در غمت آقا شدم قامت کمان از راه دور
داغت آورده برایم ارمغان از راه دور
هر که را دیدم ز داغت در گریبان داشت سر
داغدار تو همه پیر و جوان از راه دور
دست غم می زد به سر بالای منبر واعظی
ظهر عاشورا و هنگام اذان از راه دور
چشمه چشمه خون دل جاری شد از هر دیده ای
شد زمین دریا از این اشک روان از راه دور
از زمین جوشید خون در ماتم جانسوز تو
از سما آید ندای الامان از راه دور
کافر از داغ تو می گرید چو ابر نو بهار
بگذرد چه در غمت بر شیعیان از راه دور
آسمان باران غم می ریزد از چشمان خویش
روضه خوان داغ تو کروبیان از راه دور
بعد عاشورا دگر جز فصل غم فصلی نماند
فصل ها شد یک به یک فصل خزان از راه دور
از غم جانسوز تو آتش گرفته قلب ما
روی قلب ما به جا مانده نشان از راه دور
رخت غم پوشیده بر تن در عزایت عالمی
غصه دار و داغدارت یک جهان از راه دور
آشکارا در غمت از دیده ها خون می چکد
سینه می سوزد ز غم اما نهان از راه دور
چهره ها از داغ تو محزون و غم آلوده اند
مؤمنان از کف همه داده عنان از راه دور
مردها سر در گریبانند آقا در غمت
بانوان هم دست غم بر سر زنان از راه دور
یاد آرم چون که از بزم یزید و جام می
شعله می گیرم ز چوب خیزران از راه دور
می برد دل های ما را کاروانی سوی شام
ناله های کاروان تا آسمان از راه دور