اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شعر میلاد حضرت ولی عصر عج

شعر ولادت حضرت مهدی عج

تلنگر

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (176)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (227)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (152)

سروده های دیگر (168)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 828821
بازدید امروز :85
بازدید دیروز : 751
تعداد کل پست ها : 1339

 

غروب جمعه

غروب جمعه رسید و شدیم دل نگران
دو باره ماند به در دیدگان منتظران

هزار سال نو آمد ولی بدون بهار
هزار سال فراق و هزار فصل خزان

به ماذنه همه ی عمر را اذان گفتیم
ولی چه سود که نادیده ایم اصل اذان

چه پیر ها که ندیده جمال او مردند
عصا به دست همه کودکان و قد کمان

همیشه زمزمه و ذکر لب دعای فرج
و آنچه خواسته ایم از خدای با دل و جان

چو هست نور خدا، جلوه می کند همه جا
به جستجوی که هستی؟ کسی که هست عیان؟

همیشه نور خدا همره تو بوده و هست
به هر طریق و به هر کوی و هر زمان و مکان

تمام حرف همین است یار ما اینجاست
مباش غافل از او در تمام عمر گران

گدای درگه او ییم ای خدا همه عمر
ز شهد دیدن رویش به کام ما بچشان



سه شنبه 94 مرداد 6 | نظر بدهید

 

خورشید جمعه

خورشید جمعه باز هم بیرون نیامد از حجاب
شد ابر تیره مانع دیدار ما با آفتاب

هر صبح و شب ورد لبم توصیف روی دلبر است
آن دلربا چون روی خود بیرون نیاورد از نقاب

نامش که جاری می شود مستانه مستی می کنم
نام قشنگش بر لبم جامی پر از شهد و شراب

با عشق روی آن صنم عمریست از خود بیخودم
گفتم که آبادم کند کردم خراب اندر خراب

 هرچند من دیوانه ام، پر شد ز می پیمانه ام
دیوانه گر مستی کند، ناکرده جرمی ارتکاب

از شرق تا غرب جهان از خاک تا هفت آسمان
هر گز نیابی صورتی چون روی ماه آن جناب

دیشب نوشتم شرح غم، شرح فراق آن صنم
حالا شده اوراق غم، افزون تر از صدها کتاب

جان ها فدای نام او، عالم همه در دام او
وقت است تا مولای ما، پا را گذارد در رکاب

دنیا گلستان می شود، شادی فراوان می شود
گر حضرتش با اذن حق، بنیان گزارد انقلاب

ما را دعای صبح و شب دیدار روی ماه او
یارب به حق هشت و چار، فرما دعامان استجاب



چهارشنبه 94 تیر 31 | نظر بدهید

 

نیمه شعبان

شد نیمه شعبان و دل شیعه جوان است
میلاد گل سر سبد باغ جنان است

آن گل که صفا بخش بهشت است و بهاران
در باغ گل حضرت مرضیه (س) عیان است

نور بصر حضرت زهرا(س) و علی(ع) اوست
او روح دعا، معنی و مفهوم اذان است

نور رخ او جلوه ی انوار خدایی است
پا تا به قدم راحتی روح و روان است

مامور نجات بشر از ظلم  و تباهی است
بنیان کن هر ظلم و سیاهی ز جهان است

با آمدن او همه ی سال بهاری است
افسانه از این پس خبر از فصل خزان است

هوش از سر ما رفت چو نامش بشنیدیم
یا مهدی زهرا(س) همه دم ورد زبان است

شد نیمه ی شعبان و قرار از دل ما رفت
واز دیده به شوقش همه دم اشک روان است

در حد توانم بسرودم به مدیحش
وصفش نتوان گفت که مافوق بیان است




دوشنبه 94 خرداد 11 | نظر بدهید

 

گل زهرا سلام الله علیها

آن نوگل زیبا که جهان منتظرش بود
با آمدنش روشنی دیده ی ما شد

همچون پدرانش که همه هادی خلقند
او نیز بر ابناء بشر راهنما شد

تکرار علی(ع) بود و وصی بود به احمد(ص)
پس ترجمه ی تازه ای از وحی خدا شد

بگذاشت به سر تاج شهنشاهی عالم
شاهان جهان بر در او جمله گدا شد

شد شرط اجابت به دعای بشریت
آن یوسف زهرا(س) و علی(ع) روح دعا شد

بگذاشت قدم روی زمین آن گل زهرا(س)
یکباره چراغان همه ی ارض و سما شد

یا مهدی زهرا(س) شده ذکر لب جبریل
جبریل از این ذکر مقرب به خدا شد

داروی همه درد بشر مهدی زهراست
آلام بشر یک یک از این نام دوا شد

آمد که جهان را کند از عدل لبالب
او آمد و با آمدنش عدل بنا شد

موصوف به اوصاف خداوند کریم است
پس لایق تمجید و سزاوار ثنا شد

با اذن خداوند شد از دیده ی ما غیب
تسلیم خدا بود و بر این امر رضا شد

آن دل که شده خانه ی آن ماه خدایی
یک پارچه آن دل گهر ناب و طلا شد

فارغ ز همه رنگ و ریا گشته دل ما
زیرا که لبالب دل ما، مهر و وفا شد

آور خبر ای باد صبا از سر کویش
هر دل شده ای منتظر باد صبا شد

این هر دو جهان بود کویری و سرابی
از حسن گل فاطمه(س) لبریز صفا شد

شد شیعه ی اثنی عشری شاکر الله
زیرا که گل فاطمه(س) بر شیعه عطا شد

 



یکشنبه 94 خرداد 10 | نظر بدهید

 

چشم روشنی

او عاقبت می آید ای چشم انتظاران
روشن شود چشم شما ای جمع یاران

می آید آن زیبا گل باغ ولایت
آن گل که زینت بخش باغ است و بهاران

جان های ما باشد فدای مقدم او
در انتظارش بی نهایت جان نثاران

راه سعادت بگذرد از کوی مهدی(عج)
طی کرده اند این راه جمع رستگاران

ذکر لب ماهی دریا هست مهدی(عج)
یابن الحسن (عج) قمری بگوید با هزاران

گر پرده برگیرد ز رخ آن ماه زیبا
هوش از سر ما میرود چون پرده داران

گیرد بقا هرکس فنا در راه او شد
دل برده نامش از تمام شهریاران

در راه عشقش پای از سر کی شناسم
نامش که می آید من از بی اختیاران



پنج شنبه 94 خرداد 7 | نظر بدهید

 

تراژدی انتظار

طی شد بهار عمر، بیا ای نگار ما
بنشین ز روی مهر، دمی در کنار ما

با آن که حاضری و حضورت همیشگی است
دیدار توست آرزوی چشم زار ما

از دشمنان چه زخم زبان ها شنیده ایم
و از دوست نغمه ی غم هجر ان یار ما

در سینه آتش است و به دل داغ دوریت
آقا بیا، بیا که شد از کف قرار ما

لبریز گشته کاسه ی صبری که داشتیم
از حد بسی گذشته دگر انتظار ما

بر روی قلب تک تک ما نقش بسته است
یابن الحسن(عج) تویی سند افتخار ما

دستان ما تهی و نداریم اعتبار
آقا بیا بیا که تویی اعتبار ما

آقا صفای هر دو جهان از وجود توست
نامت همیشه ورد لب است و شعار ما

آقا ببین که طاق شده طاقت همه
رفته ز کف ز دوری تو اختیار ما

دنیای ما سیاه تر از زلف تار توست
شد تیره تر ز ظلمت شب روزگار ما

ما را به یک نگاه اگر میهمان کنی
آن یک نگاه هستی و دار و ندار ما

سوی مزار ما گذری گر کنی ز مهر
گلشن شود به یمن قدومت مزار ما



پنج شنبه 94 فروردین 27 | نظر بدهید

 

نوکری آل عبا(ع)

مدتی هست که سرگشته و سر گردانم
با همه وسعت خود گشته جهان زندانم

مثل آن زورق بشکسته ی دور از ساحل
از بد حادثه در بند دو صد طوفانم

شده ام بی سر و سامان ز غم دوری یار
شود آیا که دهد یار سر و سامانم

جمعه ها از پی هم می رود اما افسوس
دیدن یار نشد سهم من و چشمانم

درد من درد فراق است و دوایش وصل است
مُردم از درد، خدایا برسان درمانم

جان من حضرت یار است که از من دور است
ای خدا مرحمتی کن بده بر من جانم

قاری ام بر لب من نیست به غیر از قران
یار من ترجمه ی صوت من و الحانم

مادح آل عبا(ع) بوده ام از روز  نخست
تا ابد بر سر این عهدم و این پیمانم

تاج فخر دو جهان را به سرم بنهادند
چون که شد نوکری آل عبا(ع) عنوانم



چهارشنبه 94 فروردین 26 | نظر بدهید

 

شوق تماشا

مواج گشته ایم و به دریا رسیده ایم
دریا شدیم ما و به بالا رسیده ایم

اکنون رسیده ایم به نزدیک آسمان
اینجا به سیر عالم معنا رسیده ایم

بعد از هزار سال غم هجر روی یار
در جمکران دیده به مولا رسیده ایم

چون چشم دل برای تماشای روی اوست
با چشم دل به شوق تماشا رسیده ایم

لبریز حب آل علی(ع) سینه های ماست
شکر خدا به اوج تولا رسیده ایم

بس با صفاست گلشن و گلزار فاطمه(س)
با عشق دیدن گل زهرا(س) رسیده ایم

بودیم مرده گر نفس گرم او نبود
یا رب سپاس ما به مسیحا رسیده ایم

فصل بهار و نکهت گل، رویت بهشت
اینجا میان باغ شکوفا رسیده ایم



سه شنبه 94 فروردین 25 | نظر بدهید

 

بهاری نو

سال شد تازه با بهاری نو

اولین جمعه، انتظاری نو


باز هم فصل دل سپردن شد

دل سپردن به گلعذاری نو


ذکر یا مهدی(عج)، ورد لبهامان

در کنار هر جویباری نو


بارها مُردیم از غم هجران

جسم ما شد خاک،در مزاری نو


فصل هجرانت کی به سر آید

تا بیایی با ذوالفقاری نو


آتش هجران جان ما را سوخت

در غم سرو و سایه ساری نو


گرد غم بر شهر سایه افکنده

از غم هجر شهریاری نو


از وفا بگذار پا به چشم ما

تا دهی بر ما، افتخاری نو


بی تو ما هیچیم، با تو بسیاریم

تو به ما دادی، اعتباری نو


چشم ما عمری بوده بر راهت

تا بیایی در روزگاری نو


رخ نمایان کن، جان ما بستان

سال نو شد ما جان نثاری نو


با ظهورت بر ما کرم بنما

تا نگیرد دلها غباری نو



پنج شنبه 94 فروردین 6 | نظر بدهید

 

خوش بختی

سلامت می کنم هر صبح
می دانم که پاسخ می دهی آقا سلامم را
سئوالی گر کنم من
بشنوم از تو جوابم را
چه خوشبختم
که دارم همزبانی مثل تو آقا
کلامت
دلنشین‌، شیوا
نگاهم با شما
تا بی نهایت را تماشا کرد
چه راه روشنی در پیش رو دارم
چه خوشبختم
که من دست گدایی
سوی تو آورده ام آقا
که سرتا پا تویی رحمت
و چرخ روزگار ما
به دستان تو می چرخد
چه خوشبختم
که تاج افتخاری مثل تو
بالای سر دارم
به دل مهر تو
بر لب نام زیبای تو را دارم
چه خوشبختم
که فکر و ذکر و هوشم
روز و شب
مشغول یاد توست
نفس گر می کشم
با عشق روی توست
و می میرم اگر
جان دادن من از برای توست
که مردن زیر زیبا پرچمت
زیباست
زیبا



پنج شنبه 93 دی 25 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin