحمت الله است او بد خواه آن و این نبود

خیر خواهی بهر مردم شیوه ی پیغمبری است
شیوه ی پیغمبر(ص) است و راه و رسم حیدری است

بهر لعن چند نصرانی نبی(ص) لازم نبود
سبطین او و زهرا(س) و علی(ع) لازم نبود

بود اگر مقصود نفرین، کوثری لازم نبود
پنج خورشید عدالت گستری لازم نبود

با خودش آورد پیغمبر(ص)، علی(ع) و فاطمه(س)
تا بگوید هر که حق باشد ندارد واهمه

با خودش آورد پیغمبر(ص) حسن(ع) را با حسین(ع)
تا بگوید اوست حق و این دو او را نور عین

با خودش آورد پیغمبر(ص) امیر مؤمنان(ع)
تا بگوید این علی(ع) باشد مرا مانند جان

بی گمان قصد پیمبر(ص) لعن یا نفرین نبود
چون که از نفرین نبودی دین حق را هیچ سود

تا یقین کردند نفرین کار آل الله نیست
رحمه للعالمین بد خواه هر گمراه نیست

نقشه ی غصب ولایت آن زمان ترسیم شد
فاطمه(س) دخت نبی از حق خود تحریم شد

شد اسیر کوچه های بی کسی دخت رسول(ص)
خورد سیلی بین کوچه کوثر قرآن بتول(س)

غاصبانِ حق زهرا(ع) آتشی افروختند
خانه ی وحی الهی را  در آتش سوختند

پهلوی دخت پیمبر(ع) از فشار در شکست
زین مصیبت تار و پود عالم هستی گسست

دست های مرتضی(ع) شد بسته از جور و ستم
قلب های اهل ایمان هم پر از اندوه و غم 

جام زهر و تیر بارانِ جسد سهم حسن(ع)
در غم او مؤمنان ماتم نشین از مرد و زن 

از قفا شد سر جدا از پیکر پاک حسین(ع)
چشم زینب(س) چشمه ی خون کار زینب(س) شور و شین

تشنه لب شد کشته و بالای نیزه شد سرش
زیر تیر و نیزه ها افتاد در خون پیکرش

تا دم آخر به فکر و یاد مردم بوده اند
در پی خوشبختی و ارشاد مردم بوده اند

کینه توزی در مرام پنج تن جایی نداشت
قلب پاک آل پیغمبر(ص) که همتایی نداشت

رو به روی دشمنان صبر و مدارا کرده اند
حکم قرآن بوده آن حکمی که اجرا کرده اند

خصلت و اخلاق نیکو شیوه ی پیغمبری است
عدل و انصاف و مروّت راه و رسم حیدری است

هر که باشد شیعه ی خاص علی مرتضی(ع)
الگوی اخلاقی او نیست الّا مصطفی(ص)



سه شنبه 102 تیر 20 | نظر بدهید

 

شعر زیبای عید سعید مبعث رسول اکرم ص

ما غیر قلب ساده که چیزی نداشتیم

عاشق شدیم و سر به بیابان گذاشتیم
دیوان عشق را همه با هم نگاشتیم
در باغ دل مودّت احمد(ص) بکاشتیم

احمد(ص) رسید و علت یک انقلاب شد
شد  انقلاب و سینه پر از عشق ناب شد
فصل نزول وحی  خدا و کتاب شد
از حق چنین به احمد مرسل(ص) خطاب شد

قرآن بخوان و دین خدا را بقا بده
قرآن بخوان و قلب بشر را جلا بده
قرآن بخوان و درد بشر را شفا بده 
قرآن بخوان به عالم هستی صفا بده

قرآن بخوان که قافله سالار دین تویی
قرآن بخوان که قبله ی اهل یقین تویی
قرآن بخوان که خیر همه مرسلین تویی
قرآن بخوان برادر روح الامین تویی

بگشای لب تلاوت قرآنم آرزوست
بگشای لب سعادت انسانم آرزوست
بگشای لب اطاعت و ایمانم آرزوست
بگشای لب عدالت و میزانم آرزوست

یا ایها الرسول(ص) رسالت شروع شد
یا ایها الرسول(ص) تلاوت شروع شد
یا ایها الرسول(ص) هدایت شروع شد
یا ایها الرسول(ص) سعادت شروع شد

تو مصطفی شدی و مسلمان تو علی(ع) است
تو مصطفی و معنی قرآن تو علی(ع) است
تو مصطفی و شمس فروزان تو علی(ع) است
تو مصطفی به منزله ی جان تو علی(ع) است

تو احمدی و کوثر قرآن تو بتول(س)
تو احمدی و گلشن و بستان تو بتول(س)
تو احمدی و ماه درخشان تو بتول(س)
تو احمدی و باور و ایمان تو بتول(س)

