جبریل مرغ عشق به بستان زینب(س) است
جنّت گلی ز باغ و گلستان زینب(س) است
در راه شام رأس حسین(ع) ابن فاطمه(س)
بالای نیزه قاری قرآن زینب(س) است
افتاده بود زیر سم اسب ها تنی
آن جسم پاره پاره شده جان زینب(س) است
آب روان ز چشمه ی جوشان سلسبیل
محصول اشک و دیده گریان زینب(س) است
ایوب آن که شهره به صبر است در جهان
شاگرد درس صبر دبستان زینب(س) است
زینب(س) نشد نماز شبش ترک هیچگاه
این جلوه ای ز باور و ایمان زینب(س) است
نام حسین(ع) و کرب وبلا زنده است اگر
مدیون جهد و کار درخشان زینب(س) است
حبل المتین قافله ی اشک و آه و درد
موی سپید و زلف پریشان زینب(س) است
هر کس که میهمان بزم عزای حسین(ع) شد
محزون و دلشکسته و مهمان زینب(س) است
از آتشی که سوخت در خانه ی علی(ع)
تا حشر شعله ور دل سوزان زینب(س) است
بعد از حسین(ع) هر شب و روزی که بگذرد
روز عزا و شام غریبان زینب(س) است
پهلو شکسته حضرت زهرا(س) به پشت در
با قلب خسته دست به دامان زینب(س) است
آن مؤمنی که شیعه ی زهرا(س) و حیدر(ع) است
تسلیم امر حق و مسلمان زینب(س) است
از ابتدای عمر الی روز واپسین
پیوسته شیعه زائر چشمان زینب(س) است
تا زنده است شیعه غم آب و نان چرا؟
او ریزه خوار سفره ی احسان زینب(س) است
گفتند: دختر علی(ع) و فاطمه(س) است او
گفتم: که کاینات به فرمان زینب(س) است
رفت از جهان و در غم او شیعه خون گریست
عالم به غم نشسته و نالان زینب(س) است