ماتم گرفت از خاک تا عرش خدا را
لبریز غم کرده قلوب انبیاء(ع) را
روح الامین پوشیده بر تن رخت ماتم
سر تا سر عالم به رنگ غصه و غم
غم در دل زهرای اطهر لانه کرده
این خانه را غم مثل یک ویرانه کرده
غم های عالم سوی حیدر(ع) شد شتابان
قلبش پر از غم شد دو چشمش زار و گریان
گشته کریم اهل بیت(ع) از غصه نالان
از چشم های او روان سیلاب باران
زانوی غم دارد بغل شاه شهیدان
شد قلب او از داغ جدّش بیت الاحزان
زینب(س) اسیر غصّه ها و رنج و غم هاست
دامان او از اشک غم مانند دریاست
شهد شهادت شد نصیب رهبر دین
بار سفر بست و جهان را کرد غمگین
مولا علی(ع) مشغول کفن و دفن او شد
اما سقیفه گرم بحث و گفتگو شد
شد نقشه ی غصب ولایت طرح آنجا
شد بحث پیرامون غصب باغ زهرا(س)
از این سقیفه انحراف آغاز گردید
با دستشان درهای دوزخ باز گردید
از این سقیفه بسته شد راه سعادت
از این سقیفه باز شد راه جهالت
با هم عوض شد جای حق و جای باطل
طوفان شد و یک باره گم شد راه ساحل
جای نبی(ص) بنشسته بت بالای منبر
شد غصب حقّ نایب خاص پیمبر(ص)
آیات کوثر زیر پا ماندند آن روز
صد فاتحه از بهر دین خواندند آن روز
بر چهره زهرای اطهر نقش سیلی
پهلوی او از ضربه ی در گشت نیلی
مسمار در بر سینه ی زهرا(س) اثر کرد
آل علی(ع) را در غم او خون جگر کرد
با ریسمان بستند دستان علی(ع) را
تحریف ها کردند قرآن نبی(ص) را
شد واژگون اسلام از نیرنگ کفار
دیگر مسلمانی شده یک امر دشوار
زشتی نشسته جای تقوا و نکویی
عالم شده لبریز نیرنگ و دو رویی
از این سقیفه جان انسان گشت ارزان
انسان فراوان کشته شد با نام قرآن
از این سقیفه گشت جایز هر حرامی
گم شد حلال و نیست از او هیچ نامی
اسلام شد بخشی ز توضیح المسائل
تا از مسلمانی نباشد هیچ حاصل
هر کس به ظنّ خود کند تفسیر قرآن
نام و نشانی نیست از اسلام و ایمان
بعد از نبی(ص) شد ظلم بر زهرا(س) و حیدر(ع)
خون گریه کن ای شیعه از داغ پیمبر(ص)