بار دگر رسول خدا(ص) داغدار شد
روح الامین به غصه و محنت دچار شد
دیوارهای شهر همه رنگ غم گرفت
وقت عزاست غم به دل روزگار شد
فصل خزان رسید و زمان مصیبت است
رخت عزا به قامت فصل بهار شد
باغ بهشت نیست اگر جای رنج و غم
حال بهشتیان ولی ز غمش ناگوار شد
عرش خدا دوباره سیه پوش گشته است
قلب ملک اسیر غم بی شمار شد
فصل عزای حضرت باقر(ع) رسیده است
هر دل اسیر غم شد و هر دیده زار شد
جسم مطهرش که روان شد سوی بقیع
از غصه خاک بر سر لیل و نهار شد
گریند اولیا و غمینند انبیا
شیعه به غم نشست و دلش غصه دار شد
اهل دو عالم از غم او گریه می کنند
اما قسم به کعبه که او رستگار شد