سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شهادت کوثر پر بهای قرآن

قانون محبت

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (225)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (150)

سروده های دیگر (166)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 821037
بازدید امروز :24
بازدید دیروز : 206
تعداد کل پست ها : 1321

 

چشم امید

ما فقیرانه به درگاه خدا آمده ایم
دردمندیم و به دنبال دوا آمده ایم

ما نداریم امید مدد از غیر خدا
مضطرانه و به امید و رجا آمده ایم

صاحب خانه پر از لطف و عطا و کرم است
ما گدائیم و به امید عطا آمده ایم

دست خالی کسی از درگه او باز نگشت
ای خدا شکر که ما نیز به جا آمده ایم

بین یک کاف و یکی نون همه گنجینه ی اوست«1»
ما به سر چشمه ی احسان و سخا آمده ایم

با دل پر ز امید و بصر اشک آلود
دست خالی و لب پر ز دعا آمده ایم 

ما نداریم اگر منزلتی پیش خدا
لیک با واسطه ی آل عبا(ع) آمده ایم

نرویم از در حق تا نستانیم صله
بی نوائیم و گدائیم و کجا آمده ایم
 

 

1_إنَّما أمْرُهُ إذا أرادَ شَیْئا أنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فیکون  «سوره مبارکه یس آیه 82»



پنج شنبه 99 خرداد 22 | نظر

 

قبر من

آتش گرفته جان من از التهاب قبر
احوال من خراب ز حال خراب قبر

کردم سیاه نامه ی اعمال خویش را
می ترسم از سیاهی برگ کتاب قبر

کردار من بدون حساب و کتاب بود
حالا روم چگونه به پای حساب قبر

قبر گذشتگان همه اندرز و پند بود
کر بود گوش من به بیان و خطاب قبر

عمری گناه و سرکشی و ظلم بی حساب
حالا تنم به لرزه شد از اضطراب قبر

ترس از عذاب قبر عذابی است جانگزا
بدتر از آن عذاب، عذاب عذاب قبر

ای وای از آن دمی که فرو می شوم به قبر 
بسته شده است بر کمر من طناب قبر

تنها میان قبر بمانم به زیر خاک
تن ها به روی خاک ببندند باب قبر

این جسم خاکیم که به خاک آرمیده است
عکسی است یادگاری در بین قاب قبر

حب علی(ع) و آل علی(ع) هست در دلم
دارم امید لطف من از انقلاب قبر

در وقت احتضار، علی(ع) بود بر سرم
پس نیست هیچ غصه و غم از عتاب قبر

با ذکر یاعلی(ع) که به لب داشتم مدام
روشن چو روز، قبر من از آفتاب قبر

قبر من است خرم و سرسبز چون بهشت
جانم معطر است ز عطر و گلاب قبر



سه شنبه 99 خرداد 20 | نظر

 

عید الله اکبر

 

عید الله اکبر است امروز
دل و دیده منور است امروز

رمضان ماه ختم قران است
جشن رحمان و کوثر است امروز

هر که بوده است میهمان خدا
تاجی از فخر بر سر است امروز

آن که بوده مطیع حضرت حق 
از همه خلق برتر است امروز

آن که از او خدا شده راضی
همه را میر و سرور است امروز

شوق شکرانه ی اطاعت حق
چشمها دیده ی تر است امروز

از ولای امیر عشق علی(ع)
به لب شیعه ساغر است امروز

صلوات خدا و اهل سما
به علی(ع) و پیمبر(ص) است امروز

هر کسی که مطیع یزدان شد
دل و جانش معطر است امروز

آن که یک ماه بندگی کرده است
سرفراز و مظفر است امروز

دلش از نور حق شده لبریز
آن که لبریز باور است امروز

مومنان جمله شاد و خرسندند
چون خداوند داور است امروز

مومنان را چه غم ز بی یاری
که خداوند یاور است امروز

به امید وصال یوسف عشق
دیده ها باز بر در است امروز

عید فطر است و همچو عید غدیر
عید الله اکبر است امروز

 



شنبه 99 خرداد 3 | نظر بدهید

 

چند شنبه

چند شنبه برو که منتظرم
چشم در راه جمعه ای دگرم

شنبه تا پنج شنبه دلگیرم
از غم هجر یار خونجگرم

زیر بار غم جدایی یار
خم شده سالهاست این کمرم

داده وعده که جمعه می آید
جمعه ها را یکی یکی شمرم

شب ظلمانی فراق برو
طالب صبح روشن و سحرم

تا دم مرگ هم صدایش زد
بود در انتظار او پدرم

نکند من هم از جهان بروم
و نبینم جمال آن قمرم

زندگانی بدون او مرگ است
در فراقش به حال محتضرم

یوسف فاطمه(س) ز راه رسید
چشم در راه درج این خبرم

به گمانم که او نرفته سفر
حاضر است او؛  منم که در سفرم

این منم که به سوی او هرگز
ره نپیمودم و نشد گذرم

 برسان تو به او سلام مرا 
بعدها در غیاب من پسرم



سه شنبه 99 اردیبهشت 30 | نظر بدهید

 

العفو

ای خدا عبد بی پناهم من

غرق عصیان و روسیاهم من

یا کریم العفو یا کریم العفو


گر بدم آقا گر بدم مولا

من به درگاهت آمدم مولا

یا کریم العفو یا کریم العفو


گر خطا کردم من پشیمانم

ای خدا بنگر چشم گریانم

یا کریم العفو یا کریم العفو


پای تا سر عبدی گنهکارم

کوله باری پر از خطا دارم

یا کریم العفو یا کریم العفو


من که در بند غم گرفتارم 

سوی تو دست التجا دارم

یا کریم العفو یا کریم العفو


بنده ی غرق جرم و عصیانم

یارب از جرم خود پشیمانم

یا کریم العفو یا کریم العفو


شکر یارب من حیدری هستم

از عدوی حیدر(ع) بری هستم

یا کریم العفو یا کریم العفو


ای خدا جان حیدر(ع) و زهرا(س)

تو ببخشا جرم و گناهم را

یا کریم العفو یا کریم العفو


من که در دل حب علی(ع)دارم

کی سزاوار شعله ی نارم

یا کریم العفو یا کریم العفو


ما همه عبدیم و تو مولایی

دارم از تو یارب تمنایی

یا کریم العفو یا کریم العفو


ای خدا ای حلال مشکلها

ای خدا تعجیل در فرج فرما

یا کریم العفو یا کریم العفو



سه شنبه 99 اردیبهشت 30 | نظر بدهید

 

چند رباعی کرونایی

در بین تمام خلق ما ممتازیم
در اوج فلک همیشه در پروازیم

ما دستکش و ماسک که شد آلوده
در کیسه ی زباله می اندازیم
---
در دست، همه کتاب قران داریم
ما حب وطن، کشور ایران داریم

چون حافظ جان و میهن خود هستیم
ما با کرونا جنگ نمایان داریم
---
گر فکر کرامت خودی بسم الله
گر فکر حفاظت خودی بسم الله

باید که به جنگ کرونا رفت امروز
گر فکر سلامت خودی بسم الله
---
ای کاش که سینه خالی از غم باشد
خنده به لب بشر دمادم باشد

گر طالب صحت و سلامتی می باشید
باید که محیط زیست سالم باشد
---
وقتی کرونا مدام باشد به کمین
تا یک یک ما را ببرد او به دفین

گر فکر سلامت خودت هستی تو
پس دستکش و ماسک میفکن به زمین



چهارشنبه 98 اسفند 28 | نظر بدهید

 

جنگ با کرونا

ما ملت ایران همه با فرهنگیم
صد قوم و نژادیم، ولی یکرنگیم

در سنگر خانه های خود می مانیم
با یاری حق با کرونا می جنگیم
---
فصل بهار آمد و  ایام شاد ماست
شور و نشاط و عشق همه در نهاد ماست

امروز خانه ها شده سنگر برای ما
ماندن درون خانه ی ایمن جهاد ماست
---
آمد بهار  و وقت تماشای گل رسید
در باغ و راغ  فصل شکوفای گل رسید

در خانه ماندن است وظیفه برای ما
وقت مدد به روح مسیحای گل رسید
---
حکم جهاد فرض به پیر و جوان ماست
حتی سلاح رزم به دوش زنان ماست

مایی که سربلند ز هر امتحان شدیم
امروز جنگ با کرونا امتحان ماست



دوشنبه 98 اسفند 26 | نظر بدهید

 

توحید

چون تمام هستی ما از خداست
این چکامه شرح ذات کبریاست

فارغ از ترکیب اجزا و صفات
شرح و توصیفش همه ناممکنات

قل هوالله احد، توحید ذات
کل هستی را خدا داده حیات

واحد است و بی نیاز است و صمد
هست تک اما نه از جنس و عدد

آن یگانه شور و مستی آفرین
هست بی همتا و بی مثل و قرین

عقل ها از کنه ذاتش بی خبر
وهم ها در جستجویش بی اثر

دومین توحید، توحید صفات
علم و قدرت هست او را عین ذات

فارغ است از خصلت و از خلق و خو
پس زبان ها قاصر از توصیف او

در الوهیت خدای واحد است
او علیم است و بصیر و شاهد است

واحد القهار، رب کل شی
آگه از اسرار، رب کل شی

داده بر ما آن یگانه زندگی
پس نشاید غیر از او را بندگی

خالق است و آمر و فرمانرواست
حکم حکم اوست زیرا او خداست

نیست هرگز خالقی غیر از خدا
کل هستی را خدا کرده بنا

 از خدا باید خشیت داشتن
خوفِ از او را به دل ها کاشتن

ملک هستی جملگی از آن اوست
این به نص آیه ی قران اوست

گر نصیب ما شود سود و زیان
جمله هست از جانب آن مهربان

خالق ما آن یگانه خالق است
می دهد او رزق ما را، رازق است

گر به آل الله توسل می کنیم
بر خدای خود توکل می کنیم

رو به سویش سر بگردانیم ما
پیرو اسلام و قرانیم ما

ما گدای خالق سبحان شدیم
روز و شب در خانه اش مهمان شدیم

هر که می جوید در این دنیا کمال
لا اله الا خدای ذوالجلال

این جهان فانی، بقا در آن سراست
بازگشت آدمی سوی خداست



یکشنبه 98 دی 22 | نظر

 

نکته های ناب

این چکامه شرح حال مومن است
شرح و تفسیر کمال مومن است

گویمت من نکته هایی ناب را
نکته هایی نادر و کمیاب را

گر که مطلوبت ولایی بودن است
بنده ی خاص و خدایی بودن است

گوش کن این نکته های ناب را
مو به مو اجرا کن این آداب را

کن لباس زهد و تقوا را به تن
با شجاعت رو به جنگ اهرمن

با توکل بر خداوند رحیم
خویش را در رحمت حق کن سهیم

چشم بگشا تا بیابی معرفت
کن انابه با امید مغفرت

غم مخور زیرا که رب العالمین
می دهد مزد تلاش مومنین

متقی باش و خدا را یاد کن
نام حق را روز و شب فریاد کن

قلب خود را پر کن از نور یقین
تا شوی محبوب رب العالمین

با اطاعت از خداوند و رسول(ص)
شرط و عهد بندگی بنما قبول

با تشکر از خدای بی نیاز
کن اقامه صبح و ظهر و شب نماز

هر کسی ایمانش آگاهانه شد
او حکیم و بخرد و فرزانه شد

نیست در تقلید ایمان هیچ سود
بار خر گر هست قران هیچ سود

چون اولوالالباب حق را یاد کن
خانه ی دل را بیا آباد کن

گر که می جویی تو جنات نعیم
ره مپو الا طریق مستقیم

گر  که پر سوی سعادت می زنی
گام در راه هدایت می زنی

پرده های جهل را زایل نما
 نور حق را در دلت کامل نما

با تبری از همه خناس ها
می رهان خود را تو از وسواس ها

ایمن از هر فتنه و هر اضطراب
رفت باید راه ایمان و صواب

رمز پیروزی نمایم بر تو فاش
باش دائم در پی سعی و تلاش

باش پیوسته به حق امید وار
دست از درگاه یزدان بر مدار

چون که هستی کوچک و خرد و حقیر
تکیه گاهی امن خواهی در مسیر

آرزو داری که باشی رستگار
باش پس بر لطف حق امیدوار

دشمنان تو همه خوار زبون
جمله در قعر جهنم سرنگون

با گذر از مشکلات بی شمار
عاقبت گردی فلاح و رستگار

هر که در دنیا رود راه صواب
گیرد از حق اجر و مزد بی حساب

یار هم هستند ایمان و عمل
بی عمل ایمان ما دارد خلل

عبد اگر باشی خدا از تو رضاست
بی عبودیت عبادت ها فناست

نور می جویی اگر در شام تار
یا اگر می ترسی از نیران و نار

طالب امنی و اطمینان اگر
فکر آسایش اگر داری به سر

کن منور دل تو با نور یقین
تا بگیری از خدا صد آفرین



یکشنبه 98 دی 1 | نظر

 

دختری از قبیله ی نور

پاسدار ولایتی بانو
پای تا سر عبادتی بانو

در عزای تو ای ملیکه ی قم
خون بریزد ز دیده ی مردم

دختری هستی از قبیله ی نور
مظهر عفت و کمال و شعور

پس چرا آه خسته ای داری
ز چه از دیده اشک می باری

عبد چشمان تو ملائکه اند
سرو بستان تو ملائکه اند

قاب قوسین طاق ابرویت
مرغ دل طایر سر کویت

آسمان فرش راه تو بانو
شیعیان در پناه تو بانو

پر جبریل بال پروازت
عالمی گشته مات اعجازت

حرم تو بهشت رضوان است
چشم های تو شرح قران است

بانوی جود و فضل و احسانی
معنی آیه های قرانی

کشتی وحی را تویی لنگر
مادر توست دخت پیغمبر(ص)

در خراسان رضا(ع) برادر توست
قلب هر شیعه ای مسخّر توست

یاد تو میهمان نورم کرد
راهی جنت و قصورم کرد

رفتی و روز شیعیان شد تار
چشمشان در عزای تو خونبار

موج حزن و عزا شده جاری
شیعه در حال گریه و زاری

اشک قم بر زمین عزا ریزد
خون دل را ز دیده ها ریزد

کوچه پس کوچه ها سیه پوشند
کوچه هایی که سرد و خاموشند

تا کریمه به تن کفن پوشید
یاکریمی سیه به تن پوشید

زائران دست غم به سر دارند
همه از درد و غصه می نالند

تو شفا و شفاعتی بانو
روح صدق و صداقتی بانو

حال تو نیست رو به راه ای وای
کار ما نیست غیر آه ای وای

تا که در قم کریمه مدفون شد
چشم  هر شیعه چشمه ی خون شد



پنج شنبه 98 آذر 14 | نظر

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin