بشنو از نی حدیث هجران را
شرح درد و غم فراوان را
ناله ی نی شرار اندوه است
بار غم روی شانه چون کوه است
ناله ی نی نوای مغموم است
ناله ی جانگداز مظلوم است
بار غم بستم و شدم عازم
مقصدم کوچه ی بنی هاشم
کوچه لبریز دود و گرد و غبار
بین کوچه گروهی از کفار
چند نامرد بی خبر ز خدا
حمله ور سوی خانه ی زهرا(س)
پشت در بود دخت پیغمبر(ص)
شعله ور بود تخته های در
حمله بردند چون سوی خانه
آن گروه ز شرع بیگانه
در شکست از فشار آن اعدا
میخ در شد به سینه ی زهرا(س)
از صدای نفس زدن هایش
واز نوای خدا خداهایش
بغضدشمن به اوج قله رسید
بیشتر در فشرد قوم پلید
از فشار مکرر آن در
گشت پژمرده لاله ی حیدر(ع)
می چکد خون ز نوک میخ در
درد پهلوی دخت پیغمبر(ص)
گل پژمرده روی خاک افتاد
زیر پا مانده بود بی امداد
کرد کوشش که پا شود از جا
تا نماند به زیر دست و پا
ناگهان سر رسید بی رحمی
شهره بین عرب به بی شرمی
با غلاف سلاحش آن کافر
زد به پهلوی دخت پیغمبر(ص)
وای افتاد بر زمین زهرا(س)
محسنش کشته گشت واویلا
از هجوم سپاه اهریمن
له شده زیر دست و پا یک زن
تا که رفت از جهان رسول خدا(ص)
صد مصیبت رسید بر زهرا(س)
بست بار سفر گل طه
جای گل جنت است نه دنیا
در عزای بتول(س) می گرییم
هم نوا با رسول(ص) می گرییم
در عزا و مصیبت زهرا(س)
شد دل شیعه خانه ی غمها
ناله کن نی که لاله پرپر شد
ناله کن نی که دیده ها تر شد
نکند فصل برگریزان است
گلشن دین چو بیت الاحزان است