سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

وظیفه شناسی

انتظار

مصداق صراط المستقیم

وابتغو الیه الوسیله

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (177)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (230)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (175)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 832820
بازدید امروز :10
بازدید دیروز : 99
تعداد کل پست ها : 1353

 

حضرت عبدالعظیم

فخر شیعه حضرت عبدالعظیم
سیدی والامقام است و کریم

گفت با آن سید والا مقام
در پیامی پیشوای خاص وعام

شمس طوس و پیشوای هشتمین
در پیام خود بفرمود اینچنین

شیعیانم را رسان از من سلام
بعد با آنها بگو با احترام

تو بگو با شیعه ای مرد کریم
در کمین بنشسته شیطان رجیم

راه را بر مکر شیطان سد کنید
پیروی از حیدر(ع) و احمد(ص) کنید

راستگو باشید و رهپوی علی(ع)
بال بگشائید در کوی علی (ع)

گو امانت دار باشند و امین
یار هم باشند جمله متقین

گو که خاموشی همانند طلاست
در جدل اما دو صد ظلم و بلاست

شیعیان باید که یار هم شوند
مثل گلها سایه سار هم شوند

عاشق دیدار یکدیگر شوند
سامع گفتار یکدیگر شوند

هر که باشد شیعه ی آل رسول(ص)
می کند شرط ولایت را قبول

هرکسی افتد به جان دیگری
کرده او با دشمنان هم سنگری

خشمگین هرکس کند یاران ما
گوئیا پژمرده او بستان ما

هر کسی پژمرد بستان ولا
ریزدش بر سر دو صد سنگ بلا

او در این دنیا کشد صدها عذاب
در قیامت هم  برایش صد عقاب

می وزد بر باغ او باد خزان
در قیامت هم ندارد جز زیان

هر که نیکو کار شد بخشوده شد
از غم و درد جهان آسوده شد

هر که مشرک شد به غم شد مبتلا
در دو عالم بر سرش سنگ بلا

هر که قصد بد برای شیعه داشت
یا اگر تخم نفاق و کینه کاشت

نیست ایزد بی گمان راضی از او
توبه، توبه ، توبه اش کاری نکو

هر که باشد او گرفتار گناه
نامه ی اعمال او گردد سیاه

روح ایمان از دلش بیرون شود
کافر و ملحد شده ملعون شود

دوستی با ما نخواهد داشت او
گر چه او باشد همیشه با وضو

روز رستاخیز و هنگام حساب
رو سیاه و نامه خالی از ثواب

یکه و تنها و بی یار و حبیب
از ولای ما ندارد او نصیب

می برم بر حق پناه از این عمل
فکر عقبا باش پس قبل از اجل

شیعه باید پیروی از ما کند
اقتدا بر حیدر(ع) و زهرا(س) کند

پای بگذارد به جای پای ما
گوش بسپارد به حرف رهنما

هر که در حرف و عمل شد یار ما
دست او گیریم در روز جزا

شیعه ای که رهرو مولا شود
آبروی حضرت زهرا(س) شود

بذل و بخشش می کند در راه دین
دست یاری می دهد با موءمنین

در سرش شوق لقای دوستان
با همه همسایگانش مهربان

رهرو راه امام صادق(ع) است
روز و شب فکر رضای خالق است

هر که راضی شد ز کردارش خدا
می چشد از چشمه ی آب بقا



دوشنبه 97 آذر 19 | یک نظر

 

یا شاه چراغ

هر شهر و دیار باغ و راغی دارد
با نسترن و لاله ایاغی دارد

در بین تمام شهر های عالم
شیراز فقط شاه چراغی دارد
---
بی شاه چراغ راه گم خواهد شد
وقت سحر و پگاه گم خواهد شد

ترسم نرسی به کعبه ای رهرو حق
در ظلمت شب اله گم خواهد شد
---
ای قبله ی بارگاه تو عرش برین
وی صحن تو با صفاترین ملک زمین

توفیق که شد یار و شدم زائر تو
از شکر گذارم به روی خاک، جبین
---
ای صحن و سرای تو سراسر گوهر
 از مشک ختن خاک دیارت بر تر

هر تشنه لبی که می شود زائر تو
نوشد ز می جام طهور کوثر
---
ای نگین حلقه شیراز یا شاه چراغ
در میان مومنین ممتاز یا شاه چراغ

