سیّد ما حضرت عبدالعظیم
خانه ی دل جای تو بود از قدیم
ای حرمت قبله ی اهل یقین
شیعه ز داغت شده ماتم نشین
رفتی و در خانه ی دل های ما
بزم عزا گشته ز داغت به پا
بر سر ما از غم تو دست غم
سینه ی ما معدن رنج و الم
ری شده گر مدفن تو یاکریم
خانه ی دل مسکن تو یاکریم
حضرت جبریل گرفتار توست
عرش خدا نیز عزادار توست
حضرت جبریل شده نوحه خوان
در غم تو ناله کنان قدسیان
گشته سیه پوش ز داغت فلک
دست عزا بر سر جنّ و ملک
گریه کند از غم تو آسمان
داغ غم توست غمی بیکران
شال عزا بر سر خورشید و ماه
بر تن انجم شده رخت سیاه
آهوی صحراست فغان در غمت
مرغ هوا ناله کنان در غمت
ماهی دریاست به داغت عجین
خاک عزا بر سر اهل زمین
مدح تو زینت به سخن می دهد
مدفن تو بوی حسن(ع) می دهد
مثل حسن(ع) چون که تو هستی کریم
مثل حسن(ع) شأن تو باشد عظیم
ای که تویی شیعه ی آل عبا
هست دو چشمان تو مشکل گشا
ای که تویی عاشق پروردگار
در غم تو شیعه شده داغدار
ای حرمت کرب و بلای حسین(ع)
آل عبا(ع) را تو شدی نور عین
دور مزار تو ملائک غمین
در غم تو عالَم و آدم حزین
صحن و سرای تو دیار غم است
بر سر ما گَرد و غبار غم است
دلبر ما حضرت عبدالعظیم
زائر چشمان توایم از قدیم
هر که تو را داد سلام ای زعیم
ریزه خور خوان تو شد ای کریم
داغ تو آتش زده بر جان ما
در غم تو ناله کُنان انبیاء
در غمت ای تاج سر شهر ری
می چکد اشک از بصر شهر ری
در غم تو هر که به غم مبتلاست
زائر دلخسته ی کرب و بلاست