سیلاب خون ز چشمه ی چشمم روان شده
رخت عزا به قامت خلق جهان شده
در خانه ی علی(ع) خبری هست گوئیا
طفلی به سوی مسجد جامع دوان شده
دخت رسول را به شهادت رسانده اند!!!
خیبر شکن ز داغ غمش ناتوان شده
تنها زمینیان به غصّه نباشند مبتلا
در عرش رخت غم به تن قدسیان شده
بانگ عزا ز خانه ی حیدر(ع) رسد به گوش
خاک عزا به فرق سر شیعیان شده
زینب(س) گرفته زانوی غم در بغل چرا؟
مظلوم کربلا(ع) ز چه رو نوحه خوان شده؟
دیوار و درب خانه چرا شرمگین شده است؟
مولای شیعیان ز چه رو در فغان شده؟
هر جا که بگذری همه جا بزم ماتم است
صاحب عزای، حضرت صاحب زمان(عج) شده
گشته شهیده دخت نبی در ره ولیّ
نام نکوی اوست که ورد زبان شده
روی کبود و پهلوی بشکسته اش گواه
بر اوج پستی و ستم ناکسان شده
باطل تمام قد مقابل حقّ ایستاده است
آری حقیقتاً حقیقت و باطل عیان شده
هجده بهار بیش ندیده است فاطمه (س)
پس از چه روی قد رشیدش کمان شده؟
در یک کلام در غم زهرای مرضیه
فریاد آه و غصّه به هفت آسمان شده
چشم و چراغ عالمیان بود فاطمه (س)
هردیده ای ز داغ غمش خونفشان شده
پایان ندارد این غم جانکاه تا ابد
این غم قسم به عشق،غم جاودان شده
***
صدها هزار حیف که اسلام راستین
بازیچه بهر عده ای از مشرکان شده...