سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

امام کیست؟

انتظار

مصداق صراط المستقیم

وابتغو الیه الوسیله

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (177)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (19)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (17)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (23)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (15)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (230)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (178)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 834110
بازدید امروز :162
بازدید دیروز : 237
تعداد کل پست ها : 1356

 

اشعار ولادت حضرت امام رضا علیه السلام

چشم بگشود و جهان از قدمش گلشن شد

به گل روی رضا(ع) دیده ی ما روشن شد

آمد و خاک رهش سرمه ی چشم ما شد
آمد و تا به ابد بر سر ما مولا شد

خاک کویش به همه درد بشر درمان شد
به تن مرده ی انسان نَفَس او جان شد

آمد و روضه ی رضوان بشر شد کویش
ماه و خورشید و مَلَک محو رخِ نیکویش

او چراغ ره خوشبختی انسان ها شد
دین اسلام به سعی و عملش احیا شد

پرچم سبز رضا(ع) امنیت ملک خداست
هر کجا اوست رضا حضرت حق نیز رضاست

سایه سار سر اهل دو سرا باشد او
حجت الله و غریب الغربا باشد او

زائرش هر که شود قدر و بها می گیرد
زائر کوی رضا(ع) بوی خدا می گیرد

زائرانش همه از رأفت او مسرورند
همه از لطف خداوند به خود، مشکورند

در حریمش دل هر شیعه صفا می گیرد
دل زنگاری ما برق و جلا می گیرد

زائر او به یقین زائر بیت الله است
شهریار است اگر سائل این درگاه است

حشمت حیدر(ع) و زهرا(س) و پیمبر(ص) دارد
آنچه خوبان همه دارند، مکرر دارد

دردمندان بشتابید که دارو آمد
مظهر لطف خدا، ضامن آهو آمد

آسمان جلوه ای از سفره ی احسان رضا(ع)
همه ی عالمیان ریزه خور خوان رضا(ع)

قدسیان گِرد حریمش همه در پروازند
خاکیان نیز به تاج سر خود می نازند

شده در مقدم او عرش خدا گل باران
سجده ی شکر خدا پیشه ی شب بیداران

نار از مِهر رضا(ع) جلوه ای از نور شود
شرّ شیطان ز سر زائر او دور شود

در لطف و کرم او به روی ما باز است
بین خوبان جهان منتخب و ممتاز است

مرغ دل مثل کبوتر روی بامش بنشست
روی بامش نه، به زنجیره ی دامش بنشست

زائر کوی رضا(ع) حضرت اسرافیل است
پرده دار حرمش حضرت جبرائیل است

آمد او واسطه ی فیض الهی باشد
ناجی مردم دنیا ز تباهی باشد

آمد او تا بشود قبله ی اصحاب یقین
بشود ترجمه ی ساده ی قرآن مبین

دل شود کعبه اگر دل به رضا(ع) بسپاریم
شکر یارب که در این خانه رضا(ع) را داریم

شیعه نوشیده ز پیمانه ی او آب حیات
به قد و قامت آن نو گل زهرا(س) صلوات



شنبه 02 خرداد 6 | نظر بدهید

 

شاه چراغ

شهر شیراز است و ایران است و یک شاه چراغ

یک جهان جان است و جانان است و یک شاه چراغ

حُسن یوسف می بَرد دل از زنان مصر اگر
دلربای اهل ایمان است و یک شاه چراغ

عرشیان گِرد حریمش روز و شب پر می زنند
قدسیان و عرش رحمان است و یک شاه چراغ

نور باران از وجود اوست این ایران ما 
ماه و خورشید فروزان است و یک شاه چراغ 

دردمندان را به لطف حق شفا می بخشد او
چون طبیب دردمندان است و یک شاه چراغ

فکر و ذِکرش شرح آیات کتاب وحی بود
عامل آیات قران است و یک شاه چراغ
.
در میان جمله انسان هاست او شاه چراغ
یک جهان و هر چه انسان است و یک شاه چراغ

فضل و احسان از صفات نیکِ مردان خداست
معدن اکرام و احسان است و یک شاه چراغ

در طریق نیکبختی او چراغ راه ماست
راه میلیون ها مسلمان است و یک شاه چراغ

کم نباشد در جهان افراد خوب و نیک نام
نیکی و خیر فراوان است و یک شاه چراغ

شرح خوبی های او افزون شود از صد کتاب
کار من تالیف دیوان است و یک شاه چراغ



چهارشنبه 02 خرداد 3 | نظر بدهید

 

اشعار ولادت حضرت معصومه (س)

