اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

شعر شهادت امام سجاد ع

درد فراق

دانلود به روز ترین نسخه کتاب دیوان عشق

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (183)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (182)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (18)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (16)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (186)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 846427
بازدید امروز :66
بازدید دیروز : 163
تعداد کل پست ها : 1388

 

کاروان غم

در غمت آقا شدم قامت کمان از راه دور  
داغت آورده برایم ارمغان از راه دور

هر که را دیدم ز داغت در گریبان داشت سر
داغدار تو همه پیر و جوان از راه دور 

دست غم می زد به سر بالای منبر واعظی
ظهر عاشورا و هنگام اذان از راه دور 

چشمه چشمه خون دل جاری شد از هر دیده ای
شد زمین دریا از این اشک روان از راه دور

از زمین جوشید خون در ماتم جانسوز تو
از سما آید ندای الامان از راه دور 

کافر از داغ تو می گرید چو ابر نو بهار
بگذرد چه در غمت بر شیعیان از راه دور 

آسمان باران غم می ریزد از چشمان خویش
روضه خوان داغ تو کروبیان از راه دور 

بعد عاشورا دگر جز فصل غم فصلی نماند
فصل ها شد یک به یک فصل خزان از راه دور 

از غم جانسوز تو آتش گرفته قلب ما 
روی قلب ما به جا مانده نشان از راه دور 

رخت غم پوشیده بر تن در عزایت عالمی
غصه دار و داغدارت یک جهان از راه دور 

آشکارا در غمت از دیده ها خون می چکد
سینه می سوزد ز غم اما نهان از راه دور 

چهره ها از داغ تو محزون و غم آلوده اند
مؤمنان از کف همه داده عنان از راه دور 

مردها سر در گریبانند آقا در غمت
بانوان هم دست غم بر سر زنان از راه دور

یاد آرم چون که از بزم یزید و جام می
شعله می گیرم ز چوب خیزران از راه دور 

می برد دل های ما را کاروانی سوی شام
ناله های کاروان تا آسمان از راه دور 



دوشنبه 99 شهریور 3 | نظر بدهید

 

نغمه های عاشقانه

باز باران
غمگنانه
با غم و درد فراوان
از دو چشمم شد روانه 
در میان دشت و صحرا
ایستاده
درگذرها
از دو چشم رهگذرها 
سیل خون گردیده جاری
دل پر از غم
کودکان آشفته گیسو
باز هردم
می دوند این سو و آن سو
می خورد بر صورت و سر
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
گشته نیلی
یادم آرد روز باران 
گردش یک روز دیرین
زار و غمگین
روی شن های بیابان
پا برهنه می دویدم
دور می گشتم ز خیمه
دل پر از غم
نرم و نازک
سینه مالامال غصه 
در لب شط
از برای آل طه
قحطی آب گوارا بود اما...
هم پرنده
هم خزنده
هم چرنده
جملگی سیراب بودند
آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر اینجا و آنجا
در دل من 
غصه ها بودند خرمن
بوی صحرا
تازه و تر
جای باران خون سرها
دشت را 
نمناک کرده
آری از خون شهیدان
از رگ و پیشانی و سر...
می شنیدم من ز دشمن 
گه سخن های گزنده
بسته بر دستان طنابی
بر سر نی ها نمایان 
چهره ها شمس درخشان
آفتابی
قافله درمانده، خسته
از جفا و ظلم دشمن
زخم غم در دل نشسته
دم به دم در شور و غوغا
خاک صحرا با نوایی غمگنانه
زیر پاهای یتیمان
همنوا با خار و خاشاک بیابان
بود نالان
چشم ها چون چشمه ها لبریز خون بود
از سری نی رهنمایی 
شیعه را سوی سعادت رهنمون بود
با دو پای کودکانه
می دویدم روی شن ها
پیش رویم
بر سر نی راس بابا
می شنیدم من ز عمه
داستان های نهانی 
رازهای زندگانی
هر چه می دیدم در آنجا
بود آزار و ستمها
غصه ها و رنج و غمها
با غم و درد فراوان 
دیده گریان، مو پریشان
در غل و زنجیر اعدا
مثل مرغی تیر خورده
زخمی و افسرده، بی جان
اندک اندک، رفته رفته
ابرها گشتند چیره
آسمان گردید تیره
ابر چشم جمله اطفال پریشان
ریخت باران، ریخت باران
خاک از باد گریزان
چرخ ها می زد چو دریا
سیل خون از چشم یاران
شد روان در دشت و صحرا
برق زد شمشیر بران
پاره پیکرهای عریان 
روی خاک کربلا بود
دشمن دیوانه غرّان
سخت می زد کودکان را...
روی نیزه راس قاری
از میانه، از کرانه
با نوایی عاشقانه
نغمه سرداد
«اَم حسبت انّ اصحاب الکهف والرقیم
کانو من آیاتنا عجبا»
زلف طفلی را دوباره
شانه می زد دست عمه
ضربه ی سیلی دشمن
صورتش را کرده نیلی
بار دیگر پای نیزه
خیمه ی غم گشت بر پا
وای من در خیمه غم
ندبه ها می خواند زهرا(س)
بس غم افزا بود صحرا
دشت غمها بود صحرا
بود در دستان دشمن تازیانه
چهره های کودکان از ضرب سیلی پر نشانه
گر چه سخت است این بلاها و مصایب
گفت زینب(س):
غیر زیبایی ندیدم 
بشنو از من کودک من 
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره، خواه روشن
با ولای حیدر(ع) و در سایه قران و ایمان
هست زیبا هست زیبا 
هست زیبا



