خانه های ساکت
|
|
خسته غمگین مجروح بار غم ها بر دوش بازگشتیم به شهر شهر ساکت آرام قهرمانان همگی زیر تلّی از خاک خانه هاشان اما منتظر چشم به راه بی صدا و خاموش عقده هاشان در دل همگی خون دل خویش روان از دیده خانه ها ی غمگین همگی افسرده سرد و آرام و صبور همه در جستجوی ساکن سابق خود می گرفتند سراغ از همه ی رهگذران آتش حزن و غم و غصه و رنج شعله ور بود و روانه سوی اعصار و زمان تا که تسخیر کند تار و پود همه آفاق جهان خانه ها ساکت و آرام سخن می گفتند: آی مردم این کشتگان که در غمشان گریه می کنیم خورشید روز و ماه شب تار بوده اند عمری برای راز و نیاز و مناجات با خدا شب تا سحر نخفته و بیدار بوده اند صد حیف رفته اند افسوس و صد دریغ از داغشان برای ابد مردم جهان در دام درد و رنج و غصه گرفتار مانده اند
|
شنبه 103 مرداد 6 |
نظر بدهید
|
|
|
|