چون خاک بقیع جنت رضوان زمین است
مرغ دلم عمریست که ویرانه نشین است
از داغ حسن(ع) خانه ی دل خانه ی غمهاست
خون گریه کند زینب(س) و مغموم و حزین است
ای کاش حسن(ع) مثل پدر خانه نشین بود
در کوچه اگر بیم و خطرها به کمین است
خورده است کتک مادر او پیش نگاهش
هر شیعه از این حادثه عمریست غمین است
تصمیم سقیفه است کتک خوردن زهرا(س)
بر مِحبس پیغمبر(ص) اگر او چو نگین است
چون اهل سقیفه همه هستند منافق
شورا هدفش ضربه به قرآن مبین است
تابوت حسن(ع) شد هدف تیر مُخاصم
زین واقعه صد ولوله در عرش برین است
نیکی به همه آل نبی(ص) نص کتاب است
قرآن که فراموش شد اوضاع چنین است
از داغ حسن(ع) عرش خدا گشته سیه پوش
مرثیه سرا حضرت جبریل امین است
در جنت رضوان علی(ع) و فاطمه(س) غمگین
رخت غم او بر تن اصحاب یمین است
هر شیعه به پیشانی خود دست عزا زد
عمریست نشان غم او روی جبین است
شد خاک بقیعش همه را سرمه ی دیده
قبرش ز شرف قبله گه اهل یقین است
دانی که چرا کشته شد آن مظهر ایمان؟
چون باعث عز? و شرف کشور دین است
خرسند شده هر که ز قتل گل زهرا(س)
شایسته ی نفرین خدا هست و لعین است