دل کبوتر وار گرد کوی تو
می کند هر صبح و شب پرواز یا شاه چراغ  



سه شنبه 97 تیر 26 | یک نظر

 

کریمه ی اهل بیت علیهم السلام

مرغان پرشکسته ی بی آشیانه ایم
ما زائریم و رو به سوی قم روانه ایم

پروانه وار گرد ضریح کریمه ای
شوریده حال در طلب آب و دانه ایم
---
با پای دل روانه سوی قم اگر شدیم
ما زائر بهشت خدا زین سفر شدیم

طوف ضریح حضرت معصومه(س) گشته ایم
صد شکر که از زیارت او مفتخر شدیم
---
معصومه ای و مایه ی فخر بشری
خورشید رضا(ع)، تو نیز همچون قمری

ما در شب میلاد تو شادیم همه
ای تاج سر شیعه ی اثنی عشری
---
معصومه ای و کریمه ی آل الله
در شام سیاه ما تویی همچون ماه

هرکس که ترا شناخت گمراه نگشت
ای سوی بهشت راه تو تنها راه
---
ای حرمت باغ بهشت خدا
ای که تویی منبع جود و سخا

ما همه هستیم گدایان تو
لطف کن و دست بگیر از گدا
----
بانوی کریمه ای خدا یارت باد
دستان خداوند نگهدارت باد

باشد حرمت نمونه ی باغ بهشت
سرسبز همه گلشن و گلزارت باد



شنبه 97 تیر 23 | یک نظر

 

عید رمضان

گذشت ماه عبادت رسید عید سعید
به پاس شوق و ارادت رسید عید سعید

به روزه دار، خدا داده وعده ی جنت
برای اهل سعادت رسید عید سعید
---
گذشت ماه صیام و رسید موسم عید
دلم هنوز به دام و رسید موسم عید

بهار رویش قران گذشت صد افسوس
شمیم خوش به مشام و رسید موسم عید
---
ای ماه صیام برو اما برگرد
امروز برو دوباره فردا برگرد

ما منتظر آمدنت می مانیم
تنها نه، تو با یوسف زهرا (عج) برگرد
---
یک ماه به چشم خود خدا را دیدم
شب تا به سحر حمد و ثنا را دیدم

یک ماه مطیع امر حق بودم من
عید آمد و از خدا رضا را دیدم
---
می خواست که شیعه ای مصمم بشویم
تاج سر مردمان عالم بشویم

نوشیم ز چشمه سار ماه رمضان
مستانه به دوست یار و همدم بشویم
----
عید سعید ماه ضیافت خوش آمدی
ای از خدا به ما تو عنایت خوش آمدی

یک ماه آیه های خدا بود ورد لب
عید سعید شکر تلاوت خوش آمدی



پنج شنبه 97 خرداد 24 | یک نظر

 

شعر وفات حضرت ام البنین س

از بس گریست چشم ترش درد می کند
چون مرغ خسته، بال و پرش درد می کند

بانو نخورده ضربه ای از در ولی ز غم
مانند فاطمه(س)، کمرش درد می کند

از آتشی که سوخت در خانه ی علی(ع)
این خانه سالهاست درش درد می کند

این خانه بوی فاطمه(س) دارد الی الابد
تا روز حشر، بوم و برش درد می کند

با یاد ظهر حادثه و کربلای خون
همدرد باحسین(ع)،سرش درد می کند

یک ماه داشت ماهتر از ماه آسمان
قلبش ز داغ آن قمرش درد می کند

با پای دل به کرببلا می کند سفر
از رنج زینبش(س) جگرش درد می کند

دیگر توان ندارد و پایان عمر اوست
این نیمه جان مختصرش درد می کند

او در عزای فاطمه(س) و خاندان وحی
از بس گریست چشم ترش درد می کند



چهارشنبه 96 اسفند 9 | 2 نظر

 

اسماء الله

باز باران
باترانه
گفتگویی عاشقانه
حرفهایی دوستانه

بر لبم پیوسته اسماء الهی
اَلْمَلِکْ

اَلْقُدّوُسْ

اَلْسَّلام

اَلْمُؤْمِنْ

اَلْمُهَیْمِنْ

اَلْعَزیزْ

اَلْجَبّارْ

اَلْمُتَکَبِّرْ

اَلْخالِقْ

اَلْبارِئْ

اَلْمُصَّوِّرْ

اَلْغَفّارْ

اَلْقَهّارْ

اَلْوَهّابْ

اَلْکَریمُ

ذُوالطَّوْلْ

اَلْرَزّاقْ

اَلْفَتّاحْ

اَلْعَلیمْ

اَلْحَکیمُ

اَلْباسِطْ

اَلْمُعِزّْ

عالِمُ الْغَیْبْ

اَلْخافِضْ

الرّافِعْ

اَلْمُعِزّْ

اَلْمُذِلّْ

اَلسَّمیعْ

اَلْبَصیرْ

اَلْحَکَمُ

الْعَدْلْ

اَللَّطیفْ

اَلْهادِی

الْخَبیرِ

الْمُبینْ

اَلْحَلیمِ

الرَّئوُفِ

الْمَنّانْ

اَلْحَکیمْ

اَلْغَفُورْ

اَلْشَّکُورْ

اَلْعَلیّْ

اَلْحَفیظْ

اَلْحَسیبْ

اَلْجَلیلْ

اَلْکَریمْ

الْقَریبُ

الْمُجیبُ

اَلْواسِعْ

اَلْوَدُودْ

اَلْمَجیدْ

اَلْباعِثْ

اَلْشَّهیدُ

الْحَقْ

اَلْوَکیلْ

اَلْقَویّ

اَلْمُعیدْ

اَلْمُحِی

الْمُمیتْ

اَلْحَیّْ

اَلْقَیُّومْ

اَلْواجِدْ

اَلْماجِدْ

اَلأحَدْ

اَلْصَّمَدْ

اَلْقادِرْ

اَلْبِرّْ

اَلْتَّوّابْ

اَلْمُنْتَقِمْ

اَلْرَّؤُوفْ

اَلْسُّبُوُحْ

مالِکُ

الْمُلْکْ

اَلْغَنِیُّ

الْمُغْنی

اَلْمُعْطی

اَلْمانِعْ

اَلْنُّورْ

اَلْهادی

اَلْبَدیعْ

اَلْوارِثْ

اَلْصَّبُورْ

آری آری
عشق بازی با خدا عشق حقیقی است
عشقی حقیقی است ...



یکشنبه 96 دی 10 | یک نظر

 

خطا ممنوع

خدا را شکر دین همچون محمد(ص) رهبری دارد
خدا را شکر قران محمد(ص) کوثری دارد

وصی و جانشین مصطفی(ص) شد حیدر کرار(ع)
خدا را شکر شیعه تاج فخر و حیدری دارد

به دل حب علی(ع) و آل حیدر(ع) دارم از اول
خدا را شکر شیعه مثل حیدر(ع) دلبری دارد

امام عسکری(ع) آمد که عالم را کند گلشن
خدا را شاکرم شیعه امام عسکری(ع) دارد

همه عالم اگر چه در پی نابودی دینند
هنوز از لطف حق، دین محمد(ص) مشتری دارد

اگر موج حوادث در مسیر کشتی دین است
چه غم وقتی که کشتی ناخدا و لنگری دارد

به می ما را چه حاجت، مست جام باده ی عشقیم
خوشا آنکس که از پیمانه ی دین ساغری دارد

علی(ع) یعنی کتاب و معنی قران علی(ع) باشد
بنازم شیعه را، به به، چه زیبا باوری دارد

من از آل علی(ع) دم می زنم تا جان به تن دارم
که باید توشه بردارد هر آنکس محشری دارد

ندارم در دلم تشویش و خوف از روز رستاخیز
چه غم آن را که در صحرای محشر یاوری دارد

خدا یک لحظه هم از بندگان خویش غافل نیست
خطا ممنوع، دنیا دادگاه و داوری دارد



شنبه 96 دی 2 | یک نظر

 

یا سید الکریم

یا سید الکریم نگین دیار ری
در اختیار حضرت تو اختیار ری

یا سید الکریم تویی تاج فخر ما
ای باعث غرور همه، افتخار ری

با اهل بیت (ع) گشته عجین نامت ای کریم
یا سید الکریم تو ای اعتبار ری

شد با صفا ز مقدم تو گلشن وجود
ای باعث طراوت باغ و بهار ری

ری شهره شد ز نام تو سرتاسر جهان
یا سید الکریم ، تو ای شهریار ری

عازم شدم برای زیارت به کوی تو
ما را هوای کوی تو کرده دچار ری

 شد زائر تو زائر کرببلای عشق
ما را برات جنت رضوان غبار ری



پنج شنبه 96 آذر 30 | یک نظر

 

