شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
|
|
به شاخه ی گل احساس من تبر می زد
مرا کتک همه شب تا خود سحر می زد
همیشه وقت مناجات و وقت راز و نیاز به جان خسته من بیشتر شرر می زد
درون سینه گمانم که داشت کینه و بغض که ظالمانه به پهلو و دست و سر می زد
تمام همت دشمن ستمگری می بود گمان مبر که مرا نرم و مختصر می زد
اگر که نام علی(ع) می شنید از لب من ز روی کینه مرا هر چه بیشتر می زد
نکرده بودم اگر چه خطا و عصیانی ز روی خشم و حسد بر سرم تشر می زد
اسیر بند ستم بودم و مرا دشمن هزار زخم زبان نیز بر جگر می زد
به زعم خویش از این ظلم بیکران بر من به حق پرستی و قرآن و دین ضرر می زد
|
یکشنبه 102 بهمن 15 |
نظر بدهید
|
|
|
|