می روم از این دیار این شعر از من یادگار
مقصد من کوی یار این شعر از من یادگار
از قصیده تا غزل از مثنوی تا شعر نو
می سرودم بی شمار این شعر از من یادگار
می سرودم شعر در صحرا اگر یا کوهسار
یا کنار جویبار این شعر از من یادگار
گر به تابستان سرودم یا به فصل برگ ریز
یا زمستان یا بهار این شعر از من یادگار
گر بگریاندم شما را یا اگر خندانده ام
بوده رسم روزگار این شعر از من یادگار
گاه شرحی مختصر بر آیه های وحی بود
شمع ره در شام تار این شعر از من یادگار
اغلب ابیات شعرم وصف آل الله(ع) بود
با کلامی استوار این شعر از من یادگار
اولویت داشت در شعرم رضای کردگار
تا که باشم رستگار این شعر از من یادگار
از خدا می خواهم عمری لا اقل چون عمر نوح
تا سرایم وصف یار این شعر از من یادگار
حق مدد کرد و زدم یک عمر دم از مرتضی(ع)
چون حصان و شهریار این شعر از من یادگار
هر چه در وصف علی(ع) گغتیم و بنوشتیم ما
تازه شد یک از هزار این شعر از من یادگار