ملیکه ی ارض و سما حضرت معصومه سلام

شفیعه ی روز جزا حضرت معصومه سلام

ای همه ی وجود تو پر از محبت رضا(ع)
زینب کبرای رضا(ع) حضرت معصومه سلام

سلاله ی کوثری و فاطمه ی مکرری
سوره کوثر خدا حضرت معصومه سلام

مایه ی فخر هفتمین امام شیعیان تویی
مایه ی فخر اولیاء حضرت معصومه سلام

گرد ضریح حرم تو انبیاء به استلام
قبله ی جمله انبیاء حضرت معصومه سلام

ای که به دربار تواند مریم و ساره خادمه
مایه ی عزّت نساء حضرت معصومه سلام

آمدی و ز مقدمت همه جهان صفا گرفت
ای گل گلشن هُدا حضرت معصومه سلام

عرش خدا ز مقدمت محفل جشن و شادی است
فرشته ی فرشته ها، حضرت معصومه سلام

ای که تمام مؤمنین زائر چشمان تواند
وی تو به شیعه مقتدا حضرت معصومه سلام

ای که تویی نمونه ی عفاف و پاکدامنی
الگو و اسوی حیا حضرت معصومه سلام

ای که توسّلِ به تو دوای دردهای ماست
به دردهای ما دوا حضرت معصومه سلام

نام تو آمّین هر دعای مستجاب ماست
علت پاسخ دعا حضرت معصومه سلام

ملک زمین ز مقدمت مهبط قدسیان شده
زینت عرش کبریا حضرت معصومه سلام

خوش آمدی خوش آمدی مقدم تو مبارک است
بر لب ماست این نوا حضرت معصومه سلام

به روی لب ز مقدمت غنچه ی گل شکغته است
نغمه ی شیعه یک صدا، حضرت معصومه سلام



جمعه 02 اردیبهشت 29 | نظر بدهید

 

اشعار شهادت امام صادق علیه السلام

کیستی؟ جلوه ی جمال خدا، کیستی؟ فقه شیعه را بانی

شرح و تفسیر وحی هستی تو، معنی آیه های قرآنی

ترجمان حدیث لولاکی، هست مدیون تو همه افلاک
خرٌمی بخش باغ و بستان و زینت افزای هر گلستانی

معدن جمله ی کراماتی، از بدی ها ولی به دوری تو
پاک و طاهر چو آیه ی تطهیر، تو به هر کار نیک بنیانی

تو سراپا فضیلتی آقا، تو چراغ هدایتی آقا
بی تو گم می شد ای چراغ هدی، در جهان شیوه ی مسلمانی

دستهای تو بسته اند چرا؟ می کِشندت چرا توی کوچه؟
از چه بی احترامیت کردند؟ چون که هستی تو حیدر(ع) ثانی

بر روی خاک کوچه افتاده از چه عمامه  و عبای تو؟
دشمنان خدا و قرآن و طرح این نقشه های شیطانی

دشمنت می دهد تو را آزار، ناسزا گویدت عدو بسیار
جرم تو بی گناهیت باشد، تو بَری از همه گناهانی

کوه ایمان و معدن صبری، معنی آیه ی اولوالامری 
طاعت از تو اطاعت حق است، تو ولیّ خدای سبحانی

مثل زهرا(س) تو هم کتک خوردی، مثل مادر شکست پهلویت
مثل حیدر(ع) به نیمه ی شب ها، با خدا گفتگوی پنهانی

احترامی ندیده ای اما، هتک حرمت شدی هزاران بار
هتک حرمت نشد در این عالم، هیچ کس با چنین فراوانی

دست های تو را که می بستند، یاد غم های زینب(س) افتادی
یاد بند اسارت و ره شام، یاد بزم شراب و مهمانی

پاره می شد تو را چو پیراهن، یاد آن کهنه پیرهن بودی
یاد راس حسین(ع) بر سر نی، زلف خونین و مو پریشانی

روضه ی کوچه را که می خواندی چشم تو چشمه سار خون می شد
روضه ی کوچه می شود تکرار، در همین لحظه های پایانی



شنبه 02 اردیبهشت 23 | نظر بدهید

 

مرثیه وفات حضرت عبدالعظیم حسنی

سیّد ما حضرت عبدالعظیم

خانه ی دل جای تو بود از قدیم

ای حرمت قبله ی اهل یقین
شیعه ز داغت شده ماتم نشین

رفتی و در خانه ی دل های ما
بزم عزا گشته ز داغت به پا

بر سر ما از غم تو دست غم
سینه ی ما معدن رنج و الم

ری شده گر مدفن تو یاکریم
خانه ی دل مسکن تو یاکریم

حضرت جبریل گرفتار توست
عرش خدا نیز عزادار توست

حضرت جبریل شده نوحه خوان
در غم تو ناله کنان قدسیان

گشته سیه پوش ز داغت فلک
دست عزا بر سر جنّ و ملک

گریه کند از غم تو آسمان
داغ غم توست غمی بیکران

شال عزا بر سر خورشید و ماه
بر تن انجم شده رخت سیاه

آهوی صحراست فغان در غمت
مرغ هوا ناله کنان در غمت

ماهی دریاست به داغت عجین
خاک عزا بر سر اهل زمین

مدح تو زینت به سخن می دهد
مدفن تو بوی حسن(ع) می دهد

مثل حسن(ع) چون که تو هستی کریم
مثل حسن(ع) شأن تو باشد عظیم

ای که تویی شیعه ی آل عبا
هست دو چشمان تو مشکل گشا

ای که تویی عاشق پروردگار
در غم تو شیعه شده داغدار

ای حرمت کرب و بلای حسین(ع)
آل عبا(ع) را تو شدی نور عین

دور مزار تو ملائک غمین
در غم تو عالَم و آدم حزین

صحن و سرای تو دیار غم است
بر سر ما گَرد و غبار غم است

دلبر ما حضرت عبدالعظیم
زائر چشمان توایم از قدیم

هر که تو را داد سلام ای زعیم
ریزه خور خوان تو شد ای کریم

داغ تو آتش زده بر جان ما
در غم تو ناله کُنان انبیاء 

در غمت ای تاج سر شهر ری
می چکد اشک از بصر شهر ری

در غم تو هر که به غم مبتلاست
زائر دلخسته ی کرب و بلاست



جمعه 02 اردیبهشت 15 | نظر بدهید

 

هشتم شوال، تخریب بقیع

چون که خود را عده ای تسلیم شیطان می کنند

جنگ حتی با خدای حیّ سبحان می کنند

کشتی دینی که ما را سوی ساحل می برد
منحرف کرده اسیر موج طوفان می کنند 

با جفا و ظلم بر آل محمد(ص) روز و شب
جاری از چشمان شیعه سیل باران می کنند

فصل سر سبز بهار گلشن اسلام را
مثل پائیز و زمان برگ ریزان می کنند

آنقدر در ظلمت شب خویش را گم می کنند
تا که انکار مَه و خورشید تابان می کنند

غرق در دریای بی دینی و کفر و ظلمتند
دعوی فرمانبری از امر رحمان می کنند

خنجر آنان سر از اسلام و قرآن می بُرد
تا قیامت ننگ را تقدیم انسان می کنند

چون سپاه ابرهه بر کعبه یورش می برند
مرقد آل علی(ع) را نیز ویران می کنند

کشتی دین را اسیر فتنه و شر می کنند 
ظلم بر کشتی سوار اهل ایمان می کنند

سلب آرامش کنند از جای جای این جهان
 آتش کینه به پا در باغ و بستان می کنند

گر به ظاهر با خدا پیمان یاری بسته اند
در عمل اما همیشه نقض پیمان می کنند

ریزه خوار سفره دینند در هر روز و شب
نعمت حق را ولی پیوسته کفران می کنند

گر چه هر گز عامل آیات قرآن نیستند
عمر خود را صرف صدها ختم قرآن می کنند

هست سر تا پایشان لبریز کفر و ارتداد
با وقاحت از چه تکفیر مسلمان می کنند

ای خدا بشکن تو دست دشمنان اهل بیت(ع) 
دست آنهایی که تخریب گلستان می کنند



جمعه 02 اردیبهشت 8 | نظر بدهید

 

رباعی عید سعید فطر

ما شیعه ی محمّد(ص) و زهرا(س) و حیدریم

ما میهمان سفره ی احسان داوریم

شکرانه ی ضیافت یک ماه ی خدا
محفل نشین محفل الله اکبریم
****
ماه مبارک رمضان رفت، حیف شد 
آن حال ناب وقت اذان رفت، حیف شد

عید سعید فطر رسیده  هزار شکر 
ماه خدای عالمیان رفت، حیف شد
****
عید شکر خدای سبحان است
عید ختم کتاب قرآن است

عید یک ماه بندگی خداست
وقت شادی اهل ایمان است
****
عید فطر است، مؤمنان تبریک
عید عشق است، عاشقان تبریک

عید پیروزی و سر افرازیست
سر بلندان امتحان تبریک
****
عید ماه ضیافت است این عید
عید خیر و سعادت است این عید

عید حمد خدای سبحان است
عید شکر عبادت است این عید



چهارشنبه 02 فروردین 30 | نظر بدهید

 

مرثیه شهادت حضرت علی علیه السلام

شب تا سحر اگر که خدا را صدا کنم 

یا روز و شب اگر به خدا التجا کنم
شب های قدر اگر که دمادم دعا کنم
در سایه سار شیعگی مرتضی(ع) کنم
کعبه به یمن مقدم او گشت محترم

نوشید تا که شهد شهادت امیر دین
پوشیده شد لباس عزا بر تن زمین
رخت سیاه شد به تن کعبه همچنین
انگشتر رسول خدا(ص) گشت بی نگین
بگرفت حق ز عالمیان اعظمِ نِعَم

از فرش تا به عرش به رنگ عزا همه
دست عزا به سینه ی اهل ولا همه
گریان در این عزا بصر انبیا همه
کروبیان به غصه و غم مبتلا همه
نالد عرب ز غصه و گرید ز غم عجم

فرق علی شکافت، مسلمان یتیم شد
آیات وحی خالق سبحان یتیم شد
شرح و بیان و معنی قرآن یتیم شد
خورشید و ماه و اختر تابان یتیم شد
یکباره شد زمین و زمان مبتلا به غم

صاحب عزاست در غم حیدر(ع) خود خدا
بزم عزا به پا شده در عرش کبریا
جبریل نوحه خوان و مَلَک نیز در نوا
آوای یا علی(ع) است که پیچیده در فضا
گویند تسلیت همه اهل سما به هم

رنگین ز خون سر چو ردای علی(ع) شده
مسجد سیاه پوش عزای علی(ع) شده
محراب غصه دار برای علی(ع) شده
ماتمسرای کوفه سرای علی(ع) شده
پوشیده رخت غصه به تن گلشن اِرَم

او قبله گاه اهل یقین بود و در غمش
فرمانروای مُلک زمین بود و در غمش
ام الکتاب و معنی دین بود و در غمش
تاج شرف به عرش برین بود و در غمش
قلب تمام عالمیان پر شد از الَم

از ضربتی که باعث قتل امام شد
فصل نشاط و شادی امّت تمام شد
ماه عزا مرادف ماه صیام شد
تا روز حشر خنده به انسان حرام شد
دامان ما ز اشک دو دیده است همچو یَم

زینب(س) ز غصه دست عزا می زند به سر
گشته حسن(ع) ز داغ پدر زار و خونجگر
بشکسته از حسین(ع) ز داغ پدر، کمر
عباس(ع) هم دو چشمه ی خون جاری از بصر
بشکست وقت شرح غصه ی جان سوزشان قلم

فصل عزاست گریه کن ای چشم روزگار
اما به جای اشک تو از دیده خون ببار
از داغ مرتضاست غمین حال ذوالفقار
اما علی(ع) به کعبه قسم، گشته رستگار
همراه فاطمه(س) به جِنان می زند قدم



شنبه 02 فروردین 19 | نظر بدهید

 

مناجات شب قدر

در این شب قدر ای خدا، شب زنده داری می کنم

شرمنده از کردار خود، تا صبح زاری می کنم

در این شب قدر ای خدا، آمد به سویت بنده ای
آمد به سویت بنده ی افسرده و شرمنده ای

در این شب قدر ای خدا، ورد لب من نام توست
امشب انیسم تا سحر، قرآن تو، پیغام توست

در این شب قدر ای خدا، من با تو گویم راز دل
لبریزم از جرم و خطا، از کرده های خود خجل

در این شب قدر ای خدا، با من مدارا می کنی؟
درد من دلخسته را، یارب مداوا می کنی؟

در این شب قدر ای خدا، چشم امیدم سوی توست
تنها دوای درد من، ای مهربان داروی توست

در این شب قدر ای خدا، با حال غمگین آمدم
با کوله باری از گناه، با جرم سنگین آمدم 

در این شب قدر ای خدا، با دیده ای تر آمدم
با قلب لبریز عزا، از داغ حیدر(ع) آمدم

در این شب قدر ای خدا، قرآن بگیرم روی سر
من با تو نجوا می کنم ای دوست تا وقت سحر

در این شب قدر ای خدا، بی آبرویم پیش تو
تو مالک الملکی و من، بیچاره و درویش تو

در این شب قدر ای خدا، من با تو دارم گفتگو
گر چه گنه آلوده ام، دارم من از تو آبرو

در این شب قدر ای خدا، هستی تو غفّار الذّنوب
من پای تا سر عیبم و هستی تو ستّار العیوب

در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز جزا
بین من و تو واسطه باشد علی مرتضی(ع)

در این شب قدر ای خدا، من با حدیث اشک و آه
دارم امید آن که تو بر من نمایی یک نگاه

در این شب قدر ای خدا، عبدی خطا کار آمده
چون سیل اشک چشم او بر روی رخسار آمده

در این شب قدر ای خدا، ممنونم از مهمانیت
از لطف و احسان تو و از رحمت رحمانیت

در این شب قدر ای خدا، ورد لبم یا مصطفاست
گر من گنه آلوده ام، او شافع روز جزاست

در این شب قدر ای خدا، زهرا(س) مددکار من است
زینب(س) ز راه مرحمت پیوسته غمخوار من است

در این شب قدر ای خدا، باشد شفیع من حسن(ع)
ماه بنی هاشم(ع) دهد عز و شرافت را به من

در این شب قدر ای خدا، دستم به دامان حسین(ع)
با عابدین(ع) همناله ام، از داغ او در شور و شین 

در این شب قدر ای خدا، با یاری آل عبا(ع)
یارب به حق باقر(ع) و صادق(ع) مدد فرما مرا

در این شب قدر ای خدا، در این شب ذکر و دعا
یارب به حق کاظم(ع) و حق علی موسی الرضا(ع)

در این شب قدر ای خدا، حق امام دین جواد(ع)
حق علی ابن الجواد(ع)، آن شافع روز معاد

در این شب قدر ای خدا، حق امام عسکری(ع)
حق امام مهدی(عج) و آن ذوالفقار حیدری

در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز حساب
خواهم ز تو امر فرج، فرما دعایم مستجاب



جمعه 02 فروردین 18 | نظر بدهید

 

شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

میلاد گل سر سبد گلشن زهراست

این نو گل زهرا(س) چه پری چهره و زیباست

از مقدم او شور و شعف در همه دل هاست
این درّ گران حاصل پیوند دو دریاست

از مقدم او چشم محمّد شده روشن
بگرفته صفا از قدمش روضه و گلشن

ماه رمضان، ماه خدا، ماه ضیافت
ماه علی(ع) و ماه ولیّ، ماه ولایت
ماه حسن(ع) و ماه سخا ماه کرامت
ماهی که هویداست در آن راه سعادت

آمد به جهان تا پسر حیدر(ع) کرار
یک باره دل عالمیان گشت گرفتار 

ما شیعه ی اوئیم و به سر تاج ولایش
ما ملتمس قطره ای از بحر دعایش
او هست کریم و همه هستیم گدایش
وقتی که رضا اوست، رضا هست خدایش

این گل که صفا داده به گلزار پیمبر(ص)
باشد حسن(ع) و روشنی دیده ی حیدر(ع)

توحید پذیری است به حق شرط نبوٌت
تبلیغ رسالت همه ابلاغ امامت
اینها همگی معنی ایمان و دیانت
خوشبختم و دارم به سرم تاج ولایت

تا دخت نبی محو تماشای حسن(ع) شد
هر شیعه مسلمان تولای حسن(ع) شد

فرزند امیر عرب و حجت دادار
او آمد و شد مثل علی(ع) زینت گلزار
ما جمله خط و اوست به حق نقطه ی پرگار
او آب حیات است و منم تشنه ی دیدار

نامش حسن(ع) است و پسر ارشد زهراست
آیات خدا را پسر فاطمه(س) معناست

جمعند ملائک همه اطراف سرایش
جبریل بخواند همه دم مدح و ثنایش
کردند ملائک همگی سجده به پایش
ما نیز نمائیم همه جان به فدایش

خورشید هدی، جلوه ی حق، رهبر امّت
آمد حسن(ع) آن تاج سر و سرور امّت

نامش حسن(ع) و واسطه ی فیض خدا اوست
تفسیر اذان، معنی دین، روح دعا اوست 
آلام بشر را همه درمان و شفا اوست
کان کرم و معرفت و جود و سخا اوست

باشد یکی از اعظم اسماء الهی
از او طلبم گوشه ی چشمی و نگاهی

او ترجمه ی بینه و کوثر و تین است
تفسیر زلال علق و نور مبین است
او قبله ی حاجات همه اهل یقین است
 گهواره ی او بال و پر روح الامین است 

در مقدم او عرش خدا گشته چراغان 
تبریک به اسلام و به ایمان و به انسان



دوشنبه 02 فروردین 14 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin