تشنه عشق
|
|
ما تشنه ایم حضرت سقا شتاب کن مشک دو چشم غمزده ی ما پرآب کن
ساقی ببین که دل به غمت مبتلا شده با تیر عشق خود دل ما را کباب کن
ما تشنه ی نگاه تو هستیم ساقیا اینک به یک نگاه تو مارا خراب کن
ساقی مبند دیده ی خود را به روی ما فصل عطش رسیده بیا ترک خواب کن
ما قصه گوی عشق تو هستیم ساقیا اما تو قصه را بنویس و کتاب کن
ماییم و کام تشنه و صحرای بیکسی ما را ز جمله تشنه لبانت حساب کن
شاگردی از کلاس وفای توایم ما هر لحظه ساقیا تو حضور و غیاب کن
یک عمر در عزای تو ما خون گریستیم ازمشک عشق خویش تو ما را مجاب کن
در روز حشر چشم امیدم به دست توست جان دوچشم خود تو مرا مستجاب کن
|
پنج شنبه 89 دی 2 |
نظر بدهید
|
|
|
|