در تمام عمر مهمان نگاهت بوده ام
غرق رحمت زیر باران نگاهت بوده ام
تو نگاهم کردی و من محو دیدارت شدم
زائر کوی خراسان نگاهت بوده ام
خوان احسان و کرم گستردی و هر صبح و شام
ریزه خوار سفره ی خوان نگاهت بوده ام
ذکر تو تسبیح صبح و ظهر و شامم بوده است
بعد هر ذکری غزلخوان نگاهت بوده ام
تو نگاهم کردی و شد نورباران چشم من
نور باران از چراغان نگاهت بوده ام
از نگاه چشم تو صد معرفت آموختم
من که شاگرد دبستان نگاهت بوده ام
از زمانی که شدی تو ضامن آهوی دشت
من هم آهوی بیابان نگاهت بوده ام
مرغ دل پر می زند پیوسته در گرد حرم
چون کبوتر ها نگهبان نگاهت بوده ام
ای که چشمان تو شد تفسیر آیات خدا
قاری آیات قران نگاهت بوده ام
ای که هستی معنی ایمان و تقوا و یقین
محو شور و شوق و ایمان نگاهت بوده ام
بی نگاه لطف تو هرگز مسلمانی نبود
لطف کردی من مسلمان نگاهت بوده ام
روز و شب دست گدایی سوی تو کردم دراز
چون گدای لطف و احسان نگاهت بوده ام
ای تمام هستی شیعه فدای چشم تو
من به قربانگاه، قربان نگاهت بوده ام
امر فرما تا سر و جان را کنم تقدیم تو
من که عمری سر به فرمان نگاهت بوده ام
تا نگاه لطف تو شد شامل احوال من
شاکر لطف فراوان نگاهت بوده ام