1
ای خاک بقیع جنت و رضوانی
ویرانه ولی بهشت جاویدانی
تخریب شدی به دست وهابی ها
اوراق ز هم گسسته ی قرآنی
2
هر گز به جز حمد خدا چیزی نگفتند
با جرم حق گوئی، ز دنیا دست شستند
ویرانه شد وقتی بقیع ای وای ای وای
خورشیدها بی سایبان در خاک خفتند
3
وهابیت یک عده پست بت پرستند
در دامن ابلیس هم آنها نشستند
از نور بگسستند و پیوستند با ظلم
خورشید را با سنگ کینه می شکستند
4
هم حرمت حریم امامان شکسته شد
هم حرمت و قداست قرآن شکسته شد
تخریب شد بقیع و از این درد جانگداز
قلب حنیف و هر چه مسلمان شکسته شد
5
بقیع، خاک تو چون توتیای چشمان است
خرابه های تو ما را بهشت رضوان است
به دست آل سقیفه شدی چو ویرانه
شبانه روز دو چشمان شیعه گریان است
6
اگر چه خاکی و ساده، اگر چه ویران است
بقیع، قبله ی حاجات اهل ایمان است
بهشت روی زمین است خاک پاک بقیع
بقیع خلد برین و بهشت رضوان است
7
سایه غربت تو را افتاده بر سر یا بقیع
خورده ای خنجر تو از قومی ستمگر یا بقیع
گشته ای ویرانه با دستان وهابی پست
خاک تو بر تارک عالم چو زیور یا بقیع
8
بنموده سقیفه ظلم بر آل عبا(ع)
ویرانه شده بقیع از جور و جفا
وهابیت است باعث ویرانی
لعنت به سقیفه و به وهابی ها
9
ویرانه هستم شیعیان، یعنی بقیعم
من مانده ام بی سایبان یعنی بقیعم
با دست وهابی چنین ویران شدم من
گشته بهار من خزان یعنی بقیعم