چشم بگشود و جهان از قدمش گلشن شد
به گل روی رضا(ع) دیده ی ما روشن شد
آمد و خاک رهش سرمه ی چشم ما شد
آمد و تا به ابد بر سر ما مولا شد
خاک کویش به همه درد بشر درمان شد
به تن مرده ی انسان نَفَس او جان شد
آمد و روضه ی رضوان بشر شد کویش
ماه و خورشید و مَلَک محو رخِ نیکویش
او چراغ ره خوشبختی انسان ها شد
دین اسلام به سعی و عملش احیا شد
پرچم سبز رضا(ع) امنیت ملک خداست
هر کجا اوست رضا حضرت حق نیز رضاست
سایه سار سر اهل دو سرا باشد او
حجت الله و غریب الغربا باشد او
زائرش هر که شود قدر و بها می گیرد
زائر کوی رضا(ع) بوی خدا می گیرد
زائرانش همه از رأفت او مسرورند
همه از لطف خداوند به خود، مشکورند
در حریمش دل هر شیعه صفا می گیرد
دل زنگاری ما برق و جلا می گیرد
زائر او به یقین زائر بیت الله است
شهریار است اگر سائل این درگاه است
حشمت حیدر(ع) و زهرا(س) و پیمبر(ص) دارد
آنچه خوبان همه دارند، مکرر دارد
دردمندان بشتابید که دارو آمد
مظهر لطف خدا، ضامن آهو آمد
آسمان جلوه ای از سفره ی احسان رضا(ع)
همه ی عالمیان ریزه خور خوان رضا(ع)
قدسیان گِرد حریمش همه در پروازند
خاکیان نیز به تاج سر خود می نازند
شده در مقدم او عرش خدا گل باران
سجده ی شکر خدا پیشه ی شب بیداران
نار از مِهر رضا(ع) جلوه ای از نور شود
شرّ شیطان ز سر زائر او دور شود
در لطف و کرم او به روی ما باز است
بین خوبان جهان منتخب و ممتاز است
مرغ دل مثل کبوتر روی بامش بنشست
روی بامش نه، به زنجیره ی دامش بنشست
زائر کوی رضا(ع) حضرت اسرافیل است
پرده دار حرمش حضرت جبرائیل است
آمد او واسطه ی فیض الهی باشد
ناجی مردم دنیا ز تباهی باشد
آمد او تا بشود قبله ی اصحاب یقین
بشود ترجمه ی ساده ی قرآن مبین
دل شود کعبه اگر دل به رضا(ع) بسپاریم
شکر یارب که در این خانه رضا(ع) را داریم
شیعه نوشیده ز پیمانه ی او آب حیات
به قد و قامت آن نو گل زهرا(س) صلوات