اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شعر میلاد حضرت ولی عصر عج

شعر ولادت حضرت مهدی عج

تلنگر

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (176)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (227)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (152)

سروده های دیگر (168)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 827940
بازدید امروز :133
بازدید دیروز : 123
تعداد کل پست ها : 1339

 

مرغ عشق

جبریل مرغ عشق به بستان احمد(ص) است
شادابی جهان ز گلستان احمد(ص) است

بر شانه ی هر آن که نشیند همای عشق
مولا و مقتدای محبان احمد(ص) است

با افتخار آدم(ع) و عیسی(ع) و نوح (ع)و خضر(ع)
شاگرد درس و بحث دبستان احمد(ص) است

داود(ع) با صدای خوشش صبح و ظهر و شام
مداح مصطفی(ص) و ثنا خوان احمد(ص) است

زیبا گلی است فاطمه(س) در دامن بهشت
این جایگاه کوثر قران احمد(ص) است

هفت آسمان به سجده رود پیش پای او
این افتخار حاصل ایمان احمد(ص) است

از یمن مقدمش به فنا رفت تیرگی
خورشید و ماه، شمع شبستان احمد(ص) است

هم اوست ختم و خاتم پیغام آوران
جبریل مست آن لب خندان احمد(ص) است

آزاده شد هر آن که به دامش اسیر شد
آزادی از خصائص زندان احمد(ص) است

بر لب نراند هیچ سخن جز کلام دوست
اوصاف کردگار به دیوان احمد(ص) است

فرمود بعد من به علی (ع) اقتدا کنید
هر کس که با علی(ع) است به پیمان احمد(ص) است ...




پنج شنبه 90 بهمن 20 | نظر بدهید

 

شعر ولادت حضرت محمد (ص)

قلب مکه می تپد بی اختیار
مکه سرتا پا غرور و افتخار

رخت نو پوشیده بر تن روزگار
 در دل او شادمانی بی شمار

کوی و برزنها چراغانی شده
دیده ها از شوق بارانی شده

فرش شد با فرش دیده این زمین
شادمان در آسمان روح الامین

کاروان نور می آید ز راه
تا که بشناسیم راه خود ز چاه

جشن میلاد است در عرش برین
در غزل خوانی است جبریل امین

روز میلاد بهاران آمده
کیست این ؟ خورشید تابان آمده

این جهان افسرده و پژمرده بود
در حقیقت آدمیت مرده بود

در جهان رنگی نبودی جز سیاه
کس نمی دانست راه خود ز چاه

آدمی سرگرم کار خویش بود
در دل او دائما تشویش بود

چون به کشتی جهان طوفان رسید
ناگهان از عرش کشتیبان رسید

با نسیم رحمت پروردگار 
نور پیدا شد، حقیقت آشکار

روشنی بخش جهان از ره رسید
نور آمد گشت ظلمت نا پدید

تهنیت گویند بر هم عرشیان
پای کوبان ، دست افشان فرشیان

ماهی دریا و مرغ آسمان
ذکر یا الله دارد بر زبان

کیست این محبوب ذات کبریاست
خاتم پیغمبران و انبیاست

مطلع الانوار ربانیست این
شاه بیت شعر روحانی است این

خلقت هستی به یمن نام او
آدمی سرمست شد از جام او

نور رویش شمس را شرمنده کرد
نام او ما مردگان را زنده کرد

 نام احمد(ص) زینت این دفتر است
ذکر من یا احمد(ص) و یا حیدر(ص) است 



چهارشنبه 90 بهمن 19 | نظر

 

رقصید

آن روز زمین و آسمان می رقصید
شمس و قمر و ستارگان می رقصید

در بزم ولادت محمد(ص) جبریل
همپای همه فرشتگان می ر قصید



سه شنبه 90 بهمن 18 | نظر بدهید

 

خورشید

خورشید پیاده پا چرا می آید
مجنون صفت و برهنه پا می آید

جبریل از آسمان فرود آمده است
با نغمه ی یا محمدا می آید

آبستن عیش و شادمانی است زمان
خوش باش زمان به سوی ما می آید

گلهای محمدی شکوفا شده اند
زیبا گل گلشن ولا می آید

اصحاب کسا چه شادمانند امروز
شاهنشه اصحاب کسا می آید

ماه است ؟ نه ماهتر از ماه است
نوری است که از عرش علی می آید

از چیست تمام انبیا صف شده اند؟
تاج سر و فخر انبیا می آید

ورد لب اوست ذکر یارب یارب
انگار که از پیش خدا می آید

او منتخب خداست ؟ آری ای دوست
بر خیز زجا که مصطفی می آید

از یمن قدوم او رود غم به فنا
شادی است که با مهر و وفا می آید



سه شنبه 90 بهمن 18 | نظر بدهید

 

با کاروان غم ...

روزهای آخر ماه صفر
حامل پیغام غم شد بر بشر

سینه ها لبریز اندوه و غم است
دیده های شیعیان همچون یم است

باغ گلهای ولا پژمرده است
هرگلی را ظالمی آزرده است

حضرت زهرا(س) ست دلخون و غمین
دست غم بر سر امیر المومنین(ع)

جمله ی ذرات عالم داغدار
چشمها لبریز خون ، اندوه بار

ماهی دریا و مرغ آسمان
هر دو غمگینند ، هر دو در فغان

عالم هستی همه رنگ عزاست
بر تن عالم همه رخت سیاست

ریزد از چشم ملایک اشک خون
آدمی از غصه در مرز جنون

خاک غم بر سر همه کروبیان
زانوی غم در بغل قدوسیان

جز سیاهی نیست رنگی در جهان
رنگ غم - رنگ عزا- رنگ فغان

کاروان غم به راه افتاده است
صبر کن این ابتدای جاده است

منزل اول غم پیغمبر است
شهر غمها را غم او چون در است

با غم احمد(ص) چو غم آغاز شد
در به روی غصه و غم باز شد

قصه غصب ولایت بود بعد
قصه ی اسلام بود و راه سد

بعد از آن شد نوبت غصب فدک
قصه مسمار و سیلی و کتک

غم ز بعد غم به سوی ما شتافت
ضربتی چون فرق حیدر(ع) را شکافت

غم شتابان بود سوی شیعیان
گاه میزبان بودی گهی هم میهمان

تا حسن(ع) نوشید از زهر جفا
ماند زینب(س) با حسین(ع) و غصه ها

قصه ی تابوت و تیر و سنگ کین
قصه ظلم و جفای مشرکین

منزل بعدی عزای کربلاست
قصه ی هفتاد سرو سر جداست

کربلا یعنی بلا بعد از بلا
کربلا یعنی چهل منزل عزا

چون که طولانی است شرح ماجرا
کربلا یعنی فقط کرب و بلا

نیست پایان غصه های شیعه را
استراحت نیست اشگ دیده را

چون نمی گنجد در اینجا شرح عشق
قافیه پیدا نشد الا دمشق

کاروان منزل به منزل می رود
غصه از دنبال شیعه می دود

قصه ی غم بود و زین العابدین(ع)
داغ او هم کرد ما را دلغمین

منزل بعدی عزای باقر(ع) است
کز غم او تر دو چشم ذاکر است

باز هم گرییم با یاد بقیع
اشک ما جاری ز فریاد بقیع

حضرت صادق(ع) شفیع شیعیان
از غمش هر شیعه در آه و فغان

قصه جانسوز زندانی شدن
در غل و زنجیر ربانی شدن

کار دیده اشک افشانی شده
کاروان غم خراسانی شده

چون رضا نوشید از زهر جفا
آتشی افروخت اندر سینه ها

کاروان منزل به منزل می رود
سوی لنگر گاه و ساحل می رود

اشگ ما جاری است از داغ جواد(ع)
کار ما زاری است از داغ جواد(ع)

همسفر با کاروان غصه ها
می شویم راهی به سوی سامرا

شیعیان باید عزاداری کنیم
با عزاداری وفاداری کنیم

شیعیان خاک عزا بر سر کنید
دیده را از خون دلها تر کنید

چشم گریان- اشک ریزان - انتظار
منتقم - شمشیر با سیصد سوار...

می رود شب می رسد وقت سحر
صبح نزدیک است ... آری ای پسر...



جمعه 90 دی 30 | نظر بدهید

 

عید سعید مبعث

عید سعید مبعث ختم رسولان آمده
از آسمانها بر زمین، امروز مهمان آمده

آورده جبریل امین، پیغام رب العالمین
ما مردگان بودیم و بر اجسادمان جان آمده

می بارد از هفت آسمان،باران رحمت بیکران
سرچشمه ی مهر و وفا، به به چه جوشان آمده

ای خاتم پیغمبران،با صوت زیبایت بخوان
از نزد رب العالمین، بهر تو قران آمده

در سرزمین بیکسی،تنها و بیکس بوده ایم
پیک بشارت مژده داد، پایان هجران آمده

نور نبوت شمع راه آدمی بود از ازل
یا ایها الانسان تو را، خورشید تابان آمده

یا ایها الانسان دگر، یا ایهاالمؤمن شود
زیرا که از سوی خدا، انوار ایمان آمده

عمری مریض احوال ما، با درد و غم می ساختیم
بر دردهای جان ما، دارو و درمان آمده  

فصل خزان و غصه بود، باغ جهان خشکیده بود
اینک بهار زندگی، بعد از زمستان آمده

غار حرا بالد به خود، جبریل می نازد به خود
کروبیان و قدسیان، هردو غزلخوان آمده

عید سعید مبعث ختم رسولان آمده
از آسمانها بر زمین، امروز مهمان آمده



سه شنبه 90 تیر 7 | نظر بدهید

 

شادی

فصل حزن و غصه رفت و موسم شادی رسید
گاه ویرانی گذشت و فصل آبادی رسید

بند بند من به بند زلف دلبر شد اسیر
بندگان عشق را هنگام آزادی رسید

حسن یوسف آمد و دل شد خریدار رخش
یا که شیرینیم و ما را همچو فرهادی رسید

مهر لب را بشکنید ای حق پرستان جهان
حق پرستان را بگو هنگام فریادی رسید

نیست دانشگاه عشق وعاشقی بی رهنما
بهر این دانشکده از عرش استادی رسید

می فرستم دمبدم از عمق جان بر او درود
حمد و توحید من و تسبیح و اورادی رسید

با عث ایجاد هستی اسوه ی تقواست او
آمد و بر مسلمین فصل گل و شادی رسید



پنج شنبه 89 اسفند 5 | نظر بدهید

 

عشق

دل شده لبریز عشق، عاشق پیغمبر است
خواب ندارم دلم، همسفر دلبر است

دلبر و دلدار من پای به عالم زده
باعث فخر بشر یا که چو تاج سر است

دیده ی بینا شده محو تماشای او
صورت رعنای او ماهتر از مهتر است

سرو دل آرا قدش صورت او همچو ماه
این چه قیاس است او از همگان بهتر است

نام قشنگش شده زینت عرش برین
نام محمد به حق زینت هر دفتر است

اسوه ی تقوا و دین اسوه عشق است او
او به خدا داده دل ، وازهمگان دلبر است

راه سعادت اگر می طلبی راه اوست
رهرو او باش چون سوی خدا رهبر است ...



پنج شنبه 89 اسفند 5 | نظر بدهید

 

خاتم پیامبران (ص)

خاتم پیغمبران آمد خوش آمد
راحت روح و روان آمد خوش آمد

ابر پر باران رحمت سایه افکنده است برسر
بر سر ما سایبان آمد خوش آمد

باعث ایجاد هستی زد قدم بر عالم خاک
سرور افلاکیان آمد خوش آمد

خاکیان و قدسیان در شادی رقص و سرورند
بهترین خلق جهان آمد خوش آمد

آمد و آورده با خود مهربانی را به همراه

رهنمای مهربان آمد خوش آمد

نا خدای کشتی عالم رسید از راه یاران
ناجی درماندگان آمد خوش آمد

کاروان سالاری آمد آشنای راه و مقصد
رهبر اسلامیان آمد خوش آمد

پرتو نور محمد(ص) کرده نورانی جهان را
روشنی بخش جهان آمد خوش آمد



یکشنبه 88 اسفند 9 | نظر بدهید

 

میلاد پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص)

در رحمت خداوند شده است باز امروز
که خدا به باغ دین داد گل ناز ناز امروز

همه جن و انس شادند همه در سماع و رقصند
به لبانشان سرودی همه دلنواز امروز

به محمّدیه عرش همه قدسیان به سجده
همه مدح گوی احمد به صف نماز امروز

بنگر به کوه و دریا ، بنگر به سرو و سوسن
ز قدوم پاک احمد همه سر فراز امروز

اگر آفرین به خود گفت ، خدا ز خلق آدم
چه به خویـش گوید آن خالق بی نیاز امروز

هفده ربیع الاوّل تو به خود ببال بیحد
که در نزول رحمت شــده است بـاز امروز



یکشنبه 87 اسفند 18 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin