اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شعر زیبای عید فطر

مصداق صراط المستقیم

وابتغو الیه الوسیله

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (177)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (37)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (229)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (174)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 831443
بازدید امروز :15
بازدید دیروز : 94
تعداد کل پست ها : 1349

 

یا زهرا سلام الله علیها

وقتی که درب خانه ی مولا شکسته شد
واز میخ در که پهلوی زهرا(س) شکسته شد

جبریل پر شکسته گشت و جهانی به غم نشست
ارکان دین ، ستون تولا شکسته شد
---
آن روز پشت در، گل یاسم کبود شد
خاک غمم به سر، گل یاسم کبود شد

پهلو شکسته، صورت نیلی، قدی کمان
کوتاه و مختصر، گل یاسم کبود شد
 ---
از ضرب میخ در گل حیدر(ع) کبود شد
حیدر به غم نشسته و کوثر کبود شد

در عرش عرشیان همه هستند نوحه خوان
زیرا یگانه یادگار پیمبر(ص) کبود شد
---
ما شیعیان حضرت زهرای اطهریم
تسلیم امر حضرت خلاق داوریم

رخت سیاه غم به تن ماست تا ابد
ما نیز غصه دار، همانند حیدریم



دوشنبه 95 آذر 15 | نظر

 

فروزانتر از خورشید

گلستان ولا از مقدمت ای گل، گلستان تر
و لبهای رسول الله(ص) هم خندان و خندان تر

ز یمن مقدم تو ابر رحمت گشته بارانی
شده ملک جهان از قطره های ناب باران تر

به شوق آستانت قدسیان سوی زمین راهی
به دستان یکایک گل، همه از هم شتابان تر

تو ای خاتون امت، معنی و مفهوم قرانی
تو حتی هستی از قران، قسم بر عشق قران تر

تو هستی لیله القدر خدای حی بی همتا
تو هم بدر تمامی، هم ز خورشیدی فروزان تر

تو هستی محور آل عبا(ع)، ای دخت پیغمبر
دلیل عصمتی واز هر دلیل ناب برهان تر

نبی(ص) اسلام را غیر از رضای تو نمی داند
علی(ع) شوی تو هم از هر مسلمانی، مسلمان تر

امیر المومنین حیدر(ع) قسیم نار و جنت شد
در این تقسیم بندی نام زهرا(س) هست فرقان تر

حسین و یاوران او ذبیح راه حق گشتند
شده این عید قربان تو از هر عید قربان تر

تمام فصل ها از مقدمت بانو بهاری شد
تمام فصل ها اما ز یکدیگر بهاران تر

تمام سال ورد صبح و شامم ذکر یا زهراست
ولی ای کاش می گفتم بسی از این فراوان تر



دوشنبه 95 فروردین 9 | نظر بدهید

 

لیله القدر

لیله القدر خدا، ام ابیها زهراست
سوره کوثر و معنای تولا زهراست

هر دو عالم چو یکی قطره قلیلند قلیل
کوثر وحی خدا، حضرت دریا، زهراست

زینت عرش الهی به جز از زهرا(س) کیست؟
زینت باغ جنان، زیور دنیا زهراست

محور آل عبا نیست به جز حضرت او
شرح معراج نبی(ص)، سوره ی  اسرا زهراست

هستی ما به فدای قدم فاطمه(س) باد
به خداوند قسم محیی و محیا زهراست

جان عالم به فدایش که همه جان من اوست
پاره قلب نبی(ص)، روح مسیحا زهراست

چون نگنجد به دو صد دفتر شعر اوصافش
مختصر گویمت ای شیعه که زهرا(س) زهراست  



پنج شنبه 95 فروردین 5 | نظر بدهید

 

غم مهتاب

نشسته حضرت خورشید در غم مهتاب
شب است و می چکد از چشمه سار چشمش آب

گرفته اند به زانوی غم دو دست عزا
کنار حضرت خورشید جمعی از اصحاب

میان کوچه به رخسار ماه سیلی خورد
و دست حضرت خورشید بسته شد به طناب

درست لحظه ی غصب ولایت حیدر(ع)
گرفت رنگ عزا گوشه گوشه ی محراب

شب و سکوت و غم و ناله ی جدایی یار
و کوه صبر که از غم نبود او را تاب

نبود راه زیادی اگر چه تا ساحل
شده است کشتی اسلام اسیر یک گرداب

بریز اشک عزا وقت گریه کردن شد
سزاست گر که ببارد ز دیدگان خوناب  



شنبه 94 اسفند 22 | نظر

 

خاطره ها

با آن که رنگ خاطره هایش کبود بود
زیباترین ترانه ی ملک وجود بود

با قامت شکسته و دستان بر کمر
پیوسته در قیام و قعود و سجود بود

ورد لبان او همه تسبیح کردگار
ذکر خدا هر آنچه که او می سرود بود

هجده بهار هدیه گرفته است از خدای
حالا برای رفتنش اما چه زود بود

در گرد شمع او پر پروانه اش بسوخت
زین سوختن تمام فضا بوی عود بود

می سوخت درب خانه ی  مولا در آن میان
از جور دشمنی که زبون و حسود بود

می سوخت درب خانه و مادر به پشت در
میخ جفا به جانب او در فرود بود

مادر ز ضرب در شده نقش زمین ولی
از داغ محسنش، سخنش رود رود بود



پنج شنبه 94 اسفند 20 | نظر بدهید

 

شب شهادت زهرا سلام الله علیها

شب شهادت زهراست دیده دریا شد
برای گریه ی بی انتها مهیا شد

علی(ع) به شانه ی خود جان خویش را می برد
دوباره غافله سالار عشق تنها شد

امیر عشق که با چاه درد دل می کرد
فراق و درد جدایی و هجر معنا شد

ز داغ حضرت زهرا (س) جهان پر از غم شد
غمی که تا به قیامت نصیب دنیا شد

تمام عالم هستی لباس غم پوشید
و رنگ روز جهان هم به رنگ شبها شد

دوباره عرش الهی شده عزاخانه
و جبرئیل امین نوحه خوان زهرا(س) شد

دوباره حوری و غلمان همه عزادارند
دوباره بزم عزا در بهشت برپا شد

اگر چه پهلوی زهرا(س) ز ضرب در بشکست
ولی عدوی خدا و رسول (ص) رسوا شد



چهارشنبه 94 اسفند 19 | نظر

 

گریه

در کنار جنازه ی زهرا(س) صاحب ذوالفقار می گرید
دختری در عزای مادر خود مثل ابر بهار می گرید

ناله ی بچه های فاطمه(س) را بشنو از همیشه تاریخ
در غم جانگداز مادر خود کودکی زار زار می گرید

در غم بانوی عفاف و حجاب، نوحه خوان گشته جبرئیل امین
می زند دست غم به سینه و سر، با دلی داغدار می گرید

نیست جنت اگر چه جای عزا، اهل جنت همه عزا دارند
حضرت خاتم النبیین هم، آن میان آشکار می گرید

شیعیان جمله خاک غم بر سر، دست غم هم گرفته بر زانو
مومنین در عزای دخت رسول(س)، همه بی اختیار می گرید  

چشم ها چشمه سار خون شده اند، سینه سرشار غصه و اندوه
بی گل روی حضرت زهرا(س)،آسمان بیقرار می گرید

فصل اندوه و غصه و غم شد، روز محشر مرا مجسم شد
چون بساط عزا فراهم شد، دیده چون جویبار می گرید

یوسف فاطمه(س) عزادار است، چشم هایش ز غصه خونبار است
روز و شب در عزای مادر خود،بی حد و بی شمار می گرید



سه شنبه 94 اسفند 18 | نظر بدهید

 

بهای دل

تا یار من به خانه ی دل میهمان شده
دیگر نه دل، که خانه ی دل جمکران شده

از آن زمان که خانه ی دل شد دیار دوست
باغ بهشت گشته دل و بوستان شده

من پیر بودم و دل من پیر تر ز من
حالا به یمن مقدم او دل جوان شده

سکنی گزیده در دل اگر یار مهربان
نامش همیشه بر لب و ورد زبان شده

با نور اهل بیت(ع) مزین شده دلم
آری شعاع نور خدا بیکران شده

با یاد دوست خانه ی دل می شود بهشت
عمریست دل به دلبر من میزبان شده

من تاجر دلم، دل اگر صاف و صادق است
این روزها بهای چنین دل گران شده

جز نام اهل بیت(ع) ندارم به لب سخن
هر گز عجب مدار، لب ار در فشان شده



پنج شنبه 94 اسفند 13 | نظر بدهید

 

شام غریبان

شام غریبان کوثر قران است
به گونه ی حیدر (ع)اشک دوچشمان است

خانه ی دل ها در مصیبت زهرا(س)
لبالب از غصه، خراب و ویران است

زینب(س) مظلومه، دست عزا بر سر
دو چشم او از غم ، همیشه گریان است

حسن(ع) به روی قبر مادر افتاده
ز دوری مادر چو جسم بی جان است

حسین(ع) می گوید که مادرم را کو
دو چشم معصومش، ابر بهاران است

خانه ی بی زهرا(س)، کویر تفتیده است
بدون او دنیا، به مثل زندان است

فضه پریشان حال،ز غصه می نالد
اشک دوچشم او، به روی دامان است

حضرت جبرائیل، آه و فغان دارد
ز غصه اسرافیل، بی سر و سامان است

در غم جانسوز دخت رسول الله(ص)
تا به قیامت غم، به سینه مهمان است

نوای نی امشب نوای اندوه است
به شیعه هم ناله، نی و نیستان است

به دیده ها اشک و به دل دو صد غصه
به سینه از این داغ، هزار طوفان است

شام غریبان است ، بریز اشک غم
که مزد این گریه، بهشت رضوان است



دوشنبه 94 اسفند 3 | نظر

 

آتش غم

از آتش غمت دو جهان سوخت مثل شمع
ملک بهشت و باغ جنان سوخت مثل شمع

بغضی به سینه داشت موذن ز داغ تو
در حنجره نوای اذان سوخت مثل شمع

وقتی بهار عمر تو یکباره شد خزان
فصل بهار و فصل خزان سوخت مثل شمع

نیلی چراست صورتت ای بانوی عفاف
حیدر(ع) ز غصه ی تو عیان سوخت مثل شمع

آتش ز نام فاطمه(س) خاموش می شود
بردیم نامت از چه زبان سوخت مثل شمع

از آن زمان که محسن(ع) مظلوم شد شهید
هردم هزار بار زمان سوخت مثل شمع

وقتی میان کوچه مادر ما را کتک زدند
جان تمام عالمیان سوخت مثل شمع

پهلو شکسته ای و دل از داغ توست خون
تنها نه من، که پیر و جوان سوخت مثل شمع

جان جهانی و ز غمت شد جهان ملول
جان و جهان و روح و روان سوخت مثل شمع

خیر النساء تو هستی و از آتش غمت
با اشک و آه قلب زنان سوخت مثل شمع



شنبه 94 اسفند 1 | نظر

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin