ترجمه ی منظوم سخنرانی امام سجاد علیه السلام در نزدیک مدینه
*
حضرت حق را سپاس بی شمار
بر مصیبتهای سخت روزگار
غم درون سینه ها بسیار شد
زندگی پیچیده و دشوار شد
بار محنت روی دوش ما گران
داغ و اندوه و مصیبت بیکران
کربلا وقتی که غم انگیز شد
کاسه های صبر ما لبریز شد
هست این عالم سرای امتحان
ممتحِن امّا خدای مهربان
تا حسین(ع) با اهل بیتش شد شهید
روز ما تاریک شد موها سپید
شد به خون غلتان علی اکبرش
شد نشان تیر حلق اصغرش
هریک از اصحاب و از یاران او
با لب تشنه شده قربان او
کشته شد عباس(ع) آن ماه منیر
تک تک زن ها و دخترها اسیر
راس یاران و سر شخص امام
بر سر نی برده شد تا شهر شام
از ازل تا حال چشم روزگار
این چنین ظلمی ندیده آشکار
شیعه باید از غم قتل حسین(ع)
تا قیامت خون بریزد از دو عین
آسمان از داغ او بگریسته
بحر با اندوه و ماتم زیسته
ماهی دریا و مرغ آسمان
چشمشان از غصه باشد خونچکان
فرشیان و عرشیان، لوح و قلم
پای تا سر غرق در اندوه و غم
غصه بعد از غصه سوی ما شتافت
قلب ها از غصّه و غم می شکافت
گوش ها جز آه و غم نشنیده اند
چشم ها اشک عزا باریده اند
طالع ما تیره شد مانند شب
روی خوش دیگر ندیدیم از عرب
نه گناهی کرده ایم و نه خطا
نه جفایی کرده بر دین خدا
در همه تاریخ آیا ملّتی؟
دیده هرگز این چنین بی حرمتی
ظلم بر ما بود اگر امر خدا
اینچنین ظلمی کجا می شد به ما؟
این چنین ظلم گرانبار و عظیم
بنده ای نادیده از عهد قدیم
در مسیر کربلا تا شام غم
بی نهایت ظلم دیدیم و ستم
مثل کوهی در مصائب صابریم
تا خدا باقیست او را شاکریم