سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

قانون محبت

اشعار ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

نامه ای به دوست

وفات حضرت معصومه

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (149)

سروده های دیگر (165)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 818980
بازدید امروز :75
بازدید دیروز : 208
تعداد کل پست ها : 1320

 

شعر شهاد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

سیدی از کدام طایفه ای که مطهر شبیه قرآنی
پای تا سر فضیلتی آقا، زینت گلشن و گلستانی

استواری دین ز قامت توست، تو ستون بنای اسلامی
بانی فقه شیعه هستی تو، شیعه را تو اساس و بنیانی

پرورش داده ای چهار هزار عالم دین شناس آقا جان
بی تو و مکتب تو گم می شد به یقین شیوه ی مسلمانی

دستهای تو را ز کین بستند، بین کوچه کشیده اند تو را
جرم تو چیست ای امام همام، تو که سرمشق بی گناهانی

باز هم یک عبا و عمامه بر روی خاک کوچه افتاده
بازهم دشمنان اسلام و باز هم نقشه های شیطانی

می کشد هی طناب را دشمن تا تو را بیشتر دهد آزار
 غافل از این که تو اولی الامری، انتخاب خدای سبحانی

می زند با لگد به پهلویت، تا که همدرد مادرت باشی
تا که همچون علی(ع) کنی ناله، نیمه شب ها غریب و پنهانی 

احترامت که پیشکش آقا، این همه ناسزا به تو گفتند
کور بودند آن جماعت پست، که ندیدند ماه تابانی

چون گرفتند جعد گیسویت، یاد زلف رقیه(ع) افتادی
یاد شام و خرابه نیمه ی شب، سر بابا زمان مهمانی

پیر این شهر نیستی تو مگر، بی عصا و عمامه ای از چه؟ 
خاکی و پاره پاره پیراهن، پس چرا این همه پریشانی

قلب تو گشته است پر آشوب، نکند یاد زینب (س) افتادی
غصه داری تو در دم آخر، سینه پر درد و دیده گریانی

در مدینه همیشه می خواندی روضه ی کوچه و  در و دیوار
گشته تکرار روضه کوچه در همین روزهای پایانی



شنبه 100 خرداد 15 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin