گریه کمتر کن که هنگام سحر خواهد رسید
بعد از این ظلمت تو را قرص قمر خواهد رسید
بعد عاشورا اگر ایام تلخی داشتی
غم مخور ایام چون شهد و شکر خواهد رسید
ای که پاهای تو شد آزرده از خاشاک دشت
بهر پاهایت دوایی مختصر خواهد رسید
عمه می گوید که بابای تو باشد در سفر
گریه کمتر کن که بابا از سفر خواهد رسید
بی خبر هستی اگر از حال بابا غم مخور
هاتفی با کوله باری از خبر خواهد رسید
گریه کمتر کن که بابا می شود مهمان تو
رو به استقبال چون آسیمه سر خواهد رسید
بسکه دارد شوق دیدار تو را بابای تو
جای با پا آمدن با سر پدر خواهد رسید
راس بابای تو را در یک طبق می آورند
چون سری ارزنده تر از صد گهر خواهد رسید
بوده آن سر بر سر نی گر نشان سنگها
در طبق ایمن ز هر خوف و خطر خواهد رسید
چون که سیلی خورده ای در پیش چشمش بارها
اشک او را پاک کن، با چشم تر خواهد رسید
گاه بوده در تنور و گاه هم در طشت زر
خورده چوب خیزران در طشت زر خواهد رسید
راس بابا را نوازش کن در این ساعات شب
صبح نزدیک است و هنگام ظفر خواهد رسید