ای عقل کل تو تاج سر انبیا شدی
ای عقل کل تو منتخب و مصطفی شدی
ای عقل کل تو بر همگان رهنما شدی
ای عقل کل تو جلوه ی نور خدا شدی

ای همسر خدیجه بخوان آیه های نور
ای همسر خدیجه تویی مقتدای نور
ای همسر خدیجه تویی منتهای نور
ای همسر خدیجه تویی کیمیای نور

قرآن بخوان ملائکه را مستفید کن
قرآن بخوان و طالع ما را سپید کن
قرآن بخوان و شکر خدای حمید کن
قرآن بخوان و لطف خدا را مزید کن

ای انتخاب ناب خداوند سرمدی
ای آن که از تمامی عالم سرآمدی
اوج کمال و معرفت و لطف بی حدی
بر تو ز عمق جان صلوات محمّدی



جمعه 101 بهمن 28 | نظر بدهید

 

سرود ولادت حضرت محمد ص

اللهم صل علی محمد و آل محمد

عرش حق آذین شده از یمن میلاد احمد(ص) مختار
دل و دین برده از ملائک این گل خوشبو و زیبا رخسار

اللهم صل علی محمد و آل محمد

جشن میلادش شده بر پا در عرش اعلی این گل زیبا
دست افشان و پای کوبانند عرشیان در مقدم مولا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ورد لبهای قدسیان هر دم صلوات است و الله اکبر
به مشام جان می رسد هر دم بوی عطر و مشک و عنبر

اللهم صل علی محمد و آل محمد

گشته از یمن مقدم احمد(ص) همه ی عالم ستاره باران
می شود نازل به زمین از عرش به گمانم مصحف قرآن

اللهم صل علی محمد و آل محمد

آمنه شاد است و ابوطالب شاکر درگاه خداوند
از این میلاد گشته حلیمه خوش بخت و شاد و خرسند

اللهم صل علی محمد و آل محمد

گل زیبائی به شکوفائی زده یارب خیمه به گلشن
به صفا آمد به خدا آمد قدمش بر دیده ی روشن

اللهم صل علی محمد و آل محمد

به لب یاران زده جاء الحق گل نغمه ی عشق و عنایات
پسری آمد که کند هستی به وجودش فخر و مباهات

اللهم صل علی محمد و آل محمد

نفس هستی شده عطر آگین ز وجود این گل زیبا
شده جبرائیل محو رخسار چون ماه حضرت مولا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

شرح و تفسیر آیه های وحی به زمینی ها شده نازل
نام او باشد ذکر تسبیح مؤمنان و نقل محافل

اللهم صل علی محمد و آل محمد

شده از یمن مقدم مولا همه ی عالم ستاره باران
همه دلشادند، همه مسرورند، همه لبها شده خندان

اللهم صل علی محمد و آل محمد

عرش اعلی شده است آذین و ملائک همه شادند
مردم دنیا همه خرسندند از غم و درد و رنج آزادند

اللهم صل علی محمد و آل محمد



سه شنبه 101 مهر 19 | نظر بدهید

 

اشعار ولادت حضرت محمد ص

مؤمنان مژده که شرح سوره ی اعلی رسید

ترجمان «قاب قوسین» تا به «او ادنی» رسید
شرح الشمس و ضحی و تین و اعطینا رسید
معنی آیات وحی از عالم بالا رسید

روز میلاد محمد(ص) با امام صادق(ص) است
شور و شادی و شعف مهمان قلب عاشق است

می رسد تا روشنی بخشد به راه شیعیان
تا شود الگوی پاکی ها برای مؤمنان
مات و حیرانش همه اهل زمین و آسمان
رحمه للعالمین است او به هر عهد و زمان

بر تمام انبیاء و اولیاء تاج سر است 
رهنمای اهل عالم، آخرین پیغمبر است

می رسد ای مؤمنان تا عدل را معنا کند
هر که جبت و هر که طاغوت است را رسوا کند
می رسد تا پرچم توحید را برپا کند
تا زمین را با صفا چون عالم بالا کند

اهل عالم، او به حق شایسته ی پیغمبری است
سبط او بنیان گزار فقه ناب جعفری است

می رسد تا آورد پیغام از سوی خدا
تا که باشد اهل عالم را دلیل و رهنما
تا شود نام محمد(ص) ورد و تسبیح و دعا
تا که باشد نام او زینت به عرش کبریا

کل هستی را خداوند از برایش آفرید
اهل عالم تهنیت الگوی پاکی ها رسید

می رسد تا سینه ها را پر کند از نور دین
تا برادر باشد او با حیدر(ع) و روح الامین
تا زداید خاک را از لوث کفر و مشرکین
تا که باشد شهر علم و قبله ی اهل یقین