شنبه 99 شهریور 1 | نظر بدهید

 

فصل اندوه و عزا

گر خدا در این محرم هم مرا یاری کند
با مدد از او دو چشمم آبرو داری کند

زینب(س) غمدیده بر سر می زند دست عزا
شیعه باید جای اشک از دیده خون جاری کند

رخت غم باید به تن پوشید و از دل ناله زد
دیده باید زین مصیبت روز و شب زاری کند 

در غم سبط رسول الله(ص) باید خون گریست
وای بر چشمی که او از ندبه خودداری کند 

چون که شد از تن جدا دست علمدار حسین(ع)
شیعه خاص علی(ع) باید علمداری کند

قاری قرآن به روی نی حسین ابن علی(ع) است
شیعه باید گوش جان بر نغمه ی قاری کند

 ریخت خون خویش را در یاری قرآن و دین
تا که دین را با طریق خویش معماری کند 

وای اگر از جهلِ جمعی کافر مسلم نما
ضربه ها هر زخم را بر پیکرش کاری کند

روضه خوان باید که با افشای ظلم دشمنان
از جنایت های دشمن پرده برداری کند

اشک چشم شیعیان در فصل اندوه و عزا
می تواند دین و قران را نگهداری کند

شیعه باید همنوا با اهل بیت مصطفی(ص)
از تمام دشمنان ابراز بیزاری کند



جمعه 99 مرداد 31 | نظر بدهید

 

بسمه تعالی اشک

دوباره ماه عزا بسمه تعالی اشک
دوباره دامن هر شیعه مثل دریا اشک

به یاد کرب و بلا ملتهب شده سینه
دوباره دل شده خون و دو دیده ی ما اشک

تمام عالم هستی به غم گرفتار است
دوباره بحر و هوا، آسمان و صحرا اشک

ز خاک بار دگر خون تازه می جوشد
ز چشم شیعه هماره تمام دنیا اشک

ز چشم حضرت مهدی(عج) ز غصه خون جاری است
به جنت است دو چشم علی(ع) و زهرا(س) اشک

به آیه آیه ی قران قسم که از این غم
کتاب وحی خدا و بیان و معنا اشک

حسین(ع) کشته اشک است و در عزای حسین(ع)
به چشم مردم دنیا شده شکوفا اشک

به ظهر حادثه مولا نماز خون می خواند
و درعزای حسین(ع) مسجد و مصلی اشک

 ز چشمه سار دو چشمم  دو رود خون جاری
به شرق و غرب جهان، مقصد تماشا اشک

هزار سال گذشت و هنوز عاشوراست
کسی نکرده چرا حل این معما اشک

به خاک تا که بیفتاد سید الشهداء(ع)
بساط غصه اهل جهان مهیا اشک

خلیل را که وعده ی ذبح عظیم داد خدا
  دو چشم حضرت موسی و چشم عیسی اشک

شفیع وادی محشر شهید کرب و بلاست
برای شیعه ی مولا امید فردا اشک



چهارشنبه 99 مرداد 29 | نظر

 

غمنامه ی محرم

این چکامه شرح اندوه و غم است
شرح یک دنیا عزا و ماتم است

گاه می گویم سخن از اختران
شرح یک باغ گل و فصل خزان

شرح حال دلبران است این سخن
شرح حال یوسفی گل پیرهن

دلبر من دلبری ها کرده است
روی نی پیغمبری ها کرده است

حسن یوسف جلوه ای از روی اوست
مرغ دل بر شاخسار کوی اوست

گوهر تسبیح شیعه نام اوست
اوست قبله، کعبه در احرام اوست

خوبرویان محو رخسارش همه
گلعذاران مات گلزارش همه

گرچه بود او تشنه ی آب فرات
تشنگان را هست او آب حیات

بر زمین چون خون پاکش ریخته
 شعر من با اشک شد آمیخته

داغ او آتش زده بر جان من
گشته پر از اشک غم دامان من

داغ او سوزانده ما را از قدیم
کی شود آرام این داغ عظیم

در ره او خوار گشتن عزت است
تنگدستی نیز اوج مکنت است

آذرخش از کوی او برخاسته
قلب و جان ها را ز غم بگداخته

چون که شد از صدر  زین او سرنگون
گشته جاری از دو چشمم رود خون

در دلم مهرش چنان کوه استوار
شیعه ی اوئیم ما با افتخار

در طریق شام اطفالش به بند
خانه ها بی او سرایی مستمند

گشته ویران خانه ی آل علی(ع)
شد از آنجا دین و قران منجلی

تا که دانستم که این خانه ز کیست
در کنار خانه چشمم خون گریست

سال ها از درد هجران و فراق
ناله هایم هست در اوج عراق

مقتدای اهل ایمان و یقین
خورده بر پیشانی او تیر کین

آن شهیدی که سرش از تن جداست
پیشوای شیعه، پور مرتضاست

داغدارش مرغ و ماهی و بشر
دست غم جن و ملک کوبد به سر

گنبدش میعادگاه قدسیان
برده آن گنبد دل از افلاکیان

جسم او عریان به دشت کربلاست
خاک کویش دردمندان را شفاست

جمله فرزندان او معصوم و پاک
در ره حفظ ولایت سینه چاک

در ره حفظ ولای مرتضی (ع)
تشنه لب جان می دهد در کربلا

خواست خلقی را کند ارشاد او
در لب شط تشنه لب جان داد او

خورد جانم در عزای او دریغ
پاره پاره جسم عریانش ز تیغ 

روی نیزه ماه رخسار حسین(ع)
خواهرش خون گریه می کرد از دو عین

تیغ های تیز بر افروخته
حلق اصغر (ع) را به دستش دوخته

خیزد از دشت و بیابان گرد و خاک
سر روی نیزه، بدنها چاک چاک

 دشمن گردنکشش پر از نفاق
شهر ها لبریز ظلم و اختناق

شد یکی در آن میانه جزر و مد
دشمنی با دین گذشت از مرز و حد

حق و باطل رو به روی هم به صف
نیزه می بارید و تیر از هر طرف

نیزه می بارید بر روی زمین
غصه و درد و مصیبت در کمین

زیر آن رگبار تیر و نیزه ها
جسم مجروحی که می زد دست و پا

آن طرفتر رود خون مواج بود
 دل برای غصه ها آماج بود

از شرار غم در آتش خیمه ها
از عطش می سوخت جان بچه ها

ضجه ها و ناله های آب آب
دیده های غم زده، قلب کباب

روبرو بودند آنجا دو سپاه
لشکر تاریکی و یاران ماه

یک طرف گل سوی دیگر بود خار
عده ای معدود و جمعی بی شمار

کفر یک سو، یک طرف توحید بود
یک طرف شب یک طرف خورشید بود

شیر خواری تشنه لب آلاله رو
خون فرقش گشته بود آب وضو

کودک معصوم و چون آب طهور
  صورتش بودی تجلیگاه نور

ناگهان افتاد خورشیدی به خاک
سر جدا از پیکر و تن چاک چاک

اسبها بر روی جسمش رانده شد
وای من او خارجی هم خوانده شد

تا که او در راه حق شد جان نثار
هفت گردون در غمش شد غصه دار

جای باران آسمان خون می گریست
چشمه و دریا و هامون می گریست

جامه های رزم او خونین شدند
رخت اهل آسمان مشکین شدند

در اسارت رفت زین العابدین(ع)
پر شد از غم قلب خیرالمرسلین(ص)

با دلی اندوهگین و پر ز غم
بانوان در بند زنجیر ستم

معجر زینب(س) به یغما رفته بود
مصحف قرآن ز هم بگسسته بود

بر سر نیزه سر خورشید بود
روی نیزه جلوه ی توحید بود

وای از بیداد و جور ظالمان
خورد بر دندان مولا خیزران

کاروانی پا برهنه روی خار
بر غم و درد و مصیبت هم دچار

لاله ها پژمرد و بارانی نبود
فصل غم را روز پایانی نبود



دوشنبه 99 مرداد 27 | نظر

 

به مناسبت روز مباهله

انبیاء با آل پیغمبر(ص) مجسم می شوند
با مدد از پنج تن محبوب عالم می شوند

مرغ دل هایی که پر زد در حریم اهل بیت(ع)
طایر قدسیِ در بار خدا هم می شوند

مرتضی(ع) و فاطمه(س) همراه فرزندان خویش
نور چشم و دیده ی بینای خاتم می شوند

نزد حق از بس که محبوبند اصحاب کساء(ع)
شرط استقبالِ استغفار آدم می شوند

هر چه در عالم پدید آمد به اذن کردگار
از برای آل پیغمبر(ص) منظم می شوند

گل به شوق رویشان نازک بدن، نرم و لطیف
کوه ها از عشق ایشان سخت و محکم می شوند

با مداوم خواندن شرح حدیث اهل بیت(ع)
جمله غم داران عالم فارغ از غم می شوند

آرزومندان عالم با مدد از اهل بیت(ع)
از برای رفع حاجت ها مقدّم می شوند

اشک چشم شیعیان چون ژاله روی گونه هاست
لاله گون این چهره ها با شوق شبنم می شوند

آل پیغمبر(ص) همه آرام جان شیعه اند
دردهای شیعه را این قوم مرهم می شوند

شیعیان زیر لوای اهل بیت مصطفی(ص)
جملگی در روز محشر شاد و خرّم می شوند



چهارشنبه 99 مرداد 22 | نظر بدهید

 

شعر ولادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام

میلاد با سعادت موسی ابن جعفر(ع) است
عالم به عطر ناب ولایت معطر است 

اهل سماء ز مقدم او شادمان همه
ورد لب ملائکه الله اکبر است

 تفسیر و شرح تک تک آیات کبریاست
مصداق حمد و واقعه و تین و کوثر است

شد با صفا ز مقدم او گلستان دین
دریای علم و حکمت او پر ز گوهر است

حلال مشکلات بشر این قبیله اند
او کشتی نجات بشر را چو لنگر است

آمد که میهمان دل شیعیان شود
دل از ولای آل محمد(ص) منور است

موسای کاظم(ع) است و صفاتش محمدی است
موسی بن جعفر(ع) است و علی(ع) مکرر است 

آئینه ی خدای نما را نظاره کن
از پای تا به سر همه ایمان و باور است

ورد لبم به صبح و مساء نام پاک اوست
نامش برای عالمیان روح پرور است

هم رهنمای شیعه به سوی سعادت است
هم شیعه را شفیع به فردای محشر است 

 



یکشنبه 99 مرداد 19 | نظر

 

صراط المستقیم

 

یا علی(ع) ای ترجمان صادقین
وی امام مومنان و متقین 

ای تو مصداق صراط المستقیم
مهر تو مهمان دلها از قدیم

ای که می بخشی تو خاتم در رکوع
می کند خورشید با مهرت طلوع

در ره حق می کنی جان را فدا
تا که ایزد را کنی از خود رضا

آیه ی اکمال دین تفسیر توست
کهکشان ها جمله در تسخیر توست

معنی خیرالبریه یا علی(ع) 
بر تمام خلق عالم، تو ولی 

صالح المؤمن، امیرالمؤمنین
معنی قران، هدیً للمتقین

آیه ی انفاق را معنا تویی
در فضیلت مرد بی همتا تویی

عامل آیات نجوایی علی(ع)
شیعه را ارباب و مولایی علی(ع)

آیه وُدّ شرح احوالت علی(ع
تاج فخر مؤمنانی و ولیّ 

یا امیرالمؤمنین، نفس نبی(ص)
روشنی بخش طریق مذهبی 

آیه ی تطهیر یعنی یا علی(ع)
سوره تکویر یعنی یا علی(ع)

تو اولوالامری و چون امر نبی(ص)
شد اطاعت از تو واجب یا علی(ع)

تو محمد(ص) را ذوی القربی شدی
شوهر شایسته ی زهرا(س) شدی

خوان و خانه چون که از آل عباست
آیه اطعام در شان شماست

 یا علی(ع) ای مرد بی همتای دهر 
اهل ذکری و تویی دانای دهر

با ولای تو رسالت کامل است
هر عبادت بی ولایت باطل است

ای مسلمانان عالم را امیر
اوج هستی نقطه ی عطف غدیر

ای حدیث منزلت را منزلت
ای سراپا شور و عشق و معرفت

باب علم  شهر پیغمبر(ع) تویی
ترجمان سوره ی کوثر تویی

یا علی(ع) ای مؤمنین را شهریار
جانشین مصطفی(ص) در یوم دار 

یا علی(ع) ای بر نبی(ص) صاحب لوا
ای وصی و جانشین مصطفی(ص)

یا علی(ع) ای قبله ی اهل یقین
ای که تو هستی ولی مؤمنین

نوش جانت با محمد(ص) لحم طیر
هفت گردون در شب معراج سیر

 هر که پرچمدار جنگ خیبر است
شیعیان را او امیر و رهبر است

حیدر کرار(ع) و ثقل اصغری
حافظ آیات ثقل اکبری

یاعلی(ع) ای مؤمنان را مقتدا
همنشین مصطفی(ص) زیر عبا

ای تو سکان دار کشتی نجات
وی تو حلال تمام مشکلات

آمدی از نور یا حیدر(ع) پدید
 با محمد(ص) از درختی واحدید

تا که اوراق امامت ثبت شد
در حدیث لوح نامت ثبت شد

ای تو برتر از تمام اولیاء
تاج فخر و افتخار انبیاء

گفته در وصف تو جبریل امین
لا فتی الا امیرالمومنین(ع)

ای قسیم نار و جنت یا علی(ع)
باعث انزال رحمت یا علی(ع)

چون تو با حقی و حق هم با علی(ع) است 
در کلام تو حقیقت منجلی است

مرتضایی و قسیم نور و نار
شیعیانت سربلند و رستگار 

 



جمعه 99 مرداد 17 | نظر

 

کیستم من؟


کیستم من؟ مقتدا و قبله ی اهل یقینم

من پناه بی پناهانم،علی(ع) حصن حصینم 

کیستم من؟ معنی آیات قران مبینم 

در میان جمله ی خوبان عالم بهترینم 

من علی ابن ابیطالب امیرالمؤمنینم


کیستم من؟ حیدر کرار امیرالمؤمنینم

جانشین احمد مختار(ص) امیرالمؤمنینم

کیستم من؟ آگه از اسرار امیرالمؤمنین

کیستم من؟ زینت گلزار امیرالمؤمنینم

من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم


دردهای اهل عالم را فقط درمان منم من

واسط فیض خدای قادر سبحان منم من

شرح آیات خدا در مصحف قران منم من

خاتم پیغمبران را من نگینم من نگینم

من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم


من به قلب مؤمنان در هر دو دنیا خانه دارم

من به دربار الهی منسبی شاهانه دارم

من برای صید دلها بی نهایت دانه دارم

رهنمای اهل عالم، من امام المتقینم

من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم


کیستم من؟ ترجمان سوره ی ام الکتابم

کیستم؟ آمین بعد از هر دعای مستجابم

کیستم من؟ علت ایجاد ماه و آفتابم

کیستم من؟ معنی آیات قران مبینم

من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم


من به حکم خالق سبحان به هر مؤمن امیرم

من علمدار رسولم، در شجاعت بی نظیرم

کیستم من؟ ترجمان خطبه ی عید غدیرم

من برادر با رسولم، یار خیر المرسلینم

من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم 


اولین و آخرینم، باطنم من، ظاهرم من 

شافع روز جزا، میزان روز محشرم من

شیر میدان نبردم حیدرم من حیدرم من

آسمان را اخترم، من مالک دنیا و دینم

من علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنینم

 



چهارشنبه 99 مرداد 15 | نظر

 

علی علیه السلام کیست

وقتی که اسماعیل را ایزد امان می داد
بالای بام کعبه مولایم اذان می داد

بگذاشت مریم چون که عیسی را به گهواره
مولای ما گهواره او را تکان می داد

وقتی علی(ع) پیروز در هر امتحانی بود
آدم برای اولین بار امتحان می داد

وقتی که دل می برد یوسف از زنان مصر
حور و ملک نزد علی(ع) روح و روان می داد

وقتی که هارون شد وزیر حضرت موسی
تعلیم موسی را علی(ع) فن بیان می داد

می داد اگر جان دوباره مرده را عیسی
با یاری مولا علی(ع) بر مرده جان می داد

بار رسالت چون که بر دوش محمد(ص) بود
یک یاعلی(ع) بر بازوی احمد(ص) توان می داد

دست علی(ع) را برد بالا چون رسول الله(ص)
دست خدا را بر زمینی ها نشان می داد

یک یاعلی(ع) گفت و بکند از جا در خیبر
یک یاعلی(ع) او را توانی بیکران می داد

هر جا که ورد یا علی(ع) نقل محافل شد
مولا مدال عاشقی بر شیعیان می داد

می شد اگر لبریز از مهر علی(ع) دلها
مهرش به هر دلداده عمر جاودان می داد

مهتاب هر شب با علی(ع) شب را سحر می کرد
خورشید را حیدر(ع) به اهل آسمان می داد

 



چهارشنبه 99 مرداد 15 | نظر

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin