مولای دلشکسته ی ما شیعیان سلام
ای داغدار و غم زده و خسته جان سلام
تو در تمام عمر عزادار بوده ای
بر درد و رنج و غصه گرفتار بوده ای
این روز ها هزار برابر شکسته ای
آخر به داغ حضرت بابا نشسته ای
رخت عزاست بر تن تو ایها العزیز
آتش گرفته گلشن تو ایها العزیز
در کودکی به داغ پدر مبتلا شدی
لبریز داغ و حسرت و رنج و عزا شدی
در این غم عظیم خدا صبرتان دهد
آقا شدی یتیم خدا صبرتان دهد
آقای من تو بی کس و بی یار تر شدی
لبریز غصه بودی عزادار تر شدی
هم داغدار مادر پهلو شکسته ای
هم در کنار مرقد بابا نشسته ای
گر دست می زنی به سر از داغ عسکری
دل در مدینه داری و غمگین مادری
امروز با تمام توان گریه می کنی
هم در نهان و هم به عیان گریه می کنی
بوده لباس تو همه ی عمر رخت غم
در زیر بار غصه شده قامت تو خم
هم در عزا و داغ پیمبر(ص) گریستی
هم در عزای حضرت حیدر(ع) گریستی
روزی ز داغ حضرت مادر گریستی
تو پا به پای زینب(س) مضطر گریستی
از داغ مجتبی(ع) جگرت پاره پاره شد
قلبت کباب از غم و رنجی دوباره شد
دست عزا به سر زده ای در غم حسین(ع)
خون دلت همیشه روان بوده از دو عین
با یاد خشکی لب اصغر(ع) گریستی
با یاد نیزه و سر اکبر(ع) گریستی
با یاد تشنه کامی سقای تشنگان
خون گریه کرده ای تو به هر وقت و هر مکان
داغ رقیه(س) قلب تو را می کند کباب
با غصه های عمه ی خود می کشی عذاب
با یاد داغ و درد و غم آل مصطفی(ص)
یک عمر بوده ای به غم و غصه مبتلا
تنهاتر از همیشه ای ای صاحب عزا
داغ پدر برای تو سخت است و جانگزا
یابن الحسن(ع) امام زمان عرض تسلیت
قدت ز بار غصه کمان عرض تسلیت
عرش خدا سیاه پوش غم شماست
چشمان شیعه در غمتان چشمه ی بُکاست
زانوی غم گرفته بغل خیل قدسیان
راهی به سوی سامره اند اهل آسمان
افزوده شد به داغ تو یک غصه ی دگر
تنها تو ماندی و غم و این شام بی سحر