خدایا عاشقم عاشق ترم کن
سر و جانم فدای رهبرم کن
حرم از تشنگی در التهاب است
لب دریا چرا قحطی آب است؟
غم اطفال تشنه آتشم زد
مرا بر تشنه کامان یاورم کن
تمام تار و پودم از حسین(ع) است
همه بود و نبودم از حسین(ع) است
نمی خواهم ببینم مرگ او را
وجودم را فدای سرورم کن
خداوندا منم مجنون و شیدا
لب عطشان برون آیم ز دریا
دو چشمان علی اصغر(ع) به راه است
خداوندا فدای اصغرم کن
مرا یارب اگر نور دو عین است
برای دیدن روی حسین(ع) است
اگر توفیق دیدارش ندارم
فدای او دو چشمان ترم کن
علم بر دستم و مشکم به دوش است
دلم لبریز عشق و در خروش است
به جان مادرم زهرای اطهر(س)
وجودم را فدای باورم کن
منم عباس(ع) و فرزند ولایت
که لبریزم من از شور و شهامت
بنوشان بر من از جام شهادت
مرا مست از مِیِ این ساغرم کن
علی اکبر(ع) فدا شد درجوانی
نمی خواهم پس از او زندگانی
علی اکبر(ع) به خون خود شنا کرد
مرا غرقه به خون چون اکبرم کن
رقیه(س) دیده اش در انتظار است
به درد تشنگی او هم دچار است
برای آن لب خشکیده ی او
خداوندا مرا آب آورم کن
خدایا دیده ی زینب(س) به راه است
به فکر کودکان در خیمه گاه است
مرا شرمنده ی زینب(س) مگردان
دلیل افتخار خواهرم کن
حسین ابن علی(ع) تنهای تنهاست
لبان او ز خشکی مثل صحراست
بسوزد حنجرش از تشنه کامی
فدای آن لب و آن حنجرم کن
خدایا من علمدار سپاهم
که خوش سیما شبیه قرص ماهم
سر من چون که شد بالای نیزه
خدایا سر فراز مادرم کن
دو دست من اگر از تن جدا شد
دو چشمم گر به راه دین فدا شد
اگر وقت شهادت تشنه بودم
مرا سیراب حوض کوثرم کن
تن مولای من بر روی خاک است
خدایا پیکر او چاک چاک است
حسین(ع) من سرش کنج تنور است
بسوزان از غم و خاکسترم کن
میان آن در و دیوار زهرا(س)
تنش مجروح شد، افتاد از پا
به یاد مادر پهلو شکسته
دو دستم را جدا از پیکرم کن
ز صدر زین تنم یارب نگون شد
سرم بر نیزه و جسمم به خون شد
شدم شرمنده پیش تشنه کامان
مدد یارب خود از اهل حرم کن
تن مجروح من در خون شنا کرد
سرم بالای نیزه جلوه ها کرد
اگر دارم خدایا آبروئی
شفیع شیعه روز محشرم کن