چشمه چشمه می جوشد اشک مادرت مولا
در عزای تو سوزد قلب خواهرت مولا
بسکه بر تنت خورده تیر و نیزه و شمشیر
چشمه چشمه می جوشد خون اطهرت مولا
از خون عزیزانت شد زمین ز خون رنگین
پاشیده در این صحرا خون لشکرت مولا
پاره پاره گردیده حلقوم علی اصغر(ع)
تا به آسمان پاشید خون اصغرت مولا
یک طرف علمدارت نقش بر زمین گشته
یک طرف به روی خاک نعش اکبرت مولا
چون سر تو را آقا تشنه لب جدا کردند
ناله می کند دریا بهر حنجرت مولا
روی خاک افتاده نعش لاله گون تو
شیهه می کشد اسبی روی پیکرت مولا
می رسد به گوش آقا نغمه ی حجاز تو
گشته قاری قرآن روی نی سرت مولا
حج نا تمام تو حج اکمل است آقا
رمز و راز ها دارد حج آخرت مولا
چون که با لب تشنه شد برون ز شط سقا
گشته عالمی حیران از برادرت مولا
راس تو به روی نی شد روانه سوی شام
پای نیزه خون می ریخت چشم دخترت مولا
ای تو الگوی ایمان، ای تو اسوه ی تقوا
جان فدا نمودی در راه باورت مولا
تو ستون اسلامی، بی تو دین فرو ریزد
تا ابد بمان محکم پشت سنگرت مولا