مثنوی عشق

ارحم الراحمین خدای رحیم
احسن الخالقین اله کریم

کیستی ؟ ای خدا تو الله ی
تو ز اسرار خلق آگاهی

اول و آخر و احد هستی
بی نیازی تو و صمد هستی

باشکوهی، عظیمی و اعلی
اکرم و اعظمی،تویی دانا

احکم الحاکمین تویی یارب
مالک یوم الدین تویی یارب

ظاهر و باطن و بصیر تویی
اعلم و اکبر و کبیر تویی

ما همه تائب و تو توابی
ما همه عبد تو، تو اربابی

ای خدا جامعی و جباری
ما سراپا گنه، تو غفاری

تو حفیظ و حلیم و حی و حمید
تو حمید و حسیب و حق و مجید

تو خبیر و تو خالق و خلاق
پر شد از ذکر تو همه آفاق

خیر الفاصلین تویی یارب
خیرالحاکمین تویی یارب

خیرالفاتحین تویی مولا
خیرالغافرین تویی مولا

خیرالوارثین تویی الله
خیرالراحمین تویی الله

خیرالمنزلین و رحمانی
تو ز هر عیب و نقص سبحانی

ذوالمعارج وذوالجلالی تو
ذوالجمالی و ذوالکمالی تو

ذوالعظیمی و ذوالکرامی تو
و تو ذوالعرش و ذوانتقامی تو

و تو ذوالرحمه ای و ذوالطولی
و تو ذوالقوه ای و مدلولی

درجاتت رفیع یا الله
ای علیم و سمیع یا الله

تو رئوف و رحیم و رزاقی
عشق در قلب و جان عشاقی

تو سریع الحسابی یا الله
تو سریع العقابی یا الله

تو سلام و شکور و وهابی
تو وکیل و ودود و توابی

هادی و واحد و نصیری تو
والی و واسع و بصیری تو

مالک و مستعان تویی و متین
متکبر، مهیمنی و مبین

تو شدید العقابی یا الله
مالک آفتابی یا الله

تو محیط و مصوری و مجیب
مومن و متعالی و تو مصیب

قادری ، قاهری و قهاری
قابل التوبه ای و غفاری

فالق الحب و النوی هستی
روح هر ذکر و هر دعا هستی

عالم الغیب و الشهاده تویی
ما همه مست و جام باده تویی

ای که هستی تو فالق الاصباح
هم تو مشکوه و هم تویی مصباح

نور هفت آسمان تویی یارب
هادی انس و جان تویی یارب

ای خداوند خالق ازلی
خالق احمد(ص) و بتول(س) و علی(ع)

شکر یارب که شیعه هستم من
ز می اهل بیت(ع) مستم من

تا که قران کتاب دین من است
تا علی(ع) باور و یقین من است

با توکل به خالق رحمان
غم ندارم من از غم دو جهان



پنج شنبه 96 آذر 23 | یک نظر

 

حضرت خورشید

می سوخت پرش چون پر پروانه ی خورشید
بگذاشت سرش را به روی شانه ی خورشید

در آرزوی دیدن خورشید به هر صبح
می رفت به صد شوق به میخانه ی خورشید

سرمست ترین بود میان همه مستان
نوشید چو می از لب پیمانه ی خورشید

در دل به جز از مهر علی(ع) هیچ نبودش
صد بوسه زده بر لب جانانه ی خورشید

آموخته از حضرت خورشید وفا را
آن مست خراباتی و دیوانه ی خورشید

می گفت مرا خانه ی دل خانه ی یار است
شد خانه ی دل، خانه ی ویرانه ی خورشید

شد شاخه درختی هدف تیر نگاهش
آن نقطه که گردیده بنا لانه ی خورشید

هر صبح کشد شانه به گیسوی سیاهش
اما ز سر شانه ی شاهانه ی خورشید



سه شنبه 96 آذر 21 | یک نظر

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin