ناگهان قم در غم بانوی خوبی ها نشست
از غم بانوی خوبی ها همه دل ها شکست
دختر موسی ابن جعفر(ع) بست تا چشم از جهان
چشمه سار خون شده از غصه چشم شیعیان
کیست این بانو که داغ او زده آتش به جان
و از غم او شد خزان فصل بهار مؤمنان
اوست معصومه(ی)ولی زینب(س) خطابش می کنم
جانشین حضرت زهرا(س) حسابش می کنم
دختری از جنس نور است و پر از شور و شعور
مظهر پاکی و عفت، از پلیدی ها به دور
الگوی پاکی و تقوا و عفاف و عفت است
مرقد پاکش یکی از غرفه های جنّت است
اشک چشمش پاکتر از چشمه سار سلسبیل
مثل مریم مثل حوا، او به خوبی ها دلیل
سرو باغ جنت است و عبد چشمش انبیاء
زائران مضجع پاکش تمام اولیاء
بال پروازش به سوی حق پَر روح الامین
بهر تشییعش روانه قدسیان سوی زمین
شیعیان را مرقدش باشد بهشت جاودان
بارگاهش قبله گاه خاکیان و قدسیان
کشتی وحی خدا را حضرت او لنگر است
مادرش زهرای مرضیه(س) گل پیغمبر(ص) است
شد رضا(ع) از داغ خواهر در خراسان روضه خوان
در عزایش دست غم دارند بر سر قدسیان
یاد او دل های ما را راهی قم می کند
داغ ایشان سینه را پر از تلاطم می کند
رفت و روز شیعیان شد از غم او شام تار
داغ او باشد برای اهل عالم ناگوار
موج اندوه و عزا جاری شده با رفتنش
کار شیعه گریه و زاری شده با رفتنش
خون دل از دیده می ریزد به روی گونه ها
اشگ ها روی زمین پیوسته می ریزد عزا
کوچه ها، پس کوچه ها رخت سیه پوشیده اند
مردم از جام غم و رنج و عزا نوشیده اند
بر تن معصومه ی قم چون کفن پوشیده شد
جامه ی غم بر تن هر مرد و زن پوشیده شد
زائرانش ندبه می خوانند با اندوه و آه
چشم آنان چشمه سار خون، به تن رخت سیاه
بهر یاری برادر، کرده زینب(س) جان فدا
می زند دست عزا بر سر ز داغ او رضا(ع)
درد و داغ او ندارد تا قیامت التیام
شیعه می سوزد ز داغ او به روز و شب مدام
مرقد او تا قیامت قبله گاه شیعیان
یاد و نامش در دل هر شیعه ای دارد مکان
مثل زهرا(س) بانویی بی مثل و بی همتاست او
شکر یارب چون شفیعه در صف فرداست او
من نخواهم گفت غیر از مدح این بانو سخن
تا که خون جاریست در رگ، تا که جان دارم به تن