شیعه را شوق تماشای رخ جانان است
اشک شوقش ز دو دیده به روی دامان است
بر لبش خنده و از دیده ی او اشک روان
قلب او شاد از این واقعه صد چندان است
خبری تازه به راه است خبر دار شوید
باغ دل خرم و لبها همگی خندان است
گام بگذاشت به دنیا چو حسین ابن علی(ع)
گل لبخند شکوفا به لب انسان است
غصه ها بار سفر بست و برفت از دل ما
شادی از مقدم او در دل ما مهمان است
دردمندان جهان مژده که درمان آمد
نام او بر همه آلام بشر درمان است
دیگر از ظلمت شب ها خبری نیست که نیست
روی او مثل مه چهاردهم رخشان است
به لبش زمزمه ی وحی خدا دارد او
گر چه خود معنی آیات همه قران است
زینت عرش خداوند شده نام حسین(ع)
عالم خاک هم از مقدم او رضوان است
مادرش فاطمه(س) باشد پدرش نیز علی(ع) است
بی سبب نیست که سر تا به قدم ایمان است
نیست ما را به دل از روز جزا هیچ غمی
شافع روز جزا اوست که خود میزان است