احمد(ص) است او و امین وحی یعنی مصطفی
آمنه در مقدمش شکر خدا آرد به جا

می رسد تا شمس تابان مات و حیرانش شود
تا که جبریل امین مرغ غزل خوانش شود
تا امیر المؤمنین حیدر(ع) مسلمانش شود
تا ملایک سر به سر قاری قرآنش شود

روز ها هم مثل شب ها بود قبل از او  سیاه
اوست بر شام سیاه اهل عالم مثل ماه

می رسد تا بشکند هر جا بتی پیدا شود
می رسد تا تاج فخر مردم دنیا شود
می رسد تا آیه های وحی را معنا شود
می رسد تا مادر او حضرت زهرا(س) شود

خاتم پیغمبران و صاحب خلق عظیم
آمنه مژده که بی همتاست این د?رّ یتیم

می رسد تا الگوی انسان کامل باشد او
می رسد تا شرح توضیح المسائل باشد او
می رسد تا عقل کل، دانا و عاقل باشد او 
تا به هر غرق گناهی مثل ساحل باشد او

خاتم پیغمبران و حضرت خیرالانام
می فرستد حضرت حق دم به دم او را  سلام



دوشنبه 101 مهر 18 | نظر بدهید

 

رحلت پیامبر گرامی اسلام ص

مدینه بعد محمد(ص) اسیر طوفان شد

اسیر ظلم و تباهی و جور و عصیان شد

از آن مصیبت عظمی جهان پر از غم شد
ز غصه بر تن عالم لباس ماتم شد

ز داغ خاتم پیغمبران(ص) رسول خدا
تمام عالم هستی گرفت رنگ عزا
 
ز دست تا که جهان آخرین پیمبر داد
بلال جای اذان نغمه ی عزا سر داد

روانه تا که محمد(ص) به سوی عقبا شد
ز بار غصه و غم قامت علی(ع) تا شد

قلوب آل عبا(ع) پر شد از غم و اندوه
خمید قامتشان زیر غصه ی چون کوه

به غم نشسته علی(ع) در عزای پیغمبر(ص)
به شور اهل سقیفه به فکر فتنه و شر

علی(ع) است غمزده و گرم کفن و دفن رسول(ص)
سقیفه غاصب حق علی(ع) و حق بتول(س)

به روی دوش علی(ع) بار غصه و غم هاست
سقیفه در پی غصب خلافت مولاست

علی(ع) ز عدل و عدالت همیشه دم می زد
سقیفه حادثه ی کوچه را رقم می زد

برای غصب فدک بین کوچه بلوا شد
نشان سیلی دشمن عِذار زهرا(س) شد

خدا به آل نبی(ص) احترام می فرمود
به صبح و شام به زهرا(س) سلام می فرمود

ملک اجازه گرفت و به خانه وارد شد
عدو به خانه ولی بی بهانه وارد شد

هجوم برده عدو سوی خانه ی حیدر(ع)
زده ز آتش کینه عدو به در آذر

یکی دوتا نه که سیصد نفر هجوم آورد
به قصد فتنه و آشوب و شر هجوم آورد

به پشت در گل پیغمبر(س) خدا می سوخت
دل تمام خلایق از این بلا می سوخت

فشار داد عدو تا که بشکند در را
شکست شاخه ی زیبا گل پیمبر(س) را

پس از هجوم بیافتاد فاطمه(س) بر خاک
فتاد لرزه از این اتفاق در افلاک

بلند گشت ولی فرصتش نداد عدو
دوباره کرد جسارت عدو به حضرت او

چنان به صورت زهرا(س) عدو زده سیلی
که گشته صورت زهرای مرضیه(س) نیلی

سپس عدو لگد محکمی به زهرا(س) زد
لگد به فاطمه(س)، خنجر به فرق مولا زد

عدو دو دست علی(ع) را به ریسمانی بست
کتاب وحی خدا پاره شد ز هم بگسست

برای بیعت با کفر جمعی از کفار
کشیده اند علی(ع) را به کوچه و بازار

علی(ع) اسیر و مددکار او شده زهرا(س)
نداشت یار دگر غیر فاطمه(س) مولا

در این مصیبت عظمی جهان عزادار است
و تا قیام قیامت به غم گرفتار است

به نقشه های سقیفه شهید شد اسلام
فنا شده است همه جهد انبیاء عظام

ز روز اول و تا وقت حشر و یوم الدین
مدام لعنت و نفرین به هر سقیفه نشین



چهارشنبه 101 شهریور 30 | نظر بدهید

 

عید سعید مبعث محمد مصطفی ص

بخوان بنام خداوند فرش و لوح و قلم

بخوان بنام خداوند خالق آدم
بخوان بنام خدای پیمبر اعظم(ص)
بخوان کتاب خدا را تو بر همه عالم
بخوان به صوت رسا و به شیوه ای محکم

بخوان بنام خداوند خالق سبحان
بخوان به صوت رسا آیه هائی از قرآن

بخوان بنام خدایت که مصطفی شده ای
تو اسوه ی همگانی و رهنما شده ای
به درد عالمیان دارو و دوا شده ای
به حق برادر و محبوب مرتضی(ع) شده ای
پر از امید و صفا و پر از خدا شده ای

تو برگزیده شدی از میان عالمیان
توئی که رهبری و رهنمای آدمیان

توئی محمد(ص) و ختم پیمبرانی تو
به آیه های خداوند ترجمانی تو
بخوان که تاج سر اهل آسمانی تو
برای اهل زمین مثل سایبانی تو
که ارمغان خداوند مهربانی تو

تو سایه سار سر مردم جهان شده ای
پیام آور دادار مهربان شده ای

بخوان که حضرت حق عاشق تلاوت توست
که جبرئیل امین مات از فصاحت توست
سعادت بشر از پرتو رسالت توست
رضای حضرت حق بسته بر رضایت توست
قیام روز قیامت هم از قیامت توست

مبارک است به اهل جهان نبوّت تو
سلام بر تو و بر خاندان و عترت تو

تو مقتدای تمام پیمبران شده ای
تو رهنمای همه مردم جهان شده ای
محمدی و تو مولای مؤمنان شده ای
به جن و انس و ملائک تو مثل جان شده ای 
اذان و ورد و دعا را تو ترجمان شده ای

به احترام تو پیغمبران به صف شده اند
پر از نشاط و پر از شادی و شعف شده اند

خبر دهید که هنگام بعثت آمده است
برای اهل زمین فصل رحمت آمده است
رسول وحی به صد عزّ و حشمت آمده است
برای دین خدا وقت نصرت آمده است
به شکر سجده نمائید نعمت آمده است

رسید مبعث و هنگام شادمانی شد
هزار شکر که اسلام جاودانی شد

محمدی که همه هست ما به قربانش
شده است واسط فیض خدای رحمانش
به غار وحی شده حبرئیل مهمانش
خوش آن دمی که تلاوت کند ز قرآنش
خوشا کسی که شود مؤمن و مسلمانش

گذشت فصل خزان و بهار جان آمد
برای مردم دنیا قرار جان آمد



یکشنبه 100 اسفند 8 | نظر بدهید

 

شعر ولادت حضرت محمد ص

از زمین تا آسمان امشب چراغانی شده
حضرت روح الامین گرم غزلخوانی شده
قدسیان را ورد لب الفاظ رحمانی شده
زینت عرش برین آیات قرآنی شده

می رسد از راه امشب رحمه للعالمین
تا که گلباران شود از آسمان ها تا زمین

مکه می نازد که هستم زادگاه مصطفی(ص)
ارتفاعم می رسد دیگر به عرش کبریا
پر بها تر خاک من از گوهر ناب و طلا
دارم از نام محمد(ص) این همه ارج و بها

می رسد از راه و دنیا را گلستان می کند
جسم بی روح بشر را او پر از جان می کند

 از شعاع نور او عالم منوّر می شود
کشتی نوح نبی را نیز لنگر می شود
بر تمام انبیاء مولا و سرور می شود
از قدومش عالم هستی معطّر می شود 

چهره ی زیبای او حُسن جهان آرا شده
یک گل است اما صفا بخش همه دنیا شده

از برای او خداوند آفرید افلاک را
با قدومش پر بها بنموده احمد(ص) خاک را
یاد او شادی ببخشد سینه ی غمناک را
در مقام او خدا فرموده است «لولاک» را

رحمه للعالمین و واسط فیض خداست
افتخار مسلمین است او و ختم الانبیاست

اوست احمد(ص) او برادر با علی مرتضاست
او ابوالزهراست او سوی سعادت رهنماست
او ابوالقاسم ستون خیمه ی آل عباست
جدّ مولا مهدی صاحب زمان (عج) روحی فداست 

معنی صبر و صلات و قبله ی اهل یقین
روز میلادش مبارک بر تمام مسلمین

ماهی دریا به یمن مقدم او شاد شد
آهوی صحرا به شوق آمد ز غم آزاد شد
طائر قدسی پر از شور و پر از فریاد شد
خانه ی دلهای اهل آسمان آباد شد

ذکر لب های ملائک نام ختم الانبیاست
نام زیبای محمد(ص) زینت عرش خداست

جان به قربانش که باشد رحمه للعالمین
علت ایجاد افلاک است آن مولای دین
اوست مولا و امیر قبله ی اهل یقین 
اوست تاج افتخار و آبروی مسلمین

نور باران شد به یمن مقدمش هفت آسمان
روز میلادش مبارک بر همه اهل جهان



جمعه 100 مهر 30 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin