اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شعر میلاد حضرت ولی عصر عج

شعر ولادت حضرت مهدی عج

تلنگر

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (176)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (227)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (152)

سروده های دیگر (168)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 828915
بازدید امروز :36
بازدید دیروز : 143
تعداد کل پست ها : 1339

 

گل نرگس

من واله و حیران توام ای گل نرگس
حیران و پریشان توام ای گل نرگس

تو سرو خرامانی و در سایه مهرت
من مرغ غزل خوان توام ای گل نرگس

ای آن که تویی پادشه جود و سخاوت
من تشنه ی احسان توام ای گل نرگس

پهن است به هر رهگذری سفره ی مهرت
من جیره خور خوان توام ای گل نرگس

هستی تو گل سر سبد باغ ولایت
من خار بیابان توام ای گل نرگس

ای دار و ندارم به فدای قدم تو
سر در کف فرمان توام ای گل نرگس

آیات خداوند همه وصف رخ توست
من قاری قران توام ای گل نرگس



سه شنبه 91 تیر 6 | نظر بدهید

 

انتخابات

من منتخب خدای سبحان هستم
در مجلس عشق مرد میدان هستم

تبلیغ من است آیه های قران
من معنی آیه های قران هستم

کعبه است ستاد انتخاباتی من
در کرببلا نیز سخنران هستم

گاهی بروم به سامرا گه به بقیع
گاهی به قم و گهی خراسان هستم

هرجا که نظر کنی مرا می بینی
هرچند که من زدیده پنهان هستم

خورشید یکی ز انشعابات من است
من مطلع الانوار درخشان هستم

چشمان شماست عکس تبلیغی من
بگشای دو دیده را که من آن هستم

والله من از علی(ع) مدد می جویم
خصم ستم و یار ضعیفان هستم

مولای من است حضرت عشق علی(ع)
من حیدریم ، به اوج ایمان هستم



شنبه 90 اسفند 6 | نظر بدهید

 

یا صاحب الزمان(عج)

نور قلوبنا، تو بیا صاحب الزمان (عج)
ای حجت خدا ، تو بیا صاحب الزمان (عج)

ای آخرین پناه همه شیعیان بیا
روحی لک الفدا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

مولا ز هجر روی تو بیمار گشته ایم
بر درد ما دوا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

مولا به جان حضرت زهرا(س) ، بس است هجر
بگذشت عمر ما، تو بیا صاحب الزمان (عج)

در مشهدی ، به سامره ای ، یا به کربلا
هستی به هر کجا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

جشن امامت است ولی بی حضور تو
جشن است بی صفا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

آید به گوش ناله زهرا(س) ز پشت در
کای منتقم بیا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

حق علی(ع) نمی شد اگر غصب بی گمان
بودی تو بین ما، تو بیا صاحب الزمان (عج)

آقا ظهور توست، فقط آرزوی ما
ذکر قنوت ها، تو بیا صاحب الزمان (عج)

هجران بس است،وقت وصال تو آمده
آقا بیا بیا ،تو بیا صاحب الزمان (عج)

بی توست مشکلات فراوان به کار ما
اکشف کروبنا، تو بیا صاحب الزمان (عج)



پنج شنبه 90 بهمن 13 | نظر بدهید

 

امام زمان (عج)

نشسته در بیت خدا حضرت صاحب الزمان
نظاره گر به حال هر پیر و جوان شیعیان

گاه رود به سامرا گاه به مشهد الرضا
اوست امیر شیعیان به جای جای این جهان

گشته اگر چه این جهان لبالب از ظلم و ستم
ولی به دست او شود جهان بسان گلستان

عادل و عدل گستر و ریشه ظلم برکن است
ز حکم او رضا بشر ز هر نژاد و هر زبان

زمینیان ز مقدمش سر به سجود برده اند
به شوق پر گشوده اند به عرش خیل قدسیان

دیده ی ما زمینیان جایگه قدوم اوست
فرش به زیر پای اوست گر چه پر فرشتگان

نیمه شعبان شده و روز ولادتش رسید
باغ جهان ز مقدمش زنده شده گرفته جان



شنبه 90 تیر 25 | نظر بدهید

 

عیب از کجاست ؟

عیب از کجاست گمانم ز ماست عیب
از ما اگر که نیست دگر از کجاست عیب

هر صبح و شامگاه دست دعایم سوی خداست
در نغمه ام خطاست و یا در صداست عیب

باشد نگار ناز من از عیب پاک پاک  
شاید که دلربایی آن دلرباست عیب

عمریست آرزوی دیدن او مانده بر دلم
می میرم از فراق که آخر فناست عیب

وصلش به سوز و ناله میسر نگشت هیچ
عیب از من است یا که ز سوز دعاست عیب

لبریز عیب و نقص سراپای این جهان
تنها نگار ماست که از او جداست عیب

ما بر رضای حضرت داور رضا شدیم
عیب از خدا که نیست پس از این رضاست عیب

ما مردم جهان همه عیبیم عیب عیب
با ما غریبه نیست بسی آشناست عیب

شد همنشین تک تک ما از نخست عیب  
همراه ماست تا به ابد، با وفاست عیب

کردیم ادعا  که نداریم عیب و نقص
از ماست عیب یا که از این ادعاست عیب

گر پرده ای میان من و یار حایل است
برجاست پرده تا که سراپای ماست عیب  

 



شنبه 90 تیر 25 | نظر بدهید

 

اهالی شهر فراق

چشم انتظار آمدن یار مانده ایم
در انتظار لحظه ی دیدار مانده ایم

هستیم ما اهالی شهر فراق و غم
هر شب به شوق اوست که بیدار مانده ایم

از کوفیان عهد شکن خسته ایم ما
از پیروان حیدر کرار مانده ایم

ما زنده ایم اگر، همه با عشق روی اوست
هرچند نیمه جان به سر دار مانده ایم

با شیر مادرم به دلم مهر او نشست
از درد هجر اوست که بیمار مانده ایم

دیدار روی او طلب ماست از خدا
عمریست از خدای طلب کار مانده ایم

شرط ظهور او صفای دل است و بس
افسوس ما هنوز گنه کار مانده ایم



چهارشنبه 90 تیر 22 | نظر بدهید

 

خوشا به حال تو آقا

نیا نیا گل زهرا که قلبها سنگ است
بسی میان دل و دیدگان ما جنگ است

اگر چه حرف تو ورد زبان تک تک ماست
چو موسم عمل آید کمیت ما لنگ است

میان ظلمت شبهای انتظار و فراق
تمام کوشش مردم نفاق و نیرنگ است

ظهور یار طلب می کنند و در دلشان
هوای گردش در پارکهای افرنگ است

شناسنامه شان خورده مهر اسلامی !!!
میان سفر ه چرا پس شراب و خرچنگ است

مگر که می شود آقا که عاشقت باشد
کسی که در بر وافور نعشه و منگ است؟!

خوشا به حال تو آقا که نیستی اینجا
به آنکه فاصله ما هزار فرسنگ است (به = بهتر)




چهارشنبه 90 تیر 22 | نظر بدهید

 

آدینه

آدینه ها یکی ز پی دیگری گذشت
یک عمر عمر ما همه در سر سری گذشت

بودیم در تلاطم طوفان غم اسیر
کشتی شکست خورده به بی لنگری گذشت

آماج تیر ظلم و ستم بود قلب ما
دلبر مدد نکرد و به بی سنگری گذشت

بودیم غافلان قافله ی عشق و عاشقی
گم بود راه ما و به بی رهبری گذشت

عمری که درپی ستاره اقبال گشته ام
در آسمان عشق به بی اختری گذشت

نادیده برده ای دل ما را به کوی خویش
دل داده ایم وعمر به بی دلبری گذشت

باز آی از سفر که زمان وصال شد
هنگام صبح گشت و شب دیگری گذشت



جمعه 89 اسفند 6 | نظر بدهید

 

عاشق و معشوق

بر سر راهت نشستم تا بیایی، تا بیایی
از فراغت خسته هستم کی می آیی، کی می آیی

جستجو کردم جهان را کو به کو صحرا به صحرا
من ندیدم روی ماهت پس کجایی، پس کجایی

ای همه مهر و عطوفت، ای همه خوبی و پاکی
تو بیا تا کلبه ی بی رونقم گیرد صفایی

ای چراغ آسمانها روشن از برق نگاهت
پا ی خود بگذاربرچشمم که گیرد روشنایی

آرزوی دیدن خورشید مانده بر دل ما
از پس پرده برون آ، ای که خورشید خدایی

زیر بار ظلم ظالم، لب فرو بسته است مظلوم
پس بیا ای آنکه بر مظلوم فریادی رسایی

پادشاه عالمینی، در شجاعت چون حسینی
حسن یوسف داری و همچون حسن مرد سخایی

فرش راهت می کنم، من دیده ی ناقابلم را
فرش راهت دیده ام، در پیشگاهت جان فدایی

یوسف حسنی و هستم عاشق آن روی ماهت
کی روا باشد میان عاشق و معشوق او آنی جدایی

یوسف زهرا تویی تو، منجی دنیا تویی تو
در بقیع در سامرا در مشهدی در کربلایی

جز جفا در حق تو ای مهربان کاری نکردم
در عوض هرگز ندیدم ذره ای هم بی وفایی

ای که هر مظلوم را یار و مدد کاری تو مهدی
پاسدار حرمت خون شهید سرجدایی

نیست همتایی تورا در بخشش و فضل و کرامت
می کنم از درگهت تنها نگاهی را گدایی



چهارشنبه 89 مهر 14 | نظر بدهید

 

بادصبا ببر خبر از من به سوی یار

باد صبا ببر خبر از من به سوی یار
با او بگو که نیست منتظرش را دگر قرار

هر صبحگاه دل به سر موی او اسیر
هر شام خانه ی دل من خانه ی نگار

از هجر دوست شد همه ی عمر من خزان
بی روی دوست کی رسدم موسم بهار

گاهی گرفته ام به دو زانو دو دست غم
گاهی دو دیده ام شده از هجر زار زار

هردم دچار غصه ی تنهایی دلم
امّا در انتظار امام دوچار و چار

چشمم به در سفید شد آقا نیامدی
عمرم گذشت لحظه به لحظه در انتظار

هر صبح دلخوشم که تو از راه می رسی
هر عصر دلغمین که نیامد دوباره یار



یکشنبه 89 مهر 4 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin