اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

درد فراق

دانلود به روز ترین نسخه کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (183)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (182)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (18)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (16)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (186)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 845481
بازدید امروز :25
بازدید دیروز : 57
تعداد کل پست ها : 1386

 

شعر شهادت امام موسی کاظم ع

زیر سنگینی زنجیر چه آمد به سرش

شده مجروح به زندان بلا بال و پرش

بسکه آزار و شکنجه شده در بند ستم
خم شده قامت او یا که شکسته کمرش

قحطی آب مگر بوده که از سرفه ی خشک
ریخته لخته ی خون، روی زمین، دور و برش

بسکه خون دلش از دیده ی او جاری شد
سرخ رنگ است دو تا گونه و چشمان ترش

عبد صالح لقب اوست ز بس صالح بود
کار او حمد و عبادت همه شب تا سحرش

سخت باشد پدری موقع جان دادن خویش
کنج زندان بلا باشد و دور از پسرش

در همه عمر نشد مرتکب جرم و گناه
ولی افتاده به زندان بلاها گذرش

بسکه پاک است هراسان شده از او دشمن
بیم دارد چو از این خوبی او و گهرش

نیست پاداش نکوئی به جز از نیکوئی
کرده او نیکی بسیار و ندیده ثمرش

کس ندیده است به جز فضل و کرامت از او
او سراپا همه فضل است شبیه پدرش

عاقبت رفت و شد آرام تن او در خاک
آتش افروخت به جان بشریت خبرش

شیعه دائم بزند دست عزا بر سر خود
که شب او شده تاریک و نباشد قمرش

یوسف فاطمه(س) روزی بشود منتقمش
تا به آن روز ولی دیده ی ما منتظرش



جمعه 00 اسفند 6 | نظر بدهید

 

وفات حضرت زینب سلام الله علیها

زینبم در کودکی داغ پیمبر(ص) دیده ام

چند روزی بعد از آن هم داغ مادر دیده ام

تخته های درب خانه شعله می زد تا سماء
 مادر پهلو شکسته پشت آن در دیده ام

با غم بی مادری می سوختم هر روز و شب
بیشتر آتش گرفتم، داغ حیدر(ع) دیده ام

لخته های خون میان تشت دیدم وای من
زینبم داغ غم مرگ برادر دیده ام 

دست و پا می زد حسین ابن علی(ع) در شط خون
من برادر را به زیر تیغ و خنجر دیده ام

در میان قتلگه در زیر صدها تیغ و نی
من تن خورشید را مجروح و بی سر دیده ام

یک طرف خونین بدن دیدم ابوالفضل(ع) رشید
یک طرف در خون طپیده نعش اکبر(ع) دیده ام

دیدم عبدالله(ع) و قاسم(ع) را که در خون خفته اند
شد فراموشم که داغ عون(ع) و جعفر(ع) دیده ام

داغ هفتاد و دو تن را دیده ام در کربلا
روی دستان برادر نعش اصغر(ع) دیده ام

پای نیزه می زدم از غصه بر سر دست غم
بر سر نیزه سر خورشید انور دیده ام 

می شنیدم نغمه ی قرآن من از بالای نی
آری آری نیزه را من مثل منبر دیده ام

در اسارت رفته ام از کربلا تا شام غم
من سر خورشید را در تشتی از زر دیده ام

در خرابه با رقیه(س) همنوا بودم شبی
در میان یک طبق راس مطهّر  دیده ام

زینبم ام المصائب، زینبم ام البکاء
من در این دنیای فانی روز محشر دیده ام

می روم از این جهان با کوله بار درد و غم
من که در دنیا فقط داغ مکرر دیده ام

غیر زیبائی ندیدم در جهان پر بلا
چون وجود خویش را لبریز باور دیده ام



چهارشنبه 00 بهمن 27 | نظر بدهید

 

ولادت حضرت امیرالمؤمنین ع

باز هم با استعانت از خدا

می سرایم در مدیح مرتضی(ع)

مرتضی(ع) یعنی ولای حیدری
مرتضی(ع) یعنی ولایت محوری

وارث علم نبی(ع) مولا علی(ع) است
پس شهادت می دهم حیدر(ع) ولی است

مرتضی(ع) یعنی علی(ع) حق المبین
مرتضی(ع) یعنی علی(ع) حبل المتین

کیست حیدر(ع)؟ رهنمای امّت است
رهبر و فرمانروای امّت است

کیست حیدر(ع)؟ سرپرست مؤمنین
مرشد و مولای اصحاب یمین

کیست حیدر(ع)؟ اوست هم شأن رسول(ص)
هم طراز کوثر و شوی بتول(س)

هست احمد(ص) را علی(ع) قائم مقام
او اولوالامر است و مولا و امام

در عبادت اوست بی مثل و نظیر 
مؤمنین را اوست مولا و امیر

سر به فرمان رسول الله(ص) اوست
از همه اسرار حق آگاه اوست

از همه خلق جهان زاهدتر اوست
ترجمان وحی و ثقل اکبر اوست

هیچ کس مانند او مظلوم نیست
مثل او از حق خود محروم نیست

قهرمان قهرمانان است او
مملو از تقوا و ایمان است او

در میان مؤمنین ممتاز اوست
از برای حفظ دین سرباز اوست

هست قلب مرتضی(ع) قلب سلیم
خُلق او چون مصطفی(ص) خُلق عظیم

طینتش پاک است و خوی او نکوست
طیّب و طاهرتر از آب وضوست

پاسدار دین اسلام است او
دشمن طاغوت و اصنام است او

او حقیقت را دلیل محکم است
این جهان چون قطره امّا او یمّ است

او که همراه است و همراز نبیّ
یار ممتاز است و سرباز نبیّ

هست شهر علم وقتی مصطفی(ص)
باب شهر علم باشد مرتضی(ع)

اوست مولا و امیر مؤمنین
بال پرواز است بهر متقین

اوست باب الله و هم باب المراد
شافع مؤمن به هنگام معاد

هست حیدر(ع) وارث نور مبین
روشنی بخش قلوب مؤمنین

مرتضی(ع) با حق و حق با مرتضاست
او به حق جویان عالم مقتداست

او حکیمان را امام و پیشواست
حاصل سعی و تلاش انبیاست

آن وصی و یار خیرالمرسلین(ص)
هست مثل مصطفی(ص) پاک و امین

او به امّت هست عیسای نبیّ
اوست چون هارون به موسای نبیّ

او یدالله است و او شیر خداست
خاک پایش توتیای چشم ماست



یکشنبه 00 بهمن 24 | نظر بدهید

 

ولادت امام جواد ع

السّلام ای امام جود و سخا

السّلام ای امام مهر و وفا

تو جواد الائمه ی مائی
پای تا سر خلوص و تقوائی

سخنت آیه های قرآن است
خاک پایت سخا و احسان است

ذکر تسبیح انبیاء نامت
مؤمنان جمله سرخوش از جامت

پرچم تو لوای توحید است
سائل تو گدای خورشید است

مرغ روحم نشسته بر بامت
مرغ دل هم اسیر در دامت

ما همه عاجزیم و تو اعجاز
تو اولوالامر و ما همه سرباز

تو جوادی و ما گدایانت
ریزه خواران خوان احسانت

مرغ عشق تو جبرئیل امین
سر به فرمانت آسمان و زمین

قدسیان ساکن سر کویت
خاکیان جملگی ثنا گویت

پای تا سر سخا و احسانی
معنی آیه های قرآنی

نور الله و اکبری آقا
شافع روز محشری آقا

چهره ات آفتاب و بدر تمام
شیعیان را تو رهبری و امام

خوان احسان توست عالمگیر
بر سر خوان تو غنیّ و فقیر

تو خدای سخا و احسانی
بنده ی کردگار سبحانی

مقدمت باعث طرب شده است
نام تو زینت رجب شده است

بهترین بنده ی خدائی تو
پسر حضرت رضائی تو

ای تو مرات چارده معصوم(ع)
وحی را ترجمانی و مفهوم

تاج فخر بشر توئی آقا
شب ما را قمر توئی آقا

ماهمه سرخوشیم و سرمستت
چشم امید ماست بر دستت

شیعه مست از نگاه تو آقا
چشم ما فرش راه تو آقا

شافع ما توئی به روز جزا
روشن از مقدم تو چشم رضا(ع)

