دل لبریز از عشقم هوای جمکران دارد
هوای پر کشیدن تا به اوج آسمان دارد
تمنّای تماشای رخ صاحب زمان(عج) دارد
کنار جمکران او دل من آشیان دارد
شب جمعه دلم صاحب زمانی می شود آری
به عشق دیدن رویش، کشد تا صبح بیداری
از اینجا بار بربست و سفر آغاز کرد این دل
به عشق دوست تا اوج فلک پرواز کرد این دل
دوباره پر گشود و هجرتی ممتاز کرد این دل
به کار عاشقی این بار هم اعجاز کرد این دل
شب جمعه دل من می رود تا جمکران دوست
که شاید باشد او یک شب انیس و همزبان دوست
دل من حاجی آن قبله ی دلهاست ای یاران
دل من قطره و مولای من دریاست ای یاران
دل من ساکن کوی گل زهراست ای یاران
دل من بی رخش آشفته و شیداست ای یاران
شب جمعه شب دیدار روی یوسف زهراست
شب پرواز مرغ دل به سوی یوسف زهراست
دلم با عشق دلبر می پرد تکرار در تکرار
پرید و رفت از پیشم به شوق دیدن دلدار
برای دیدن دلبر دلم دارد بسی اصرار
دلم را خوش کن ای دلبر تو با یک وعده ی دیدار
شب جمعه دلم تا کوی دلبر می کند پرواز
که با دلبر نماید اوج عشق خویش را ابراز
نگاهی گر کند باشد نگاه او مسیحایی
ربوده دل ز اهل عالم آن یار تماشایی
ندیده هیچکس رویی بدین خوبی و زیبایی
تمام خوبرویان محو آن خورشید رؤیایی
دل از روز ازل شد خانه ی آن یار ای یاران
نباشد خانه ی دل خانه ی اغیار ای یاران
نشسته مرغ دل بر شاخسار گلستان او
سپارد گوش جان مرغ دل من بر اذان او
صفایی می کند گاهی به زیر سایبان او
شده شرمنده مرغ دل ز لطف بیکران او
شب جمعه نوای اهل عالم هست یا مهدی(عج)
ز جام باده ی نابت همه سرمست یا مهدی(عج)