شب خرابه
|
|
شب خرابه شب گریه های زینب(س) بود شب غم و شب رنج و نوای زینب(س) بود
بلای کرب و بلا سوخت جان زینب(س) را مصیبت و غم و درد آشنای زینب(س) بود
اگر چه موج بلا سخت بود و جانفرسا سفینه بر سر نیزه لوای زینب(س) بود
در آن شبی که پر از وحشت و سیاهی بود به گوش تا به سحر ربّنای زینب(س) بود
رقیه(س)، فاطمه(س) گونه خمیده قامت شد عصای دست رقیه(س) عصای زینب(س) بود
رقیه(س) گریه کنان عمه را صدا می زد که در نبود پدر مبتلای زینب(س) بود
رقیه(س) پر بگشود و پرید از این دنیا ولی عزای رقیه(س) عزای زینب(س) بود
تمام رنج و بلاها نصیب زینب(س) شد تمام غصه و غمها برای زینب(س) بود
و گفت: من که ندیدم به غیر زیبائی ! که چون حسین(ع) مطیع خدای زینب(س) بود
|
شنبه 100 شهریور 20 |
نظر
|
|
|
|