آمدی تا جهان شود گلشن
چشم زهرا(س) ز مقدمت روشن

شادی شیعیان شده افزون
مقدم تو مبارک و میمون



پنج شنبه 00 بهمن 21 | نظر بدهید

 

میلاد امام باقر علیه السلام

السلام ای امام باقر علم

ای امام هُمام باقر علم

 ای شکافنده ی تمام علوم
 به مدیح تو هست این منظوم

سینه ات بحر پر تلاطم علم
قلبت اما پر از لطافت و حلم

باقرالعلم و پور زهرائی
فاتح قله های تقوائی

پای تا سر فضیلتی آقا
تو چراغ حقیقتی آقا

گفته های تو نور ایمان است
ترجمان کتاب قرآن است

باقر العلمی و سراسر نور
مثل آب وضو زلال و طهور

حکمت آموز توست جبرائیل
تحت فرمان توست اسرافیل

پرچم علم هست بر دوشت
شیعیان یک به یک کفن پوشت

منبر تو نماد معراج است
تا ابد شیعه بر تو محتاج است

تو نماد حقیقت و علمی
مظهر مهربانی و حلمی

تو برای همیشه جاویدی
 علم را اعتبار بخشیدی

هر کجا منبر خطابه به پاست
قال باقر(ع) کلام واعظ هاست

ای احادیث تو چراغ بشر
سخنانت حدیث درّ و گهر

جلوه ی ذات کبریائی تو
پسر سید البکائی تو

ریشه ات هل اتی و یاسین است
پیشه ات حفظ دین و آئین است

ای تمام علوم در چنگت 
جهل و جاهل هماره در جنگت

معدن فضل و علم و ایمانی
معنی آیه های قرآنی

باعث فیض حیّ سبحانی
ما کویر و تو مثل بارانی

قلم تو سلاح اسلام است
تبر انهدام اصنام است

علم تو رهنمای انسان است
مایه ی فخر هر مسلمان است

علم را آفتاب و خورشیدی
روشنی بخش راه توحیدی

شده عالم ز مقدمت گلشن 
چشم شیعه ز مقدمت روشن

عید میلاد تو مبارک باد
همه عالم ز مقدمت دلشاد



سه شنبه 00 بهمن 12 | نظر بدهید

 

شهادت امام هادی ع

مهبط الوحی و معدن الرحمه، در عزای تو دیده گریان است

امرکم رشد و شانکم حق است ، شان تو همطراز قرآن است 

هستی و جان خویش را دادی تا که دین خدا شود احیاء 
در عزای تو ایها الهادی(ع)، چشمها چشمه های جوشان است

ای که مولای مؤمنان هستی، همه جان ها فدای تو آقا
تا که بستی به این جهان دیده، همه عالم اسیر طوفان است

ای که اصل الاصول اسلامی، همه عالم نشسته در غم تو
تو که لبریز نور توحیدی شیعه از داغ تو پریشان است

آسمان ها سیاه پوشیدند، خیمه ی غم به عرش برپا شد
نوحه خوان گشته است اسرافیل، حضرت جبرئیل نالان است

تو که نور هدایتی آقا، ماه و خورشید امّتی آقا
نور تو تا زمان رستاخیز ، روشنی بخش راه انسان است

کهکشان ها که واژگون شده اند، دیده ها چشمه ها ی خون شده اند
آتشی که نمی شودخاموش، آتش غصه فراوان است 

کمر عرش و فرش و لوح و قلم، زیر بار غمت شکسته شده
صاحب مجلس عزای شما، تا قیامت خدای سبحان است

انبیاء جمله زار و دل خونند، اولیاء داغدار و محزونند
رفتی و رفت فصل بهار، فصل اندوه و آه و افغان است



جمعه 00 بهمن 8 | نظر بدهید

 

حضرت زهرا س

به نام حضرت داور، به نام حضرت زهرا(س)

سلام حضرت مادر، سلام حضرت زهرا(س)

یگانه دخت پیمبر(ص)، گشوده چشم به عالم
ملائکند همه مست جام حضرت زهرا(س)

به شان او شده نازل اگر که سوره ی کوثر
خدای اوست که داند مقام حضرت زهرا(س)

به شکر سر به سجودند جن و انس و ملائک
به یمن مقدم و با احترام حضرت زهرا(س)

شدند مرغ سر کوی او تمام ملائک
و جبرئیل امین مرغ بام حضرت زهرا(س)

به حال روزه ببخشد طعام خویش به سائل
نمونه است به عالم صیام حضرت زهرا(س)

اگر که لب بگشاید برای نطق و بیانی
 طلا و لوء لوء و مرجان کلام حضرت زهرا(س)

بهشت روی زمین بود گوشه گوشه ی عالم
به شرط طاعت امر و مرام حضرت زهرا(س)

مقام و منزلتش را خدای فاطمه(س) داند
هم او که هست از او احتشام حضرت زهرا(س)

مطیع امر ولیّ بود در تمامی عمرش 
اطاعتش ز ولایت پیام حضرت زهرا(س)

رضای حضرت حق در رضای حضرت زهراست
رضای حضرت حق اهتمام حضرت زهرا(س)

علی(ع) ولی خدا و علی(ع) وصی رسول(ص) است 
علی(ع) است همسر ناب و امام حضرت زهرا(س)

نشسته است روی شانه ام همای سعادت
علی(ع) امام من و من غلام حضرت زهرا(س)



جمعه 00 بهمن 1 | نظر بدهید

 

دعای فرج

خداوندا گرفتاری عظیم است

همه اوضاع ملت ها وخیم است

خدایا بر ملا گردیده اسرار
الهی زندگی سخت است و دشوار

حجاب و پرده ها از بین رفته
همه خوف و رجا از بین رفته

زمین تاریک و سرد و تنگ گشته
نزولات سماوی سنگ گشته

خداوندا تو پشتیبان مائی
تو سکاندار و کشتیبان مائی

تو صاحب خانه ای ما میهمانیم
تو قاضی هستی و ما شاکیانیم

تو هم جانی و هم آرام جانی
امین و رازدار بندگانی

سلامی پیشکش فرما به احمد(ص)
تحیّات تو بر آل محمد(ص)

به فرمان تو بر ما حکمرانند
که ما جسمیم و آنها مثل جانند

همه هستیم بر عهدی که بستیم
مطیع خاندان وحی(ع) هستیم

مقامشان رفیع است و بلند است
بسی این خانواده ارجمند است

خداوندا به حق این جماعت
ببر ما را سر کوی سعادت

به حق مصطفی(ص) محبوب حیدر(ع)
به حق مرتضی(ع)، یار پیمبر(ص)

شما هستید خورشید هدایت
نباشد جز شما ما را کفایت

شما یار و مددکارید ما را
به ما فرمانروا هستید و مولا

همه چشم انتطار یار هستیم
که مشتاق دمی دیدار هستیم 

بیا مهدی(عج) که تو صاحب زمانی
تو یار و یاور درماندگانی

به فریاد دل ما شیعیان رس
به امداد ضعیف و ناتوان رس

تماشا کن ببین بی تاب ما را
به حق مادرت دریاب ما را

اسیر موج طوفانیم و گرداب
مدد ما از تو می جوئیم، بشتاب

خدا ای مهربان مهربانان
به حق چارده معصوم(ع) و قرآن

نما لطف خودت را شامل ما
که جز غم نیست اینجا حاصل ما

به دست خود تو ما را شادمان کن
همه ویرانه ایم، آبادمان کن



پنج شنبه 00 دی 23 | نظر بدهید

 

یاس کبود

به نص وحی مگر این جهان برای تو نیست؟

جهان مگر همه در سایه ی لوای تو نیست؟

مگر که ملک فدک نیست حق تو بانو؟
مگر که غاصب آن، دشمن خدای تو نیست؟

مگر نسوخت در خانه ی تو یا زهرا(س)؟
مگر که حادثه ی کوچه کربلای تو نیست؟

بدون توست بهشت برین جهنم محض
برو بهشتِ علی(ع) این جهان سرای تو نیست

تمام عالم هستی فدای نام تو باد
سزاست تا که بمیرد اگر فدای تو نیست

بقا گرفت هر آن کس که شد فدائی تو
کسی فناست وجودش که او فنای تو نیست

به خاک پای تو افتاده اند اهل سماء
و خاک بر سر خاکی که خاک پای تو نیست

به هر کجا نگرم خیمه ی غمت بر پاست
کجای خاک زمین خیمه ی عزای تو نیست

تو کوثری و متاع جهان قلیل و کم است
کثیر وحی الهی جهان که جای تو نیست

به زیر بار غمت قامت علی(ع) خم شد
هزار حیف قد و قامتش عصای تو نیست

تو می روی و علی(ع) را نمی بری با خود
مگر امیر عرب یار دلربای تو نیست؟

تمام اهل جهان ریزه خوار خوان تواند
نیافریده خدا هر که را گدای تو نیست

برای اهل زمین قبر خاکی ات گم شد
که با صفاتر از این صحن با صفای تو نیست

رضای توست دلیل بهشت رفتن ما
جهنمی است هر آن کس پی رضای تو نیست

به محسنت قسمت می دهم دعایم کن
برای من به خدا بهتر از دعای تو نیست



چهارشنبه 00 دی 15 | نظر

 

کربلای فاطمیه

شد کوچه ها کرب و بلای فاطمیه

برپاست هر سو خیمه های فاطمیه 

دل های ما تا روز محشر داغدار است
چشمان ما از داغ زهرا(س) اشکبار است

یک فاطمیه یک جهان اندوه و ماتم
بزم عزای حضرت زهراست عالم

رفت از جهان زهرا(س)، در این دنیا غریبیم
سر تا به پا دردیم و بی یار و طبیبیم

ما ساکنان سرزمین اشک هستیم
با رنج و اندوه و مصیبت عهد بستیم

ما الفتی دیرینه با اندوه داریم 
در سینه ها ما غصه ای انبوه داریم

عمریست ما با داغ زهرا(س) انس داریم
تا زنده ایم از داغ زهرا(س) اشکباریم

رنگ عزا دارد زمین در مرگ زهرا(س)
مشکی ترین بیرق شده بر پا در اینجا

در باغ ما جز یاس محصولی دگر نیست
اشک دو چشم شیعه جز خون جگر نیست

اشک دو چشمم تا قیامت نذر زهراست
ورد لبم وقت عبادت نذر زهراست

ما را برای اشک و ماتم آفریدند
در سینه ی ما کوهی از غم آفریدند

تا چشم بگشودیم غم دیدیم و ماتم
یا فاطمیه بوده یا ماه محرم

محزونترین آوای غم را ناله کردیم
لبریز اندوه و عزا و حزن و دردیم

عمریست ما در انتظار یار هستیم
مجروح از میخ در و دیوار هستیم

می سوخت وقتی از ستم آیات قرآن
شد خانه ی دل ها سراسر بیت الاحزان

یک دشت داس امّا فقط یک شاخه ی یاس
یاسی که حتی بر نوازش بود حسّاس

یک گل گرفتار دو صد گرگ بیابان
یک عده گرگ تحت امر شخص شیطان

رخت مسلمانی به تن پوشیده گرگان
تا خلق پندارندشان قومی مسلمان

بردند جمله حمله سوی بیت حیدر(ع)
حیدر(ع) وصی و نایب خاص پیمبر(ص)

بیت امیر المؤمنین(ع) کانون دین است
شان نزول وحی و قرآن مبین است

کعبه اگر از سنگ، در مکه بنا شد
این خانه اما مهبط وحی خدا شد

ویرانه شد کعبه به دست لشکر فیل
یارب کجا هستند پس طیراً ابابیل؟



دوشنبه 00 دی 13 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin