اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شعر میلاد حضرت ولی عصر عج

شعر ولادت حضرت مهدی عج

تلنگر

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (176)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (227)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (152)

سروده های دیگر (168)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 827939
بازدید امروز :132
بازدید دیروز : 123
تعداد کل پست ها : 1339

 

قافیه ها

دوباره قافیه ها را مرور باید کرد
دوباره رو به سوی کوه طور باید کرد

وصال یار اگر آرزوی ما و شماست
ز کوچه های جدایی عبور باید کرد

هر آنچه مانع دیدار یار خواهد بود
اگر که بر سر راه است دور باید کرد

همیشه مقصد ما بوده جهل و تاریکی
دگر بس است نظر سوی نور باید کرد

بدون یار فقط غصه دار باید بود
کنار یار نشاط و سرور باید کرد

اگر چه طاقت ما طاق شد ز درد فراق
صبور باش که خود را صبور باید کرد

بیا بیا گل نرگس که وقت آمدن است
ز پشت پرده غیبت ظهور باید کرد



دوشنبه 96 اردیبهشت 18 | نظر

 

جشن نیمه شعبان

باز هم جشن نیمه ی شعبان
باز در هر دلی دو صد طوفان

باز عالم پر از صفا و سرور
باز هم فصل بارش باران

می زند گام بر زمین مهدی(عج)
تا کند دردهای ما درمان

روشنی بخش عالم هستی است
مثل خورشید و اختری تابان

طپش قلب ماست یا مهدی(عج)
ما همه جسم و اوست همچون جان

عالم از روی او صفا گیرد
او صفا بخش روح هر انسان

مومنان از تولدش خوشحال
کافر اما ز نام او ترسان

چشم ما جایگاه مقدم او
قلب هم از برای او اسکان

ما همه شیعیان او هستیم
ما همه از برای او سلمان

در ره یاری امام زمان(عج)
همه هستیم از کفن پوشان

راه او راه تا خدا رفتن
معنی حق شناسی و عرفان

هر که از او رضا شود مهدی (عج)
راضی از اوست حضرت یزدان

دین ما را چهارده رکن است
هست مهدی (عج) یکی از آن ارکان

لب گشاید اگر دمی به سخن
ریزد از غنچه ی لبش مرجان

دل ما میزبان او همه عمر
کاش می شد به چشم ما مهمان

اوست معیار حق شناسی ما
همچو مولا علی(ع) است او فرقان

خوش به حال کسی که در همه عمر
بوده او را مطیع هر فرمان

معنی آیه های وحی است او
هست او ترجمانی از قران

گر بپرسی ز من که ایمان چیست؟
گویمت اوست معنی ایمان

کاشکی با ظهور حضرت او
لب ما شیعیان شود خندان



یکشنبه 96 اردیبهشت 17 | نظر

 

یوسف زهرا س

ای یوسف زهرا(س) سر بازار تو هستیم
ما بر سر بازارخریدار تو هستیم

عمریست ز هجران تو در سوز و گدازیم
عیسی صفتی، ما همه بیمار تو هستیم

مانده است به ره دیده ی ما در همه ی عمر
ما منتظر لحظه ی دیدار تو هستیم

یک لحظه هم از یاد تو غافل نشود دل
ای عشق همه عمر گرفتار تو هستیم

چون لب بگشایی سخنت لوء لوء و مرجان
ما شیفته ی شیوه ی گفتار تو هستیم

در هر دم و هر بازدمی ورد لبی تو
آقا نظری کن که سزاوار تو هستیم

هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
صد شکر خدا را که هوادار تو هستیم

از عشق تو از بس که  به ما بهره رسیده
ما تا به ابد جمله بدهکار تو هستیم

بردار ز رخ پرده و یک جلوه به ما کن
ما شیفته ی دیدن رخسار تو هستیم

ای زینت گلزار ولایت گل رویت
سر مست زعطر خوش گلزار تو هستیم



یکشنبه 96 اردیبهشت 17 | نظر

 

یعنی چه؟

فراق و درد و غم انتظار یعنی چه؟
بدون یار مرا نوبهار یعنی  چه؟

همیشه آرزوی دیدنش به سر بوده
ندیدمش به خدا، اختیار یعنی چه؟

بدون دوست جهانم سراب بود سراب
به زیر شاخه ی گل، جویبار یعنی چه؟

به جز کویر ندیدم دراین جهان چیزی
بدون دوست مرا سبزه زار یعنی چه؟

تمام عمر اگر ریزه خوار یارم من
ندیدن رخ آن سفره دار یعنی چه؟

هر آنچه نغمه شنیدم ز غم خبر می داد
نوای مطرب و مرغ هزار یعنی چه؟

ز هجر یار همه عمر من به شب طی شد
برای من لغت روزگار یعنی چه؟

در آرزوی وصالش گذشت عمر افسوس
نگاه بر رخ زیبای یار یعنی چه؟

تمام ثانیه ها چون به انتظار گذشت
سئوال؟ صفحه ی ساعت شمار یعنی چه؟

بدون دوست قراری نمانده است مرا
ز من مپرس، ندانم قرار یعنی چه؟

کنار دوست فقط اعتبار دارم من
چو نیست یار مرا اعتبار یعنی چه؟

امید ماست به آن تک سوار بی همتا
ندیدن رخ آن تکسوار یعنی چه؟

بغل گرفتن قد رسای او عشق است
بغل گرفتن قد نگار یعنی چه؟



پنج شنبه 96 اردیبهشت 14 | نظر

 

به یمن مقدم مهدی عج

ز حق به حضرت نرجس پسر عطا شده است
دوباره عالم هستی پر از صفا شده است

به شکر سر به سجودند خاکیان همگی
دوباره ذکر لب شیعه ربنا شده است

نوای عالمیان است ذکر یا مهدی(عج)
تمام عالم امکان پر از دعا شده است

به یمن مقدم مهدی(عج) جهان منور شد
به چشم، خاک قدمهاش توتیا شده است

تمام دار و ندارم فدای یک نفسش
که یاد او به همه درد من دوا شده است

خدا برای خودش آفرید او را بعد
برای حضرت او این جهان بنا شده است

رضای حضرت حق بسته بر رضایت اوست
خوشا کسی که ز او مهدیش رضا شده است

اگر که دست به دستش دهیم پیروزیم
فناست آن که دو دستش از او جدا شده است

تمام ملک سعادت  دهد به آدمیان
به ویژه هر که در خانه اش گدا شده است

رسید مهدی(عج) و امید زنده شد زنده
دوباره عالم و آدم پر از رجاء شده است

دمید در مس جان ها و از نسیم خوشش
مس وجود بشر شمشی از طلا شده است

خوشا کسی که مطیع است و سر به فرمانش
خوشا کسی که به او سخت مبتلا شده است



چهارشنبه 96 اردیبهشت 13 | نظر

 

غزل سرا

از آن زمان که برایت غزل سرا شده ام
پرم ز نور ولایت، پر از خدا شده ام

وجود من فقط از حق تو را طلب کرده
قسم به نام قشنگت پر از دعا شده ام

رضای حضرت حق چون رضای حضرت توست
هر آنچه را تو پسندی به آن رضا شده ام

من از خدا طلبیدم همیشه عشق تو را
سپاس چون که به عشق تو مبتلا شده ام

به جز طریق شما راه دیگری نروم
که از طریق شما با حق آشنا شده ام

تمام ارزش من در محبت به شماست
که بوده ام مس و از عشقتان طلا شده ام

مراست تاج شهنشاهی جهان بر سر
چو در سرای شما مدتی گدا شده ام

جهان فنا شود اما بقا از آن من است
دلیلش آن که بسی در شما فنا شده ام

مرا به جنت رضوان تو رهنمون هستی
ز نا کجا بنگر راهی کجا شده ام 



سه شنبه 96 اردیبهشت 12 | نظر بدهید

 

شرح فراق

در سر از روز ازل دارم هوای کوی یار
مردم چشمان من رو سوی کویش رهسپار

در تمام عمر خود با یاد دلبر زیستم
در تمام عمر از شوق وصالش بیقرار

گر بیاید چشم خود را فرش راهش می کنم
جان خود را هم به پیش پای او سازم نثار

فصل های سال بی رویش همه پائیز بود
پرده گر بردارد از رخ می شود فصل بهار

بی جمال روی او او دنیا شبی ظلمانی است
می رسد از راه تا روشن شود شبهای تار

زندگی کردم تمام عمر را با یاد او
بر لبم جاری است نامش روز و شب بی اختیار

من که می میرم ز هجر روی همچون ماه او
اف بر احوال من و صد شکوه از این روزگار

گر گنه کرده مرا دور از تماشای رخش
تا ابد از کرده های خود منم در اعتذار

او تمام باور من بود و خواهد بود نیز
راز دل گفتم به او اما به دور از هر شعار

لطف کن یارب بده اذن ظهورش زود تر
جان زهرا(س) کن نصیب شیعیان این افتخار

در دبستان وفا شاگرد بودم مدتی
خاطراتی مانده از آنجا برایم یادگار

از دبستان وفا من درس ها آموختم
درس اول صبر بود و درس دیگر انتظار

شرح هجرانش نمی گنجد به صد دفتر ولی
گفتم از هجران او ابیات چندی اختصار



پنج شنبه 96 اردیبهشت 7 | نظر

 

مجمع دلها

ای مجمع دل های پراکنده کجایی
ای ماه من و اختر تابنده کجایی

بی روی تو دنیاست سراسر همه ظلمت
ای حضرت خورشید فروزنده کجایی

لبخند تو زیباست بخند ای سبب عشق
ای باعث عشق، ای لب پر خنده کجایی

بی روی شما هر دو جهان فانی فانی است
ای بازدم و ای دم هر زنده کجایی

با تو همه ی عالمیان خرم و شادند
ای عید همه، موسم فرخنده کجایی

آینده ی ما روشن و زیباست به عشقت
ای باعث امید به آینده کجایی

در هر نفسی قلب به عشق تو طپیده است
 ای قلب من از مهر تو آکنده کجایی

ما از غم هجران تو جان باخته گانیم
ای تا به ابد زنده و پاینده کجایی



سه شنبه 96 فروردین 8 | نظر

 

مهمان سجاده ها

عالم شده لبریز از عطر حضورت
خورشید بگرفته است وام آقا ز نورت

چشم امید ما به دست توست مولا
کی می رسد مولای ما وقت ظهورت
---
آقا مثل تو مثل باران است
چشمان تو ترجمانی از قران است

بگذار قدم به چشم ما آقا جان
که از دوری تو دیده ما گریان است
---
مهمان هر سجاده هستی، تو دعایی
مرهم تویی بر دردهای ما دوایی

ما در کویر بیکسی دنبال آبیم
آقای من سرچشمه ی آب بقایی



پنج شنبه 95 اسفند 26 | نظر

 

نقل و نبات

نامش که بر لب آمد، اشعار تر سرودم
نقل و نبات گفتم، شهد و شکر سرودم

دیشب به یاد رویش شب تا سحر نخفتم
ابیات ناب خود را شب تا سحر سرودم

تصویر روی ماهش افتاده بود در آب
دیدم جمال او را، وصف قمر سرودم

سرمایه ی دوگیتی توصیف روی یار است
شرح مفصلی از درّ و گهر سرودم

از نور حیّ داور شد آفریده یارم
توصیف او برای فهم بشر سرودم

من بی نیازم از خلق، چون یار و یاورم اوست
وقتی ز دوست گفتم، از سیم و زر سرودم

مرغ دلم همیشه پر می زند به سویش
ابیات این غزل را من در سفر سرودم

فرزند حیدر(ع) است و تفسیر کوثر است او
شرح پدر شنیدم، وصف پسر سرودم

توصیف او نمودن آسان نبود اما
 وصف جمال او را من مختصر سرودم  



چهارشنبه 95 اسفند 18 | نظر

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin